🌟 به "طرح الهی" خوش آمدید! 🌟 در کانال "طرح الهی"، با مجید سعیدیان و آموزه‌های جاودان مولانا، به سفری روحانی و عمیق به سوی آگاهی و نور بپیوندید. اینجا مکانی است برای آنان که در جستجوی عشق، حقیقت، و آرامش در زندگی هستند. با استفاده از اشعار و حکمت‌های مولانا، مسیری نو به سوی روشنایی و بیداری در عصر آکواریوس را پیش می‌گیریم.
✨ موضوعات کانال ما: 🔮 آموزه‌های مولانا: تفسیر و تحلیل اشعار مولانا برای کشف عمق معنای آگاهی و عشق. 🌟 راهنمایی برای بیداری معنوی: ویدیوهای آموزشی برای درک و استفاده عملی از آموزه‌های مولانا در زندگی روزمره. 💫 سفری به سوی نور و حقیقت: داستان‌ها و مفاهیمی برای رهایی از تاریکی و گام برداشتن به سوی روشنایی.
🎥 منتظر چه ویدیوهایی باشید؟ 🎤 تفسیر و تحلیل اشعار مولانا 🔮 راهنمایی‌های عملی برای بیداری معنوی 💫 مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای معنوی
❤️ به جامعه‌ی ما بپیوندید! ❤️ همین حالا سابسکرایب کنید تا اولین نفر باشید که از انتشار ویدیوهای جدید و لایوهای ما مطلع می‌شوید. با "طرح الهی"، به سوی نور، عشق و حقیقت سفر کنید و گام‌های معنوی خود را با آموزه‌های مولانا تقویت کنید.
استاد عزیز و بزرگوار م.....برای رسیدن به حقایق الاهلی...ابتدا باید راه حقیقت را بیابیم. ودران متفکرانه پیش برویم....راه ادیان مشخص است...1400سال است که یک جامعه دراین دنیا را به آرامش نرسانده است.....خدای ادیان را باید رها کرد تا به خالق واقعی جهان هستی وصل شوید...وانگاه با توسل به این نیرو بتوانیم به آرامش واقعی برسیم درخورافات هر چه کنج وکاو کنید. بیشتر به ذلالت وگمراهی خواهیم رفت
استاد بزرگوار.... ادیان ساخته پرداخته بشر می‌باشد وقتی ادیان برای خدا صفات می‌گذارند مثلاً عادل...مجبور هستند بهشت و جهنم را هم طراحی کنند.....وجود شیطان را هم طراحی کنند... استاد بزرگوار م این تفکرات تماما ساخته پرداخته بشر است... خدای هستی وجود دارد...وماوجود آنرا دردرونمان احساس می کنیم....اما این احساس را نمی‌توانیم تفسیر کنیم..لذا خداوند وجود دارد ولی ما نمی‌دانیم کیست و چگونه است...درعقل ما نمی‌گنجد
شیطان کیست....وچه کسی اورا ایجاد کرده....اگر خدا اورا ساخته...باید گفت... عجب خدایی که خودش با دست خودش مخلوقاتش را فریب میدهد....تا خدا آنها را عذاب نماید
اگر تحول را دراین می‌دانید که یک انسان مریض ناراحت همیشه در نگرانی وافسرده را نجات داده آید واین انسان به شادی و آرامش و آسایش رسانیده آید....من عرض میکنم دکتر های روانکاو با دادن چند تا قرص به مردم همین کار را انجام می‌دهند....
درود بر استاد بزرگوار.....مولانا. وقتی مولانا شد که ادیان پوچ وخورافات را کنار گذاشت... مولانا تا 38سالگی غرق در وخورافات ادیان بود وبا دوسال آموزش.خدای ادیان را کنار گذاشت و به راه رسیدن به خالق جهان هستی پای گذاشت.. با اینکه مولانا تمام آثار و کتابهای قبلی خودش را نابود کرد تا در آینده باز گروهی به استناد به آنها به گمراهی نروند ومردم را به گمراهی دعوت نکنند.... متاسفانه شما در همان گذشته مولانا دارید سیر میکنید
اگر قرآن می‌توانست مولانا را هدایت کند لازم نبود شمسی بیاید...برعکس شمسی آمد و باعث شد مولانا تمام آموزهای دینی وفقحی قبلی خود را درآب بیندازد تاجوهر نوشته های توهم پاک شود تا در آینده آثاری نماند تا دیگران را گمراه کند
استاد بزرگوار یک سوال....چرا مولانا برای آموختن راه به دیگران از شعر واشعار استفاده کرده..... واضح و شفاف مطالبش را بیان نکرده؟؟بجز از ترس متعصبان مذهبی کور دل بوده
برای رسیدن به راهی که مولانا رفته یک استاد مثل شمس لازم است ...شمسها زیاد هستند اما شاگردانی با شهامت مثل مولانا کم هستند که بتوانند یک شبه تمام کتابهای و آموزشهای قبلی خود را پاره ونابود کنند وقبول کنند درتعصب کور قرار گرفته اند
