جعل هم حدی دارد،خواب هزارستان را به گور خواهید برد،وجدان های مرده

کیر هر چه آدم است توی جهان توی کس زن تووآن بربری کافر لعین از الله متعال آرزو میکنم که در جهنم عذابش زیادکنند ساکت شو بی ناموس

خداکند درین تاریخ نویسی نیز بیش از حد دروغ پردازی واسطوره‌ سازی نکرده باشید!😢😢😢😢

لویی دوبری مورخ از فرانسه است نه از امریکا ؟؟!

تشکر از استاد دلجو که اسار تاریخی واکتشافات همان زمان را برملا ساخت واسما همان زبان راتشریح نمودکه قابل درک است

تشکر از استاد ناطقی که تاریخ قبل از میلاد همان اقوام که نام نبرده مفصل تشریح کرد

حین امتزاج همه اقوام و گروه های اتنیکی باهم داد گرفت کلمات و واژه ها یک امر طبیعی است.

در بسا ممالک جهان که هنوز ملت ساخته نه شده است همه اقوام و گروه های اتنیکی را در بر گرفته نه می تواند.

به امید خدا هزاره دیگه تامونموشه باوجود ازی اساتیدودانشمندان بزرگ وارهای هزاره

این که شانزده هزار بار دیده شده است بسیار عالی و جای تامل است.

😂😂😂😂😂😅😅😅😅😅

برادر منطقه راگند نزن😅

شرم است بعدا، شرم است که میگویید هزاره مغول نیست.

قلم در دست غیر بود و تاریخ تحریف کردند، مردم ما صاحبان این خطه بزرگ تمدنی است.

در پنای خدا باشد استاد گرامی

حاج‌ آقای هادی هادی در باره مزاری: ru-vid.com/video/%D0%B2%D0%B8%D0%B4%D0%B5%D0%BE-ivN7bWBk-hE.html

معما آمیز است که این گروه هزاره ها مبتلا به جنون روانی نارسیزم (انحراف روانی خودنمایی،تظاهر و فخرفروشی )و سادیزم ( انحراف روانی دگر آزاری و تحقیر دگرها) که در برابر دوربین تلویزیون مثل رقاصه های فلم نمایش ادا میکنند و همچنان مبتلا به جنون عقلی نیهیلیزم ( پوچ گرایی، بی تفاوتی و بی مسسووُلیتی) و هیپوکریزی(منافقت، ریا ُ و حیله،) و کلپتومانی (حرص وآز) این همه ثروت و دارابی را برای هزینه مسافرت به اروپا و اقامت در استرلیا هزینه اعاشه و اباته در استرلیا و هزینه اجاره خانه و هزینه تحصیل و هزینه ماشین های شیک و لباس شیک از کجا بدست آورده اند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروشند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند؟ جواب سوال فوق ساده و اینطور است: این گروه هزاره مقیم اروپا،استرلیا و آمریکا همه اجیران یک اقلیت استثمارگر و بی وجدان با ظاهر مسلمان متشکل از گروه سکولار اما بظاهر مسلمان غنی و کرزی و گروه لنده غر های تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری استند که بیشتر از بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن حکومت و دولت را در اختیار داشتند ودر قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی، مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه، زمرد و لعل صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیار د ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، آلمان،پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی سیاسی،تروریستی و پول شویی مواد مخدر آغشته به فساد گسترده مالی و اخلاقی بین الملل مبدل گردیده اند. مسببین همه ای فجایع در مدت بیشتر از ۲۰ سال گروه سکولار اما بظاهر مسلمان غنی و کرزی و فاحشه های سیاسی از بقایای پرچم و خلق و شعله جاوید و گروه های تبهکار، تکفیری، غاصب و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش بودند که در دوره حکومت ترور و وحشت ربانی و مسعود دوستم و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله منجر به قتل بیشتر از ۷۰ هزار زن و مرد و اطفال معصوم در شهر کابل و ویرانی شهر کابل شد، کوبیدن میخ به سر مخالفین، زنده سوزاندن مخالفین با بنزین و در داش های خشت پزی و زنده به گور کردن مخالفین، بریدن سینه زن ها، براه انداختن رقص مرده، تجاوز جنسی به اطفال معصوم، بچه ها، دختر ها و نوامیس مردم از جنایات بیسابقه در تاریخ علیه بشریت توسط گروه لنده غر های تکفیری، غاصب، پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری در مملکت بود.در ۳۰ سال گذشته گروه های تبهکار، غاصب، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش بیشتر از ۲ میلیون افغان بیگناه را کشتند و هزارها زن را بیوه و هزارها طفل را یتیم و هزار ها انسان بیگناه را معلول، مجروح و ناقص الا عضا ساختند. ۴ میلیون معتاد به مواد مخدر در داخل کشور ، ۶ میلیون مهاجر در پاکستان و ۵ میلیون افغان مهاجر در ایران و یک میلیون مهاجر در ممالک و در داخل کشور ۴ میلیون مهاجر و بی سرپناه و ۲۳ میلیون افغان در خطر مطلق مرگ و گرسنگی قرار دارند. در شهر های بزرگ زنها و دختر ها و اطفال از فقر و گرسنگی گدایی و تن فروشی میکردند و هزار ها جوان بیکار و بی سرپناه در زیر پل ها و قبرستان ها در سرمای زمستان جان شان را از دست می دادند. هر سال بیشتر از ۱۳۰ هزار جوان از ناچاری و فقر و بیکاری از مملکت فرار و مهاجر میشدند و در راه های صعب العبور و دریا ها به هلاکت می رسیدند. در بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایالات متحده آمریکا و متحدین آن، گروه های تبهکار، غاصب، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری حکومت و دولت را در اختیار داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی، مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه و لعل صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیار د ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس، پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی و سیاسی و تروریستی و پول شویی بین الملل مبدل گردیده اند و در داخل کشور در قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروختند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند. تجارب تاریخی بیشتر از ۳۰ سال شاهد آن است که گروه های شیطان پرست، تبهکار، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش همه اجیران تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن و دول مقتدر و ذیدخل در امور داخلی افغانستان بودند و الحال هم استند

