وای یادش بخیر دهه ۶۰.ما هم بازیگوشیهای خاص خودمونو داشتیم وبهترین بهانه برای درس نخوندن،بمبارونا بود.چه قدر عجله داشتیم زودتر بزرگ شیم ،غافل ازینکه دربزرگ شدنمان خبری بود...... ما چون تعدادمون زیاد بود ،شب به شب هرکدوممون از اتفاقات باکزه مدرسه ومعلمهامون میگفتیم یا اداشونو در می اوردیم.یاد اونروزا بخیر
سوز و گدازی که در اشعار رهی هست منزه هست از عشقی مجازی...یعنی عشق مجازی این قدرت را ندارد...ممکن هست عشق مجازی جرقه ای بسیار ضعیف بزند ولی پایدار و قوی نیست...تا انسان به عشق حقیقی اتصال پیدا نکند شکوفا نمیشود...شما این اتصال را در اشعار بعضی از بزرگان علم و ادب میبینید والیته کامل آن نزد اهل آلبیت سلام الله علیهم اجمعین هست...که در دعاهای آن اولیا الهی جلوه گر هست...خداوند فهم و درک آنرا نصیب همگان کند...
خدا رحمتش کنه.رهی واقعا یکی از بهترین غزلسرایان ایران بود...الان دشمن این فرهنگ و این تمدن با مظاهر کثیف غربی سعی در زدودن و نابودی این تمدن و فرهنگ و ادب و نجابت وحیا و از همه مهمتر بنیاد خانواده ایران دارد...باید بهوش بود...
مریم با ازدواج کیانوری بجز سختی دربه دری غربت زنندان شکنجه شازده خانومی که قرق در ناز نعمت بود دل به جوانی گمنام چیزی جز مدرک تحصیلی نداشت داد و تا پایان عمر زندگی سختی داشت این هم از بازیهای روزگار هست
I grew up with this song. When it was first broadcast on Radio Iran, it was said that Morteza Mahjoobi wrote the melody in memory of his elder brother, Reza Mahjoobi, who had just passed away and Rahi Moayeri wrote the lyrics. In a video interview, which is available on RU-vid (ru-vid.com/video/%D0%B2%D0%B8%D0%B4%D0%B5%D0%BE-jNUQdzS9sog.html), Rahi himself mentions this fact. So, while the story of relationship between Rahi and Maryam Firooz is a nice one but it has nothing to do with the origin of this song. Roohe Hameshan Shad.
تنها ماندم، تنها رفتی در پشت این ترانه جاودان چه دردها نهفته هست و چه رنجها و چقدر یک غزل تاریخ زندگی ما ایرانیان را میگوید. رهی معیری وقتی مریم فیروز را برای اولین بار دید، معتاد تریاک بود ولی عشق مریم و درخواست مریم، رهی را از اعتیاد نجات داد و حتی سیگار هم نکشید. مریم چه بسا دلداده رهی بود ولی سر پرشور داشت و با معمار معتبر و اهل فن و چپ آشنا شد، کیانوری. بین دل و اهدافش کیا را انتخاب کرد. رهی تا آخرین لحظه عاشق مریم ماند و هیچگاه ازدواج نکرد ولی چه شاهکارهای را خلق کرد. کاروان را پس از رفتن مریم به شوروی سرود و زنده یاد بنان، مرتضی محجوبی و جلال مقدم این گوهر غزل را درست کردند. بنان میگفت که این کاروان را برای پس از مرگش خوانده است و پس از بیش از ۶۰ سال دلهای ما را به آتش میکشد. رفتی و رفتن تو آتش نهاده بر دل از کاروان چه بماند جزی آتشی به منزل
ایرانی ها بت پرستند. مصدق به هیچ یک از مواد قانون اساسی مشروطه مقید نبود. مصدق و جبهه ملی کسانی بودند که خلیل طهماسبی تروریست فداییان اسلام و قاتل سپهبد رزم آرا را از زندان ازاد کردند. روز بعد از ازادی این تروریست مصدق با او برای یک ساعت ملاقات شخصی داشته.
