متاسفانه خانواده های ایرانی بسیار تلاش میکنند بچهوهاشون از نظر شغل و اجتماع موفق خالص باشن و به خوشحال بودنشون اهمیتی نمیدن... و فشار شدیدی برای موفق شدن اونها انجام میدن درحالی که ممکنه بچه ها اصلا با اون شغل خوشحال نباشن و این به نظرم یه دلیل مهمه کمال گرا شدنه که واقعا میتونه ناامید کننده و افسرده کننده باشه
مادر من خودشیفتس به شدت سمی و به طرز جنون آمیزی پارانویید، یا مرکز توجه باید باشه یا یکاری میکنه تا ابد اشک بریزی که چرا دیر بهش توجه کردی، نه کسی حریفش میشه نه کسی جرات میکنه درگیر کنه خودشو، پدرم شغلش یجوریه که چندماه یبارم به زور میاد خونه و مارو داده دست یه والد مریض احوال که ابدا صلاحیت نداره هرجام کمک میگیریم باور نمیکنن یجوری رفتار میکنه همه میگن چه فرشته ی مقدسی ولی به محض دور شدن اون شخص بدترین بلاها سر منو برادرم میاد که دیگه جرات نکنیم حتی به کسی بگیم چیکارمون داره میکنه تو این خونه
سلام خسته نباشید، الانکه دارم این کامنتو میذارم تازه از بیمارستان مرخص شدم چون مادرم منه بیستو شش ساله رو یجوری کتک زده که مهره های گردنم شکسته و سمت راست بدنم لمس و بی حس شده سر هیچی، الانم یجوری رفتار میکنه که من احساس میکنم حقمه سزاوار اینم که زده ناقصم کرده باید بیشتر میزد، پر شدم از احساس گناه و دائما دارم جنون وار خودمو به بدترین شکل ممکن سرزنش و محکوم میکنم، خواهش میکنم یکم راهنماییم کنید، این قضیه داره به جایی کشیده میشه که ممکنه دفعه بعد بمیرم
اگر واقعا توی زندگی با رنج و عذاب مواجع هستید و هیچ راه خلاصی ندارید برای درمان اون رنج . توصعه من به شما اینه که با درد و رنج خودتون ارتباط برقرار کنید یه جورایی باهاش دوست بشید و بپذیریدش .این طور به مرور زمان ، عادت میکنید . مثل زندان ،بیماری نا علاج یا ....
اگر میخاید از زندگی بیزار بشید با یک فرد هیجانی نمایش ازدواج کنید یا وارط رابطه شید تا شما رو به مرز نابودی بکشونه.این شخصیت تمام همو غم زندگیش گرفتن توجه هست و غالبا این کار رو از طریق اغوای جنسی انجام میدن و به راحتی میتونن با مرد ها بازی کنن.ولی از دورن بسیار احساس حقارت و پوچی دارن.و عزت نفس بسیار پایینی دارند.امید وارم کمکی کرده باشه