معما آمیز است که این گروه هزاره ها مبتلا به جنون روانی نارسیزم (انحراف روانی خودنمایی،تظاهر و فخرفروشی )و سادیزم ( انحراف روانی دگر آزاری و تحقیر دگرها) که در برابر دوربین تلویزیون مثل رقاصه های فلم نمایش ادا میکنند و همچنان مبتلا به جنون عقلی نیهیلیزم ( پوچ گرایی، بی تفاوتی و بی مسسووُلیتی) و هیپوکریزی(منافقت، ریا ُ و حیله،) و کلپتومانی (حرص وآز) این همه ثروت و دارابی را برای هزینه مسافرت به اروپا و اقامت در آلمان هزینه اعاشه و اباته در آلمان و هزینه اجاره خانه و هزینه تحصیل و هزینه ماشین های شیک و لباس شیک از کجا بدست آورده اند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروشند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند؟ جواب سوال فوق ساده و اینطور است: این گروه هزاره مقیم اروپا،استرلیا و آمریکا همه اجیران یک اقلیت استثمارگر و بی وجدان با ظاهر مسلمان متشکل از گروه سکولار اما بظاهر مسلمان غنی و کرزی و گروه لنده غر های تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری استند که بیشتر از بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن حکومت و دولت را در اختیار داشتند ودر قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی، مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه، زمرد و لعل صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیار د ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، آلمان،پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی سیاسی،تروریستی و پول شویی مواد مخدر آغشته به فساد گسترده مالی و اخلاقی بین الملل مبدل گردیده اند. مسببین همه ای فجایع در مدت بیشتر از ۲۰ سال گروه سکولار اما بظاهر مسلمان غنی و کرزی و فاحشه های سیاسی از بقایای پرچم و خلق و شعله جاوید و گروه های تبهکار، تکفیری، غاصب و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش بودند که در دوره حکومت ترور و وحشت ربانی و مسعود دوستم و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله منجر به قتل بیشتر از ۷۰ هزار زن و مرد و اطفال معصوم در شهر کابل و ویرانی شهر کابل شد، کوبیدن میخ به سر مخالفین، زنده سوزاندن مخالفین با بنزین و در داش های خشت پزی و زنده به گور کردن مخالفین، بریدن سینه زن ها، براه انداختن رقص مرده، تجاوز جنسی به اطفال معصوم، بچه ها، دختر ها و نوامیس مردم از جنایات بیسابقه در تاریخ علیه بشریت توسط گروه لنده غر های تکفیری، غاصب، پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری در مملکت بود.در ۳۰ سال گذشته گروه های تبهکار، غاصب، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش بیشتر از ۲ میلیون افغان بیگناه را کشتند و هزارها زن را بیوه و هزارها طفل را یتیم و هزار ها انسان بیگناه را معلول، مجروح و ناقص الا عضا ساختند. ۴ میلیون معتاد به مواد مخدر در داخل کشور ، ۶ میلیون مهاجر در پاکستان و ۵ میلیون افغان مهاجر در ایران و یک میلیون مهاجر در ممالک و در داخل کشور ۴ میلیون مهاجر و بی سرپناه و ۲۳ میلیون افغان در خطر مطلق مرگ و گرسنگی قرار دارند. در شهر های بزرگ زنها و دختر ها و اطفال از فقر و گرسنگی گدایی و تن فروشی میکردند و هزار ها جوان بیکار و بی سرپناه در زیر پل ها و قبرستان ها در سرمای زمستان جان شان را از دست می دادند. هر سال بیشتر از ۱۳۰ هزار جوان از ناچاری و فقر و بیکاری از مملکت فرار و مهاجر میشدند و در راه های صعب العبور و دریا ها به هلاکت می رسیدند. در بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایالات متحده آمریکا و متحدین آن، گروه های تبهکار، غاصب، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری حکومت و دولت را در اختیار داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی، مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه و لعل صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیار د ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس، پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی و سیاسی و تروریستی و پول شویی بین الملل مبدل گردیده اند و در داخل کشور در قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروختند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند. تجارب تاریخی بیشتر از ۳۰ سال شاهد آن است که گروه های شیطان پرست، تبهکار، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش همه اجیران تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن و دول مقتدر و ذیدخل در امور داخلی افغانستان بودند و الحال هم استند

