دایم داری خلاقیت در ضمن داری صداقت حاجی داود نظری دایم گفتی حقیقت همیشه خوب میخانی شعرهاره خوب به دقت در زندگی همیشه نخاندی شعر غلط به جهان معلومدار است هستی صاحب حکمت به دوست و یار و رفیق خیلی زیاد داری حرمت به همرای خورد و کلان دایم داری شفقت هنرت پاینده است تا به روز قیامت هر کس شعر دزدی داره کس نمیکشه زحمت کسی که شعر دزد باشه محروم هسته از رحمت کس و ناکس معلوم نیست همه شد صایب شهرت حالی هرکس یک سیرشد کس نداره قناعت داود تکرار نمیشه در بین هر ولایت به اثبات و به ثبوت نیست قصه و حکایت چشم سفیدی زیاد شد از کی کنیم شکایت باید مشخص باشد بی همت و با همت
حاجی داود نظری...........دیگه نمیشه تکرار................در حساب قطغن...............اصلا است بنیانگذار.............شرق و غرب شمال جنوب...........به همگی است آشکار...........قطغنی میخانه...........هم طاقه و هم قطار.........حالی هر کس میخانه..........مثل دیوانه و بیمار.......به چنین هنرمندا..............باید بتیم زهر مار...............از سواد و علم وفن..........بیخی نیستند خبردار..............موسیقی محلی ره...........بیخی خو کردند مردار.............حالی هر کس میخانه.......هر کس که مانده بیکار................باید هر کس بداند...........فرق لاری و تیزرفتار.............دایم حقیقت میگم...........باید که کس نشه قار.............پیش داود نظری..........نیستندیک کپه نصوار............از شعرهای نظری............در هرجا میگیرندکار..............یک شعررا پنج شش دفعه..............چندبار میخانه تکرار..............شعر دزدی ره بری خود...............نمیداند ننگ و عار...............خوده خو بدنام ساختند...........در بین قریه و شار............