فواز جرجیس، یکی از برجستهترین اساتید مدرسه اقتصاد لندن (الاسای) در تازهترین کتابش به موضوع «در خاورمیانه چه چیزی اشتباه شد؟" پرداخته است؛ کتابی که با نام غرب و ناکامی دموکراسی در خاورمیانه» در تابستان امسال منتشر شده است. فواز جرجیس، یکی از برجستهترین اساتید مدرسه اقتصاد لندن (الاسای) در تازهترین کتابش ( «در خاورمیانه چه چیزی اشتباه شد؟") شرح میدهد که چرا از نظر او، کودتای ۲۸ مرداد یکی از مهمترین لحظات تاریخ مدرن منطقه محسوب میشود و برای پاسخ دادن به پرسش «در خاورمیانه چه چیزی اشتباه شد؟»، باید به سراغ دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی رفت و از «اشتباهات» آن دوران درس گرفت. ایران، بهویژه تحت رهبری محمد مصدق، نخستوزیری که در اوایل دهه ۱۹۵۰ انتخاب شده بود، کشوری بود که ما آن را «دموکراسی در حال ظهور» مینامیم. محمد مصدق لیبرال دموکرات بود. او به جدایی قوا، آزادی مطبوعات و آزادی بیان اعتقاد داشت. او به جنبش زنان در ایران قدرت بخشید و بهطور کلی، ایران در حال تبدیل شدن به یک جامعه دموکراتیک بود. به بیان دیگر ایران در اوایل دهه ۱۹۵۰ یکی از امیدوارکنندهترین کشورها در جهان تازه مستقل شده و همچنین کشورهای در حال توسعه بود. چرا این دموکراسی در حال ظهور و امیدوارکننده در قلب خاورمیانه، در اوت ۱۹۵۳ به شدت سرکوب شد؟ در این کودتا که بهطور مشترک توسط سازمان سیآیای (سیا) و همتای بریتانیاییاش، امآی۶، انجام شد، نخستوزیر منتخب دموکراتیک ایران، برکنار شد. کودتای آمریکایی/بریتانیایی نه تنها یک لیبرال دموکرات منتخب را برکنار کرد، بلکه یک جامعه تکثرگرای در حال ظهور را نیز سرکوب کرد. این کار، مسیر سیاست و توسعه ایران را تغییر داد و این کشور را از راه رسیدن به دموکراسی خارج کرد. از اینجا ایران در مسیر تمامیتخواهی سیاسی و استبداد دینی قرار گرفت. آنچه پس از سرنگونی مصدق اتفاق افتاد، به اندازه خود سرنگونی مصدق از قدرت، اهمیت داشت. آمریکاییها شاه را متقاعد کردند تا یک دولت ضد دموکراتیک مستقل بسازد. در واقع، هندرسون سفیر آمریکا در تهران، به شاه گفت که باید یک دولت غیر دموکراتیک مستقل بسازد، زیرا آمریکاییها معتقد بودند که مردم ایران قادر به برپایی یک دولت دموکراتیک نیستند. بنابراین، نه تنها آمریکاییها مصدق را کنار زدند، بلکه شاه را نصب کردند و او را متقاعد کردند تا یک دولت استبدادی برقرار کند. آنچه باید درک کنیم، این است که وقایع ۱۹۵۳ و حمایت آمریکا از حکومت استبدادی در ایران در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، راه را برای استبداد دینی در تهران هموار کرد ایالات متحده باید مسئولیت اقداماتی که در ایران در دهه ۱۹۵۰ انجام داده است را بر عهده بگیرد، از مردم ایران بابت آن عذرخواهی کند و درک کند که رژیم ایران و روحانیون حاکم، نتیجه مداخلات سیاسی در تاریخ ایران هستند. ********** نظرات "شاه اللهی" ها را بخوانید و قضاوت کنید. منطق آنها دقیقاً مانند برادران حزب اللهی است.
مرد بسیار شریف و وطن پرستی بود تا قبل از جنگ ایران و عراق، جناب بختیار ای کاش تن به پذیرش نخست وزیری نمیداد و ای کااااش اون شرط پذیرش نخست وزیری و رفتن محمدرضا شاه را نمیگذاشت و برعکس در صورت ماندن شاه این پست را قبول میکرد .( اینکه آیا بختیار این شرط هم نمیگذاشت شاه در ایران میماند یا خیر بحث دیگری هست. متاسفانه شاهنشاه از لحاظ اینکه هرگاه خطر تاج و تخت را تهدید میکرد رکورد فرار از ایران را در اختیار دارد واقعیت محض) و بزرگترین خیانت یا اشتباه یا از سر استیصال کاری که جناب بختیار انجام داد زمان جنگ مذاکره با صدام بود و داستان هایی که در پس آن دیدارها اتفاق افتاد.بیشتر جناب بختیار بنظر من برای ماندن نامش در تاریخ دید که دیگه آخرای دوره شاهنشاهی هست و همیشه هم یه گوشه چشمی به صندلینخست وزیری داشت گفت منم بازی حتی اگه وقت های اضافه باشه. روحت شاد
شاه در بی تصمیمی و ضعف جسمانی و روحی و در بن بست تمامعیار بود بعد از دولتهای آموزگار، شریف امامی و ژنرال ازهاری شاه به هرکس پیشنهاد نخست وزیری و تشکیل دولت را داد به دلایلی نپذیرفت ولی بختیار شجاعانه تقبل کرد هرچند ریسک بالای آنرا را خوب میدانست زیر همه خاکریز ها فرو ریخته بود. بختیار در شروع کار دو خنجر از پشت و روبرو دریافت کرد که شانس پیروزی اش به هیچ نزول کرد ، یکی خنجر همرزمانش اعضای جبهه ملی بسرکردگی کریم سنجابی و از رو برو هم خنجر شاه نومید را ، وقتی بختیار از جلسه شاه وسران ارتش خارج شد تا عازم مجلس شود و رای اعتماد بگیرد، شاه به سرانارتش که بزودی زود با رفتن او به مصر بی پدر میشدند گفت به بختیار اعتماد نکنید و سران چشم و گوش بفرمان ژنرال هایزر شدند.
مصدقیون خی.انت.کار نطفهی شو.رش ۵۷ را بوجود آوردند. داستان ملی شدن نفت هم کار مصدق نبود،و مصدق به بدترین روش کشور را مدیریت کرد و مصدق از مسلم.انان تندرو حمایت میکرد...