نظری به دارایی های قارونی مستکبرین و خائنین به وطن و غلام بچه های صلیبی امریکایی و انگلیسی چون عباس دلجو ، عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه سکولار اما بظاهر مسلمان کرزی و غنی و گروه لنده غر های تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت ربانی و مسعود و سیاف، عطای نور و بسم الله خان ، فهیم و قانونی، عبدالله عبدالله و امرالله ناصالح و عباس دالر و عباس دلجو و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و دوستم و اسماعیل خان و دگر غاصبین و نتایج فاجعه آمیز آن یعنی فقر و ناداری و بیکاری و گرسنگی و آوارگی و گدائی به بیگانگان اکثریت مردم : بهشت دولتمندان و ثروتمندان، مستکبرین و غاصبین از جهنم فقرا و مستضعفین پدیده آمده است. برای هیچ قلدر و ثروتمند قباله مالکیت از جانب خدا امضاء شده از آسمان نازل نشده و نخواهد شد. آن که افزوده شد بر سیم و زر اش ز آسمان زر نباریده بر سرش یا خودش دزد، جنابتکار، غاصب،متقلب و منافق بود و یا پدرش.، هر فرد با وجدان و معتقد به ارزش های والای انسانی چون عدل و انصاف، صدق و اخلاص یک زندگی عادی و اعتدالی و عاری از فساد مالی و اخلاقی دارد. معما آمیز است که عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و امرالله ناصالح و گروه تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و قانونی و گروه لنده غر های ازبک دوستم اینهمه ثروت های قارونی و قصر های مجلل با بادی گارد رنجر و میلیارد ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا را از کجا بدست آورده اند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروختند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند؟ جواب سوال فوق ساده است و چنین است: عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله، قانونی و فهیم و گروه لنده غر های ازبک دوستم در بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن برای حفظ منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا و متحدین آن حکومت و دولت را در اختیار داشتند ودر داخل کشور در قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه و لعل و الماس صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیارد ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند اند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی آغشته به فساد گسترده مالی و اخلاقی و تروریستی و پول شویی مواد مخدر بین الملل مبدل گردیده اند و شمه ای از ایمان و وجدان و ترحم به مردم شان نداشتند و الحال هم ندارند که نتایج فاجعه آمیز آن برای اکثریت مردم چنین است: ۴ میلیون معتاد به مواد مخدر در داخل کشور و ۵ میلیون مهاجر و بی سرپناه در داخل کشور، ۶ میلیون مهاجر در پاکستان و ۵ میلیون مهاجر در ایران و یک میلیون مهاجر در ممالک دگر و ۲۳ میلیون افغان در خطر مطلق مرگ و گرسنگی قرار دارند . در شهر های بزرگ زنها و دختر ها و اطفال از فقر و گرسنگی گدایی و تن فروشی میکردند و هزارها جوان بیکار و بی سرپناه در زیر پل ها و قبرستان ها در سرمای زمستان جان شان را از دست می دادند و هر سال بیشتر از ۱۲۰ هزار جوان از ناچار ی و فقر و بیکاری از مملکت فرار و مهاجر میشدند و در راه های صعب العبور و دریا ها به هلاکت می رسیدند. در بیست سال گذشته با پرتاب مادر بمب ها و استفاده از سلاح های مدهش توسط اشغالگرها در حدود یک میلیون انسان بیگناه کشته و هزارها زن بیوه و هزارها طفل یتیم و هزارها انسان بیگناه معلول و مجروح و ناقص الاعضا، ۶ میلیون مهاجر و آواره و هزار ها هکتار از اراضی زراعتی مسموم و لا مزروع شدند و مواد سمی این سلاح های مدهش سال ها مسبب مسمومیت آب،خاک و هوا و امراض علاج ناپذیر نسل های آینده خواهد شد اما اتمر و گروه سکولار اما بظاهر مسلمان کرزی و غنی و فاحشه های سیاسی از بقایای پرچم و خلق، عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه سکولار اما بظاهر مسلمان کرزی و غنی کدام اعتراض و احتجاجی در مقابل اشغال گرها نکردند و همه ای اینها خا موش و ساکت بودند و برای دربافت پول دالر و کسب شهرت و قدرت و ثروت حاضر به هر نوع پستی و ذلت و جنایت و خیانت بودند و الحال هم استند

