چقددد این مطلب سنگین بود الله اکبر❤❤❤ سالهای سالل بنده در عرفان نظری مطالعه دارم والله این مطلب بسیار برام سوال بود و جواب نگرفته بودم اما امروز لذت بردم ینی الحق ک استاد و تفسیر کلام چقد موثر هست
اقا جان قضاوت خیلی مشکله شاید در حد فهم اقا حرف زده توصیه به کسی وزنه زیادی بلند نکند بخاطر اینکه باد فتق نگیره شما هم انقدر زیاد تر از خودت حرف نزن اگر اقای قاضی بود این جواب رو با احترام گوش میکرد و چیزی نمیگفت
بنده سالهای دهه شصت در مشهد رضوی(ع) به عنایت مولی علی بن موسی الرضا(ع) خدمت مرحوم حاج آقای مولوی قندهاری بوده و از ایشان فیض بردم. ایشان قبل از هجرت از مشهد در زمان واقعه گوهر شاد به امر مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی، خدمت آقای نخودکی رسیده بود. مرحوم حاج آقای مولوی به تمام معنا ذوب در ولایت اهل بیت(ع) بود. در تایید سخنان آقای طهرانی، از ایشان شنیدم که نقل فرمودند: مرحوم آقای نخودکی اواخر عمر از اینکه پاسخ همه را می داد و با نفوذ و قدرتش رفع گرفتاری از همه می کرد، استغفار کرد! چون چه بسا خداوند به مصلحتی بنده ای را بیماری یا گرفتاری می دهد و شاید بندهِ مورد ابتلا را خداوند می خواهد بیازماید یا گناهانش را پاک کند. طریق همان طریق اهل بیت(ع) است یعنی در بیماری مراجعه به دکتر و درمان و در رفع گرفتاری دعا و توسل.
حتی مرحوم قاضی با اون بزرگی هم در حد مرحوم نخودکی نیستن این اقا و هزاران هزار نفر مثل این ک داره حرف میزنه در حدی نیستن بخان اسم نخودکی رو ب زبان بیارن نخودکی کسی در حد و اندازش نیامده و نخواهد امد این داره چه میگه مشکل مردم رو حل کردن بزرگترین کاریست که ادم میتانه انجام بده نخودکی هم مشکل مردم حل میکرد تو خودت که داری حرف میزنی چکار از دستت میاد اینکه بنده ای یا حتی حیوانی گرفتار باشه و قدرت داشته باشی مشکلش رو حل کنی خیلی کار بزرگیه
دقیقا درسته، هیچ دلوابستگی به هیچ چیز ندارن، باآن که همه علوم دستشون هست، اما اینا مال قدیم بود نه الان، الان داخل شهر محاله اولیای خدا باشه، مگر غذا براش یا با طی الارض تهیه کنه، یا از ملکوت بیارن، دیگه از این آدما در کل کره زمین به تعداد انگشتهای یک دست نیست، چون استادی وجود ندارد، بازماندگان این قافله هم آیت الله بهجت و علامه بودن، و از آنها یکی دوتا شاگرد، ساختن که مثل قبلیا نیست ولی درجه کمتر داشتن، یکیش که خدارحمت کرد و علامه حسن زاده بود، و دیگری،،،،،،،، فکر کردی سیروسلوک شوخیه، که بتونی تمام کنی، و بهت علم توحیدی بدن، که مافوق تمام علوم هست، و گفتنی نیست، آنقدر بزرگ و عظمت دارد،
سید بزرگوارای کاش شماهم کمی ادب واحترام به بزرگانوازخدامی خواستی
Месяц назад
آقا سید علی قاضی ، آقا سید جمال گلپایگانی ، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی ، آقا سید احمد کربلایی ، آقا محمد بهاری ، آقا حسین قلی همدانی ، آقا ملا قلی جولا ، آقا سید علی شوشتری ، آقا محمد تقی بهجت ، آقا عبدالکریم کشمیری ، آقا سید حسن اصفهانی مسقطی و.... این بزرگان فقیه و عالم ربانی توحیدی و وحدت وجودی بودند و پیرو مکتب عرفانی این عربی و اهل بیت بودند... بزرگانی چون آقا سید مرتضی کشمیری ، حسنعلی نخودکی اصفهانی و.... فقیه و عالم ربانی کرامتی بودند که با ریاضت و تهذیب نفس صاحب کرامت شدند و این دو مکتب با هم متفاوت هست....