مردی که واقعا در مجموع هرگز نظیرش رو نشنینیدیم و ندیدیم . امثال خودم که اهل مطالعه هستم لااقل درحد خودم منکه نخوندم و نشنیدم مجموعا کسی چنین شجاع در عین حال با سواد و با تجربه های طلائی قرن مهم بیستم با اون سوابق خانوادگی و امکانات مالی زندگی راحت سیاسیو درس و قدرت رو رها کنه و همیشه و همیشه وسط مبارزه آزادی و خطر باشه و الا هم امکانات قدرت براش فراهم بود هم مالی . با پول پدرش هم درس خوند جراتش هم که از سر دانایی بود بالاترش مگه میشه؟ من اینجوری فک میکنم البته بلانسبت خانما آقایون روشن دارای چشم جهان بین
مردم زمان شاه فک میکردن بانفت ثروتمند میشن ولی نمیدونسن شاه راههای ک برای توسعه رفته بوده بهترین بوده برای اون زمان حالا دارن ب غلط کردن میفتن وتازه۳۰درصدجامعه میفهمن ک توسعه وثروت ازطریق فروش نفت نیس
نوشتید قتل توسط کودتاچیان؟ در صورتی که کودتاچی دقیقا خود همین خائن بوده، مگه این سرگرد خائن قسم نخورده بود که به نظام وقت وفادار باشه؟ همین که برادرش که خواننده بود بعدها در تلویزیون مملکت آواز میخواند یعنی عدالت بوده، اگه الان بود خانواده اش را هم سانسور میکردند، کودتاچی مصدق و فاطمی بودند که علیه نظام وقتشون کودتا کردند، چرا جای کودتاچی را عوض میکنید؟ اگر خلع مصدق از نخست وزیری کودتا بوده پس تمام نصب و عزل نخست وزیرهای قبل و بعد مصدق هم کودتا محسوب میشده،😂 دست از تنبان پاره مصدق بردارید ، دیگه الان که مشخصه برای همه کی راست میگفت کی دروغ
هر جا که غصه ای بود گرد آمد و دلی شد وان در دم نخستین مفتون قاتلی شد جز تخته پاره ای چند چیز دگر ندیدم گر کشتی مرادی نزدیک ساحلی شد عاقبت دلدادگی ها همین است و بس روحت شاد ای شاعر همیشه عاشق و یادت تا به باد جاوید
درود میفرستم به روح بلند وملکوتی استاد بنان عزیز که این قطعه آسمانی را با ظرافت هرچه تمامتر به جرا گذاشته ومهمتر از این تصنیف سروده ایی که توسط استاد بی بدلیل شاعر توانا جاوید نام رهی معیری وهمه هنرمندانیکه در اجرای این آهنگ ایفا نقش نمودند خدا میداند قبل انقلاب ۲۱ سال داشتم قتیکه این قطعه آسمانی را گوش روحم در آسمان به پرواز درمی آمد حال با گذشت ۶۶ سال از عمرم هر روز چند مرتبه به این قطعه بی نظیر گوش میدهم تمام خاطرات خوب وبد جوانی ام مرور میکردد ولی افسوس وهزاران افسوس که دیگه این اسطوره های هنر ایرانزمین بوجود نخواهد آمد لذا به همین دلیل تا دنیا دنیاست وتا ایران غریب وبی پناه وجود دارد نام این هنرمندان بر تارک این ملت و مملکت میدرخشد روح همهشان شاد وبه امید ایرانی آباد وآزاد
دموکراسی واقعی و غیرواقعی ندارد! الان دموکراسی داریم دکتر پوزیده نتیجه انتخاب مردم است. تفاوت ممالک با ریشه و تاریخ شبیه ایران و انگلستان و ژاپن با کشورهای دیگر متفاوت آست این کشورها باید ساختار اجتماعی کهن خودشان را حفظ کنند. و گرنه مردمی که با یک پرس غذا رای میدهند عامل نابودی آینده که هیچ، نابودی گذشته نیز هستند
بادرود وتشكر دراين فيلم رضا شاه با لباس نظامى كه معمولا بوى ديكتاتورى مى دهد لااقل ان دوره ولى اتاتورك با لباس سويل كه اين معنايى دارد ايكاش رضا شاه مثل اتاتورك عمل مى كرد
واقعا تنها این مرد بزرگ میتوانست جلوی غرب و اروپایی که فقط فکر غارت کشورهای نفت خیز و ثروتمند بودند و هستند، با دوستی جلوشون باایستد ، همانطور که کشورهای اروپایی به کشورهای همسایگان خود هم رحم نمیکند و متنفر هستند ولی با دوستی کارهاشونو انجام میدن،
متاسفانه عده ای نادان به حزب توده و کمونیست وووو جذب شدند و این شد که باعث شد ایران و ایرانی به این روز بیفتد و فرهنگ و هنر ایران به قهقرا برود و امروز ما دچار این گرفتاری بظاهر غیر قابل حل گرفتار شویم