دروغ جامعه را گمراه میکند، دورغ عامل استثمار و استعمار يک قوم و ملت است، دورغ عامل نفاق و شقاق است، دورغ عامل اصلی معامله يک قوم است، دورغ عامل تمام بدبختی ها است، هرچند که مصلحت خوانده شود، یکی از این دروغ های شاخدار مصلحتی، شهید وحدت ملی خواندن مزاری است که این لقب هر کس که به دلایلی نا معلومی یا توسط رئیس جمهور غنی اعطا گردید.است امروز با این دورغ شاخدار هزاره سواری میکند امروز نام مزاری و عکس مزاری ابزاری شده برای سوارشدن هزاره ها والا هیچ سودی ندارد شهید مزاری دو سال و هشت ماه درغرب کابل حضور داشت، در این مدت بیست وهفت بار به جنگ و درگیری های خونبار با همه اقوام افغانستان پرداخت، حتی ایشان با مردم خودش نیز جنگید، ازآن گذشته با حزب وحدت خودش نیز درگیر شد، که پیامدش فاجعه ی بزرگ وخونبار 23 سنبله را خلق کرد. حال شما فکر کنید فقط یک مورد از عملکرد های شهید مزاری را که در راستایی وحدت ملی انجام شده باشد را پیدا کنید و آن را با ما شریک سازید، تا ما هم باور کنیم که ایشان واقعآ شهید وحدت ملی بوده است. البته منظور عملکرد های شهید مزاری است، نه حرف های ایشان، چون هیچ کس به اندازه این شهید بزرگوار حرف های خوب موفت بیدونی پایه اساس بر خلاف واقعیتها آن زمان بر خلاف عمل کردهایش نگفته است. کپی از صفحه حسن خان گاو سوار

سلطه چپی ها بر افکار مزاری! نویسنده: علیدوست هزاره در تأیید پیست قبلی که نقش چپی ها را در شکست بزرگترین و قدرتمندترین حزب شیعه هزارگی در غرب کابل بررسی کردم، این گزارشی را برای شما نقل می کنم که سید رحمت الله مرتضوی در کتاب خاطرات خود از پیروی مزاری از افکار و شعارهای چپی ها آورده است. مرتضوی می نویسد، در تاریخ 1371/5/6 تعداد 25 نفر از چپی ها که 20 نفرشان از کویته پاکستان آمده بودند و 5 نفرشان از دوستان کابلی آنها بودند، در علوم اجتماعی با مزاری دیدار داشتند که مرتضوی نیز در آن جلسه حضور داشته است. مرتضوی می گوید، ابتدا عوض فدایی یکی از سران تنظیم نسل نو هزاره مغل سخنان خود را این گونه شروع کرد: "بنام خلق قهرمان هزاره... این حرفی که می گویم تنها حرف این جمع نیست، بلکه حرف کل هزاره است. ای رهبر بزرگ شما افتخار خلق هزاره هستید. هزاره که سال ها زیر چکمه خمس خوران و باج گیران به نام دین و مذهب خورد شدند. با خون هزاره بنام خمس بر هزاره رهبری کردند. زحمت مال هزاره و امتیاز و رهبری مال خمس خوران. امروز افتخار می کنم که از نسل و تبار ریسمان بدوشان رهبر خردمند و فداکار به وجود آمده است." (مرتضوی، قصه های زندگی، صفحه 251) مرتضوی می نویسد سپس حسین ندام و اختیار خان صحبت کردند. اختیار خان از رهبران تنظیم این گونه به سخنان خود ادامه داد: "هدف تنظیم نسل نو هزاره مغل این است که هزاره بدون رنگ دین و مذهب باشد و فقط هزاره باشد. از رهبر خلق هزاره مزاری می خواهیم که هدف ما را تعقیب نماید." (همان، صفحه 52) مرتضوی می گوید، من انتظار داشتم که مزاری به عنوان یک روحانی شیعه و یکی از رهبران جهاد با این سخنان انحرافی و متضاد با مبانی دینی برخورد جدی کند و از آنان بخواهد که در درون یک حزب شیعی این گونه سخنان غیر مسؤلانه و تفرقه آمیز را دامن نزنند. اما با گمال تعجب مزاری سخنان خود را بعد از خوش آمد گویی و تعارفات این گونه آغاز کرد: "قوما بلدِ شمو قصه بگوم که من یک زمان مبارزه می کردم به این عقیده بودم که مبارزه سیاسی باید رنگ دین و مذهب داشته باشد، نه رنگ نژاد. مبارزه بنام نژاد را انحراف و خرافات می دانستم. مرحوم استاد مبلغ در سال 1354 در کابل به من گفت که هزاره وقتی می تواند به حق خود برسد که بجز هزاره به چیزی دیگر فکر نکند. من او را مسخره می کردم. حالا که می بینم، او درست می گفت و من اشتباه فکر می کردم که می گفتم اول مذهب بعد هزاره. الآن به این نتیجه رسیدم که اول هزاره بعد مذهب... در دنیای سیاست دین، مذهب، قومیت و نژاد یک وسیله است نه هدف. هدف رسیدن به قدرت است به هر وسیله ای که باشد باید به او رسید." (همان) مرتضوی می گوید در آخر نوبت سخن به من رسید و سخنان خود این گونه شروع کردم که ساختار حزب وحدت مرکب از دو شورای مرکزی و شورای عالی نظارت است و این حزب از احزاب جهادی است که علما در رأس آن قرار دارند که حافظ دین اسلام و مذهبند. صحبت های آقایان در مقر حزب وحدت اصلا مناسب نبود. دیگر این که سیاست حزب وحدت دوستی با همه اقوام است و افغانستان خانه مشترک همه آنها است. ما اگر میانه خود را با دین جدا کنیم، از نظر سیاسی متهم به انحراف می شویم. در اینجا چند نفر از آنها سخنان مرا قطع کردند و گفتند: "ما فقط هزاره می خواهیم. ما به حرف شما گوش نمی دهیم. شما سادات بودید که به نام بهشت و دوزخ هزاره را دوشیدید. بهشت ما هزاره و دوزخ ما سادات و پشتون است. ما از این دوزخ بیزاریم. دیگر برای ما حرف از بهشت و جهنم نگویید. بهشت ما مزاری و جهنم ما سید حجت، سید واعظ، سید ناصر، سید عالم و سید فاضل است." (همان، صفحات 254 و 255) بله دوستان! مزاری چگونه توانسته است همه ارزش های اسلام و جهاد را این گونه با چپی های بی دین و منحرف معامله کند؟ و این سخنان کفرآمیز را تایید و پشتبانی خود را از این افکار سخیف/جاهلانه/احمقانه/تفرقه انگیز اعلان کند! هرکسی در هر سطحی از فهم و آگاهی باشد، می فهمد که این سخنان چقدر سطحی و جاهلانه است. جدا از مسایل دینی، باعث نفاق شقه شقه شدن مردم و شکست یک جریان نوپا می شود. مگر این که به این نتیجه برسیم که مرازی تعادل روانی نداشته و هرکسی به راحتی او را می توانسته تحت تأثیر سخنان خود قرار دهد و زمام افکارش را به دست گیرد. اگر کامنت ها و پوست های پیروان امروزی مزاری را بخوانید، دقیقن همین حرف ها را می زنند و کسانی که از پشت پرده آگاهی ندارند، خیال می کنند که این سخنان روشنفکرانه است که در اثر تبلیغات رسانه های غربی اعتقادات جوانان سست شده و این سخنان را بر زبان میاورند. در حالی این سخنان نه تازه است و نه از اثر تبلیغات غربی ها. بلکه این خط فکری وارداتی چپی های بیرون مرزی است که از خارج از مرزها با حمایت و کمک مزاری وارد ادبیات جامعه ما توسط چپی ها با همکاری مزاری شده است و این وضعیت فعلی را به وجود آورده است که اعضای یک جامعه که هزاران سال برادرانه در کنار هم زندگی کرده اند، جز فحش های رکیک از یکدیگر نمی شنوند. نسل جوان باید بدانند که تفکر مزاری و پیروانش این گونه شکل گرفته است و این تفکر باطل/بیراهه/انحرافی/غیرانسانی/فاشیستی/نژادپرستانه/جاهلانه و بی بنیاد است که توسط دشمنان شما در بین تان رواج یافته است تا نفاق در میان شما همیشه سرِ هیچ و پوچ تازه باشد و فرصت فکر کردن برای بهبود وضعیت خود پیدا نکنید و در بین خود به خودزنی سرِ لحاف ملانصرالدین مشغول باشید! از علیدوست گفتن بود و از شما نشنیدن! *(نشر کنیدتا مردم آگاه شود اشتباه تاریخی راانجامندهد)*

*(هزاره گرایی برای تجارت سیاسی)* هزاره گرایان و قوم گرایان که به نام بابه مزاری وهزاره تجارت میکند شهرت و ثروت و قدرت کسب می‌کنند در قضیه تبسم وبعد ازان روی هر حوادث به نام رسیدگی به بینوایان وزخمی ها وخانه بدوشان هزاره سیل زدگان ملیون ها دالررا از خارج وداخل به عنوان کمک از مردم جمع آوری کردند و میکنند که یک شاهی انرا نه به مسکین ندادند ونه نمدهد به مریض ونه به خانه بدوش, بلکه برای خود شان ویلا وآپارتمان وموتر ودفتر گرفتند و مگیرند قرار اخباریکه از داخل جماعت وندی ها به بیرون درزکرده درحال حاضر سر تقسیم غنایم به نام کمک جمع آوری کردند دارند بهم می جنگند وعلیه همدیگر اتهام وارد می کند عزیز رویش که برایش سهم کمتر رسیده بتلافی ان عاصیانه علیه خود مزاری باب توهین را بازکرده گاهی ادعا می کند که مزاری ضد وحدت بود مزاری شهید وحدت ملی نیست به دیموکراسی وحقوق شهروندی باورنداشت رهبر دیوانه هابود،وحدت شیعه را تکه پاره نمود وگاهی میگوید که مزاری یکی از دست آوردهایش این بود که ادم کشتن را برای هزاره یاد داد و هزاره کشی کرد در جای دیگر عزیز رویش میگوید ما از دورغ برای مزاری القابی آنچنانی درست کردیم وازین قبیل حرف هابه مزاری میگویند: کسی نیست که ازین پیروان پیوندی بابه مزاری بپرسد سرنوشت تبسم وتوتاب ووو بکجا رسید برای انتخابات معامله کردید؟ آیا داد وبیدادو مصاحبه های تانرا به وقت انتخابات غرض گرفتن سهم تازه ذخیره کرده اید؟

*(هزاره گرایی برای تجارت سیاسی)* هزاره گرایان و قوم گرایان که به نام بابه مزاری وهزاره تجارت میکند شهرت و ثروت و قدرت کسب می‌کنند در قضیه تبسم وبعد ازان روی هر حوادث به نام رسیدگی به بینوایان وزخمی ها وخانه بدوشان هزاره سیل زدگان ملیون ها دالررا از خارج وداخل به عنوان کمک از مردم جمع آوری کردند و میکنند که یک شاهی انرا نه به مسکین ندادند ونه نمدهد به مریض ونه به خانه بدوش, بلکه برای خود شان ویلا وآپارتمان وموتر ودفتر گرفتند و مگیرند قرار اخباریکه از داخل جماعت وندی ها به بیرون درزکرده درحال حاضر سر تقسیم غنایم به نام کمک جمع آوری کردند دارند بهم می جنگند وعلیه همدیگر اتهام وارد می کند عزیز رویش که برایش سهم کمتر رسیده بتلافی ان عاصیانه علیه خود مزاری باب توهین را بازکرده گاهی ادعا می کند که مزاری ضد وحدت بود مزاری شهید وحدت ملی نیست به دیموکراسی وحقوق شهروندی باورنداشت رهبر دیوانه هابود،وحدت شیعه را تکه پاره نمود وگاهی میگوید که مزاری یکی از دست آوردهایش این بود که ادم کشتن را برای هزاره یاد داد و هزاره کشی کرد در جای دیگر عزیز رویش میگوید ما از دورغ برای مزاری القابی آنچنانی درست کردیم وازین قبیل حرف هابه مزاری میگویند: کسی نیست که ازین پیروان پیوندی بابه مزاری بپرسد سرنوشت تبسم وتوتاب ووو بکجا رسید برای انتخابات معامله کردید؟ آیا داد وبیدادو مصاحبه های تانرا به وقت انتخابات غرض گرفتن سهم تازه ذخیره کرده اید؟