اقای نخودکی که رحمت خاص خدا بر روح بزرگ آن مرد خدا باد، یگانه مرد در اخلاص و عرفان بود، ایشان آنقدر خاص بودند که هنوز هم هر کس بر مزارش برود و سوره یس بخواند قطعا حاجت روا خواهد شد ، اینست مرد مخلص خداوند ک همیشه کانال فیض بین خداوند و خلق خدا بوده و هست، رحمت خدا بر روح بزرگ آقای نخودکی
داداش سیبیلات خیلی سیبیله اصن چل بیله پنجابیله برو عامو از اون عمامه سرت خجالت بکش آخه این اندازه سیبیل حرومه اینو سبزی فروش سر کوچه ما هم میدونه تو مثلا عالم دینی آخه زاقارت
این حرفا یعنی چه آقا. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. (با رهبانیت اشتباه گرفته نشود). اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود و عده بسیاری به آنها میگرویدند، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند تا بازگردانند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود که فلانی چنین بوده و چنان، رند نبوده و... این صحبت ها را نپسندیدم.
تو با این حرفات به یقینم افزودی که چیزی با قیمت در چنته نداری در مورد سال نو نظر دادی که نشان میدهد اضافه بر بیسوادی بی ادب هم هستید بهتره در دکان ریاکاری رو ببندی وخلق رو در زحمت نندازی مردک ریشه حکمت نور از ایرانه که بنیاد واساس قران مجیده فهمیدی خود خوا باشی نه
خیلی سبک و بی محابا در خصوص اقای نخودکی و سایرین سخن میرانید این بزرگواران با خدمات خودشان مسلمین زیادی را تامین نموده و بلعث تقویت ایمان انهاشدند بسیاری افراد از مطالعه و بررسی زندگی انان به حقایق براه امدند پناه بر خدا تقوا در سخن
سلام. ای به قربان دهان و کلامتان. اولا آقای قاضي به قول شاگردشان آقای سید عبدالکريم رضوی کشمیری ، اصلا میان جمع نبودند که مردم هم به ایشان التماس دعا بکنند. کلا ایشان به گونه ای خاص از مردم کناره میگرفتند. اتفاقا حضرت آقای شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، بنا بر ضرورت اینکار ها را انجام میدادند که قطعا امر به این موضوع شده بودند. ایشان بخاطر شرایط آنزمان که بازار صوفیه و دراویش بسیار گرم بود، دست به کرامات میزدند تا مردم به سمت شیخیه و تصوف و دراویش نروند و به طریق علما و اهل بیت علیهم السلام بمانند. اتفاقا مدتی که گذشت ، برای اینکه خدای نکرده مردم را به سمت خودشان دعوت نکرده باشند ، آن مرتاض الهی ، پس از آنهمه تحمل ریاضت های شرعی ، باز هم کلی به زحمت افتادند و رفتند طب را آموختند که عامل شفا و گره گشایی را به دوا و نبات و انجیر و گیاه دارویی نسبت بدهند تا به زعم خودشان خدای ناکرده دعوت به خود نکرده باشند. البته که با تصرفاتی که میفرمودند ، گاهی متوجه میشدند که صلاح حضرت حق تعالی نیست که مثلا فلان بیماری علاج شود و یا فلان مسئله و مشکل حل بشود. حضرت شیخ نخودکی هم برای خودشان کاری نمیکردند. ایشان هم خیلی چیزها را از دست دادند ولی به قدرتشان متوسل نشدند. کیمیا داشتند و اما... عشق اول و آخر من، تاج سرم حضرت سید علی آقای قاضي طباطبایی هستند که در اوج توحید و فنا و عرفان قراردارند اما نباید درباره دیگر اولیا الهی اینگونه صحبت بشود. این صحبت ها را نپسندیدم.
اعلم ترین فقیه عصرغیبت آیت الله خویی هستن واعلم تر از ایشان درفقه واصول ورجال وحدیث شناسی مادر نزاییده،وامثال شیخ انصاری وصاحب جواهروآخوندخراسانی وبسیار عالم بودن ولی آقای خویی اعلم ترین بوده وهست وخواهدماند