گل داده وطن با تو و با نام و نشانت مانند بهار است زمستان و خزانت منشور تو را هیچ کسی درک نکرده اینجا چه قدر بی خبرند از جریانت بیداری تاریخی ما در کنف تست ای آینه در آینه پندار و گمانت در خانه ی اجدادی جمشید بزرگی آن قدرکه دل برده ای از پیر و جوانت خون است دل لاله این باغ پر از داغ آوخ که چه پرنقش و نگار است جهانت هر چند که جز کج روی از چرخ ندیدی انگار بلد نیست به جز راست زبانت با این همه آسوده بخوابید که جاری است خون رگِ تو در رگِ مردان و زنانت
من تا حال هیچ رقصنده ای را ندیدم اینقدر ظریف و زیبا برقصند. Amazingly extra ordinary . خانم لیلا شاد و تندرست باشید و شکوفا و امیدوارم پیوسته بدرخشید. سالهای پیشتر این رقص زیبا زیبا زیبای شما را یک بار دیدم ولی اسمتان را بخاطر نسپرده بودم بارها و بارها سرچ کردم پیدایتان نکرده بودم تا امشب. و چقدر خرسندم که پس از این بتوانم از هنر زیبای شما لذت ببرم. خودم نقاشی میکنم و از این جهت خلاقیتات شما در تک تک رقص هایتان تسخیر کننده است و تحسین برانگیز. با مهر و احترام “شهرزاد”❤🌹
شما که هرگز حاقظ و سعدی و مولوی نمیشید دکتر هم شدی جزمخترغین نشدی که دکتر شدن چه اسان ادم شدن چه مشکل روان پریشان شعر بیفایده میگوید برای مادرش که دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید