پریا جان چقدر شبیه زندگی من بود فقط این که نه پدرم و نه مادرم اون آفرینی که بهش نیاز داشتمو هیچوقت خارج از دستاوردهایی که متناسب با خواسته اونا بود بهم ندادن و هنوز بعد از هفت سال درس خوندن و گذشتن از بهترین سالهای جوانیم به درآمدزایی نرسیدهم.
ممنون پریا خیلی صحبتات کمک کننده بود واسه منی که همهاش تحت استرس اینم که وای همه دوستام رفتن و چقدر زندگی دلگیر و غریب شده تو ایران ولی الان منطقی اونورش رو سنجیدم و دیدم خوب من خیلی راحت تر اینجا میتونم ارتباط بسازم و منابع دارم و فقط کودک درونم لجبازیش گرفته که بچسبه به تجربیات تکراری. در این صورت پس من حتی خودم آمادگی رفتن ندارم اول باید با این بچه بشینم به مذاکره 😅❤🙏
مرسی از لایو آموزندت پریا جان. بیشتر الان متوجهم که من وقتی مهاجرت کردم در سطح پایینی از مهارت ها قرار داشتم و پرسه عادت کردن برای من بسیار سخت گذاشت. مدتی شرایط خوب بود ولی کشور مقصد هم با داشتن تورم و … خیلی برای من چالش ایجاد کرده.سوالی که داشتم این هستکهچرا بعد از جا افتادن توکشور مقصد فقط ترجیح میدیم بیشتر داخل فضای امن بمونیم و برای یاد گیری و تجربه ی مهارت های جدید انرژی کافی رو نداریم ؟
ممنون از درمیون گذاشتن تجربیات و احساساتت با ما❤ الان شما لایف استایل دیزاینر هستی،درسته؟ این با لایف استایل کوچ فرق میکنه؟ یه جورایی زیرمجموعه ای از لایف استایل کوچ هستش، درسته؟
پریا جان ممنون بابت توضیحاتی که دربارهی تفاوت تراپیست و کوچ و منتور دادی. واقعا سرمایه گذاری روی خود خیلی پر اهمیته و برای منم همیشه در اولویت بوده. من بواسطه وابستگی مالی به خانواده و خب محدودیت بودجهمون همیشه باید اولویت بندی کنم بین نیازهام و خب توسعه و ارتقای شخصی همیشه برام اولین گزینه بوده و هست یعنی بین هر دو هفته ژلیش کردن و دو جلسه تراپی مثلا، تراپی برام اولویت داشته. یا خرید کتاب از لوازم آرایشی ارجحتر بوده یا حتی کلاس آموزشی نسبت به خرید لباس جدید و خب نتیجهاش رو هم دارم میبینم. من هم تجربه تراپی رو دارم و هم کریر کوچینگ گروهی. دربارهی گروه درمانی کاملا باهات موافقم و به نظر منم اصلا دستاورد خاصی نداشت به جز دوستیهای خوب و تراپیستم که از اونجا بهش ارجاع داده شدم. روند تراپی من خیلی روی زمان حال هم متمرکز بود (شاید بخاطر رویکرد هیجان مدارش) و خیلی جعبه ابزارم رو تکمیل کرد و من کاملا به کوچینگ ترجیحش دادم و حتی مشاوره نهایی رو هم با کوچم نگرفتم. و جالبه بگم من هم بعد از جلسه تراپی همیشه حس خوشایندی داشتم چون به جواب سوالام میرسیدم. از اون مدل نگاهت به پول و بودجه خیلی خوشم اومد و دلم خواست که منم اون هدف گذاری رو درباره درآمد انجام بدم. من در حال حاضر شغل و درآمد ندارم و خب حتی تراپی رو هم به دلیل گرون شدن تعرفهها و در اولویت نبودن برای خانوادهام رها کردم اما خیلی دوست دارم که دوباره از سر بگیرم و در کنارش لایف کوچ هم داشته باشم. اینکه خودت درآمد نداشته باشی و زندگی کارمندی پدر و مادرت هم فقط شرایط خرجهای طبقه اول هرم مازلو رو داشته باشه، خیلی سخته و من دوست دارم که این شرایط رو به نفع خودم تغییر بدم به زودی و امیدوارم که موفق باشم❤
مرسی بابت کلام تاثیر گذارتون. سوالی که من همیشه در این حوزه داشتم بحث اعتمادشه. اینکه بشه به یک نفر اعتماد کرد و درونی ترین بخش وجودی رو بهش گفت. و اینکه کلی تراپیست زرد هستن که برا پول کار میکنن و... . تشخیص اینکه ی کوچ یا تراپیست زرد نیست به نظرم یک معضل بزرگه. اصلا چه طور میشه آدم مناسب رو پیدا کرد؟
بزرگ شدن توی خونواده سنتی خواستن و تلاش برای داشتن یه سبک زندگی متفاوت از چیزی که خونواده تعیین کرده مشکل توی تعامل با دیگران و دوستیابی مشکل اعتماد به نفس اینا چیزهاییه که کاملا تجربه کردم ولی بازم تلاشم میکنم که ورژنی از خودم رو بسازم که میتونه به آرزوهام برسه و موفق بشه. ممنون از اینکه تجربه هات رو باهامون درمیون میذاری ❤
چقدر خوب و شفاف توضیح شون دادی و تفاوت هاشون رو گفتی. چقدر این جمله تون درست بود که خودمون رو همه جا میبریم و آخرین چیزی که میشه از فرد گرفت خودشه. مثل همیشه عالی بود❤