به کانال رادیو صدا داستان خوش اومدین❤با ساب و لایک و کامنت ازمون حمایت کنید مرسی که با شنیدن هر سرگذشت نظرتونو کامنت میکنید و لایک لایک لایک میکنید😍❤️
داستان واقعی پادکست ترسناک داستانهای واقعی داستان پادکست داستان زندگی داستان ترسناک داستان های فارسی داستان فارسی جدید داستان کوتاه داستان صوتی داستان کوتاه صوتی داستان عاشقانه داستان های عاشقانه رادیو صدا رادیو صدا داستان رادیو داستان سابسکرایب کنید ممنونم♥️
وای خدا که این دختر چقدر عذاب کشید منم دوتا رفیق داشتم که دیدم با یه شوخی الکی سر یکیشون خرد به درخت و مرد به هر حال خیلی خوشحال شدم که ارش هم ازاد شد و این دختر مهربان دیگه ضربه ای نخوردو منجر به عذابش نشد و خدا رو شکر که با خوبی خوشی دارن زندگی میکنند موفق باشیدهم ارش و هم پریسا❤ و ممنون از راوی عزیزو گرامی❤❤❤
متاسفم از بزرگترهای خرفتی که خودشونو صاحب اختیار دیگرون میدونن وبا ارثیه شون دیگرونو وادار می کنن به حرفشون در ظاهر گوش بدن. .اگه پدر شیدا می گفت خودم بزرگتر شیدا هستم و خودم صلاحشو تشخیص می دم امثال این پیرمرد خرفت نمی تونستن جوان ها رو بد بخت کنن و در آخر یه جمله بگن ( من در حقت بد کردم) و خلاص. به امید روزی که بزرگترها حدو حدود خودشونو بدونن.
بهر حال چه هدی بیومد به این زندگی چه نم اومد مهشید این روش زندگی رو نمیخاست وآخرش طلاق میگرفت یاشار هم به کسی که بچه اش تو شکمش بود احتمال زیاد ازدواج میکرد وحالا چه بهتر که هدی جان که از اول زندگیش اینقد زجر کشیده سروسامان بگیره با کسی که بهش علاقه داره هدی عزیز امیدوارم خوشبخترین باشی چرا که دنیا به امثال شماها خوشبختی بدهکاره ممنون از تارای خوش صدا❤❤❤❤❤❤