خود مولانا این راه وروشهایی که برای رسیدن به خدا میگویید عمل نکرد. بلکه دوسال در محضر شمس درس آموخت ودرچهل سالگی تازه به خدای واقعی رسید و از خدایی که ادیان میگفتند فاصله گرفت....اما از ترس متعصبان نمی‌توانست بگوید من از اسلام وکل ادیان ساختگی بشر جدایی می‌طلبم..اما در اعمال و رفتار او پیداست...ولی متعصبان نمی‌خواهند قبول کنند او از اسلام وکل ادیان ساخت بشر جدا شده
مولانا تا 38سالگی درگمراهی کامل بود آخوند بود پیش نماز بود استاد فقه بود....او با آشنا شد ن باشمس تازه روشن شد مولانا دوسال فشورده در کلاس و آموزشهای شمس قرار گرفت و سپس تمام سوابق قبلی خودش را نابود کرد از اسلام جدا شد تمام کتابهای خودش وپدرش را نابود کرد اما از ترس مردم متعصب جرأت بیان آنرا نداشت...ومجبور بود با روشی خاص خودش را ازاین ادیان دروغین دور نگه دارد...خدا وجود دارد اما هرگز رسولی نفرستاده است کل ادیان ساخته پرداخته بشر است مولانا به خدای واقعی وصل شد
مولانا تا 38سالگی که یک آخوند و پیشنماز مسجد جامع بود هیچ ارزشی نداشت....مولانا بعد از آموزش با شمس درچعهل سالگی همه اسلام وفقه و......را کنار گذاشت. واز آن زمان بود که مولانای با ارزش ایجاد شد چون مجبور بود در بیاناتش از بعضی آیات قرآن استفاده کند تا اورا نکشند بسیاری تصور کردند تو تبلیغات اسلامی میکند. در بسیاری از اشعارش شفاف کل ادیان را کنار زده است
خداوند درون شما قدرتهای بی را نصب کرده با شناخت آنها میتوانید بهترین زندگی را داشته باشید...بشرط آنکه چرندیات کل ادیانی که میگویند از سوی خدا آمده آند را کنار بگذارید. خدا وجود دارد اما هرگز رسولی نفرستاده است
اگر بنابود خدا تورا بیافریند ویک کتاب هم بفرستد تا توانرا عمل کنی. نیاز نداشت به تو عقل فهم شعور قدرت آموختن فطرتو.....بدهد....قرآنی که پراز جملات متناقض می‌باشد و همه را به اختلاف وخطا کشانده....راه رسیدن به خدا یک راه علمی می‌باشد
من یک مخلوق ساده اگر یک اتومبیل تولید میکنم یک دفترچه راهنما درونش میگذارم هرکسی بخواند یک چیز می‌فهمد...خدا برای هدایت بشر قرآنی فرستاده که هرکسی بخواند از آن یک چیزی میفهمند تمام دراختلاف باهم نام آنرا هم گذاشته کتاب مبین...یعنی شفاف..ولی ادیان دنیا را درجنگ وادم کشی فرو برده آند...
شما میفرمایید برای اینکه شیاطین نتوانند راه به خدا رسیدن را بیابند. مسیر را پراز سنگلاخ کرده آند....چه تصور خطایی....وچه خدای بخیلی دارید....خدای من دوست دارد همه شیاطین آدم بشوند
شیاطین وقتیکه میخواهند زهری وسمی به شما بدهند یک قطره آنرا دریک لیوان عسل مخلوط می‌کنند لذا قرآن هم پراز عسل است اما زهرش همانی است که میگویند خداوند این پیام را فرستاد ه است تا بشریت را فریب دهند
شما از خود سوال کنید افرادی مثل شمس چرا باید درخفا زندگی کنند چرا شمس یک شاگرد انتخاب کرد وبعد از آموزش حقایق باز مخفی شد. از دست متعصبان دین ساز این دنیا...شمس کل اسلام و قرآن را کنار گذاشت اوفهمید خدا هرگز رسولی نفرستاده است زیرا نیازی به ارسال رسول ندارد خودش درارتباط مستقیم با مخلوقاتتش می‌باشد
اگر می‌بینید مولانا شفاف سخنان خود را بیان نکرده ودرداستانها وبا ذکر ونام از قرآن بیان کرده برای اینکه متعصبان آن زمان اگر شفاف بیان می‌کرد اسلام و قرآن تمام چرت پرتی بیش نیست اورا می‌کشتند حتی پشر خودش میخواست شمس را بکشد...مولانا وقتیکه سخنان شمس را شنید کل دین واسلام را کنار گذاشت کل کتابهای نوشته های خودش وپدرش را درآب انداخت تا نابود شوند...
کسی که تصمیم به مهاجرت کرده اول مکانیکه برای رفتن انتخاب کرده را خوب شناخته سپس اقدامات وریسک بعدی را انجام میدهد شما میفرمایید فرض کنید آن دنیای ذهنی وفرضی که من برای شما تعریف کردم صحیح است پس بیایید این ریسک را بپذیرد...واین یعنی نابودی آنچه که الان دارید
