آه من یک روز هم زندهگی نکردهام درواقع هر روز زندهگی من را کرد. تا همین دوسال پیش هنوز با این همه مشکلات عادت نکرده بودم مثلا هرگز درک نمیکردم چرا کېرانیها باید همیشه چه در دنیای واقعی چه مجازی به ما توهین کنند؟ یا اینکه چرا من اینقدر بدبخت استم؟ چرا وطن من تا این اندازه غمگین و جگرخون است؟ البته که نمیخوایم هیچکشوری در جنگ بسوزه فقط اینکه چرا ما!؟ من حتی فرصت نداشتهام که بدبختیهایم ثمره کارهای بدم باشه یعنی از بدو تولد که پاک زاده شدهام من بدبخت بودهام! اه حتی وطنم را هم تابهحال ندیدهام! واقعا انگیزه برای انسان نمیمانه، من خو با شرایط کنار گرفته نتوانستم و ۸ سال از عمرم را از خاطر همین وطن و دیگر چیزها افسرده شدهام. خداوند مادر ما افغانستان را نجات بده که من و ما مردم طاقت و کشش این همه مشکلات را نداریم. این سال هجدهام است که میبینم افغانستان جور نشده و اگر بگویم اینها بالای من تاثیر نمانده دروغ گفتهام درواقع من دیگر از دست رفتهام و بهاصطلاح دیوانه شدهام. نه قدرت جور کردنش را دارم و نه دل رها کردن این وطن و پشتش نگشتن را که حداقل خاطرم راحت شوه اما افسوس غم هر هموطن چه یک انسان را غم خود میدانم و اینها من را آزار میدهه. زیاد شد اما امیدوار استم امسال وطن من آباد شوه ما لایق خوشی استیم (مثل دیگر ممالک)
درود نمونه ی بارز هنر متعالی یعنی همین! صدا، شعر، موزیک، فلمبرداری، تمثیل و متانت در هنر، همه در یک صحنه! آرزومند تحقق آرمانهای پاک شما، مهندس اسماعیلزاده
i did my own translation. i tried to keep it somewhat of a literal translation so people could make their own interpretations. i'm only an intermediate speaker, so feel free to correct my mistakes: hit with the brutality of my lover's sword, see my lover wounds, the product of my efforts, look at these works he left and i lived without him, see this difficult life he came and i died of embarrassment, see this shame i passed lifetimes with the burden of his shame on my weak body look at this impotence, this incompatibility
چقدر شبیه جنگامون، درد را از هر طرف که بنویسی ، درد است، مثل نان، یه علت و معلول جاودانی، نگاه کن که غم درون دیدگان من چگونه قطره قطره اب میشود صراحیه سیاه دیدگان من به لال لای گرم تو لبالب از شراب خواب میشود به روی گاهواره های شعر من نگاه کن تو میدمی و افتاب میشود. افتاب میشود