سلام من آرشم 🙋♂️ من همونی ام که توی اینستاگرام میگه سلام دل انگیزا 😁 ( البته اگه شنیده باشی ) این چنل منه و خوشحالم که اینجایی سعی میکنم ویدیوهای دانستنی و نقد اجتماعی ،هنری اینجا تولید کنم 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 تو فقط لازمه که ویدیو رو ببینی ✌🏻 لایک کنی برام کامنت بذاری و یهو هم دستت به دکمه سابسکرایب بخوره 😬😎😘
مسخره ترین سکانس اونجایی بود که طرف رفته برای کشتن سمیرا تک و تنها توی یکی از مثلا بهترین پنت هاوس ها بدون نقاب یعنی الان تو بی لول ترین خونه هام دوربین مدار بسته هست بعد تو یکی از لاکچری ترین پنت هاوسای لواسون یه دوربین مداربسته نبود😂
مسخره ترین سکانس اونجایی بود که طرف رفته برای کشتن سمیرا تک و تنها توی یکی از مثلا بهترین پنت هاوس ها بدون نقاب یعنی الان تو بی لول ترین خونه هام دوربین مدار بسته هست بعد تو یکی از لاکچری ترین پنت هاوسای لواسون یه دوربین مداربسته نبود😂
آقا یه سوتی رو من بگم ، توی پایتخت ۶ نقی میگه پایه یک ندارم اما توی پایتخت ۳ پایتخت پایه یکش رو تحویل ماموره داد .یا صحنه سو قصد ارسطو و رحمت با نیسان نقی لانچیکو رو پرت کرد یه سمتی اما بعد لانچیکو زیر پاش بود ،، سوتی خیلی زیاده
خدا وکیلی مارو با داستان اسپرم حامله کردند و یجورایی حالمونو بهم زدند مخصوصا سکانس لبخند پیروزمندانه کاظم 😅😅😅. ولی لانس رو از نزدیک به کسی بگیری داغون میکنه
مرتضی برخواهد گشت و به نظر من بهرام خرش میکنه و می‌کشه سمت خودش و می‌ندازش به جون برادرش علیرضا و جریان دزدی داریوش از خونشونم بهش لو میده.شایدم دارو دسته بهرام خودشون از خونه مرتضی دزدی کنن و بندازن گردن داریوش.
توی فیلمهای ایرانی مثلاً واسه اینکه وانمود کنن زنهایی امثال ساقی که اُتُ میزنن زنهای خرابی(فاحشه) نیستن یه داستان بچه مریض یا مادر مریضی که تو بیمارستان بستریه و لَنگ پول عمل مونده می‌ندازن تَنگش که مثلاً هم بدآموزی نداشته باشه هم بتونن مجوز پخش بگیرن.وگرنه کدوم پیر مرد خری یه دختر یا زن رو سوار میکنه می‌بره رستوران یا هر جای دیگه یا براش طلا و جواهرات میخره بدون هیچ چشم داشتی بعدشم می‌بره جلو یه ساختمون پیادش میکنه و میره؟تا اون زن یا دختر رو هزارجور دستمالی نکنه یا چندبار باهاش کُشتی فرنگی نگیره و خاکش نکنه غیر ممکنه براش چیزی هزینه کنه. بعدشم اصلا ساقی با این همه اُتُ زدن و درآمد بالا دیگه پرستار یه پیرمرد شدنش چیه این وسط؟این آدم که لَنگ پول نیست که بگیم بخاطر پول رفته پرستار شده.
من احساس میکنم که داریوش جریان طلاهارو به ساقی میگه و باهم طلاهارو از چاه دربیارن.یه جورایی مثلاً دِل داریوش واسه ساقی میسوزه و از طلاها به ساقی هم یه چیزی میده.البته همه اینا به شرطی که طلاها تو اون چاه باشه و داریوش بتونه طلاهارو دربیاره.ولی من احساس میکنم طلاها تو اون چاه نیست و یه نفری که بعداً وارد داستان میشه طلاهارو اون برداشته.