مزاری رفیق نیمه راه! مزاری رهبر نه بل رفیق نیمه راه برای سازمان نصر بود او که به بهانه ای تحقق ولایت فقیه خون60000 جوان هزاره رادرجنگ های داخلی در هزارجات ریخت اما وقتی پایش به کابل رسید اول با ولایت فقیه خود ساخته اش خدا حافظی کرد وبا آی اس آی ارتباط بر قرار نمود وروزانه هفت صد هزار کلدار پاکستانی از آی اس آی دریافت میکرد این مبلغ غیر ازدالرهای بود که از کانالهای غربی برای تداوم جنگ در غرب کابل به او داده میشد دوم با رفقای حزبی وبرجسته سازمان نصر ارتباط خودش را قطع کرد وبه جای انها خلقی ها وماویست ها ومغل پارت هارا دور وبرش جمع کرد وبا انها حشر ونشر داشت او که به منظور بچالش کشیدن دولت مجاهدین از سوی امریکا وآی اس آی تمویل میشد 27 جنگرا درمدت دو سال و هشت ماه تنها درکابل راه اندازی کرد و چندین ملیارد دالر را درین جنگ ها به مصرف رسانید ، هر اندازه که دولت اسلامی مجاهدین توقعات وی را به کمال میل پذیرا میشد او بهانه تازه تری را مطرح میکرد تا بهانه وسوژه ای برای ادامه جنگ داشته باشد تقاضای چند وزارت کلیدی ونصب چند وزیر خلقی من جمله جنرال خداداد ازمطالبات مزاری بود اما درمذاکره باطالبان هیچ پیش شرطی رامطرح نکرد بدون چون وچرا همه دار وندار هزاره را دودستی تقدیم طالبان کرد بناً مزاری وهوادارانش باید به این سوالات پاسخ دهند که آیاخط امامی بودن واندیشه ولایت فقیه یک بهانه برای جنگ افروزی های داخلی بود واگرچنین نبود روی چه دلایئل بود که مزاری با سازمان سیا و آی اس آی درپروسه جایگزینی طالب به عوض دولت مجاهدین همکاری کرد. اواگر رهبر نصر ووحدتی بود چرا با افراد بلند رتبه سازمان نصر پشت کرد وبجای انها عزیز رویش وحسین حلامیس ویزدانی ..... را برگزید و با اعضای حزب خلق وساما دست به کاسه وکوزه شد مگر دربین افراد کارکشته حزب وحدت چهار نفرآدم باسواد یافت نمی شد که انهارا به حیث وزیر معرفی میکرد؟ وایا پیشنهاد جنرال خداداد ورفقای حزب خلق به حیث وزیر پا گذاشتن روی ارمان 13 ساله جنگ مجاهدین با شوروی وحزب خلق نبود؟ ایا خودش گوفته من در میان مردم هزاره میمانم کوشته میشوم چرا مردم را تنها گزاشت با لباس زنانه فرار کرد بدست رفقایش با فجیع ترین مرک کوشته شد مزاری هیچ کاری مثبت ازخود به‌ یادگارنگذاشت جزچند تا سخنرانی و شعار های تحريک آمیز نفاق افگنانه ای دشمن ساز از خودبه‌ یادگار گذاشته است آگاهان وخواننده عزیز بیدون فحاشی ودشنام قصاوت کنید ممنون میشم *( نشر کنید ثواب جاریه دارد )*🚀🛬🛫🛩⛴🌏

بوی گند مزاری تا چه زمان ذهن و روان هر هزاره ای را مخشوش خواهند کرد ذهن و روان هر هزاره ای را به قهرمان سازی کاذب مزاری وادار می‌کند پیروان مزاری جهت سود جوی شهرت و ثروت قدرت از بوی گند مزاری به نفس خویشتن چه ترفند و دورغ های نبود که بازی نکرد دورغ و ترفند عوام فریبی اما بعد از مدتی به عمق معنی دورغ و ترفند خود پی برده ولی امکان محوی آن آسان نبوده درج تاریخ میگردد . به گفته وندیها مزاری بود که از ادغام هشت حزب شیعی حزب وحدت را تشکیل داد در صورت که قربان علی عرفانی یکولنگ که نصری و وفادار مزاری بود در کتابش چیز دیگری میگوید به این معنی که مزاری در تشکیل حزب وحدت هیچ نقش نداشته و وی در آن زمان زیر چپن خامنه ای و خمینی نفس میکشید بعد از تشکیل حزب وحدت که توسط زحمات استاد اکبری ، استاد صادقی نیلی ، استاد عرفانی ، استاد علیجان زاهدی .... و غیره بزرگان تشیع تشکیل شده بود با پا درمیانی و ترفند ایرانیان بعد از یک سال دوره ریاست حزب وحدت توسط استاد اکبری بوی گند مزاری با ترفند وزور از سوی ایران به اسم مزاری وارید جمع حزب وحدت شد ایرانیان میخواستن نفوذ و چاسوس ی در جامعه تشيع وحزب وحدت داشته باشد مزاری را وارد حزب وحدت کرد مزاری بعد از چند مدت به صفت ریس شورای مرکزی حزب وحدت گردید آن هم زير نظر اطلاعات ایران نظر به لایحه حزب بعد از هر یک سال جهت تعین ریس جدید انتخابات صورت گیرد که متاسفانه در اولین انتخابات حزب چون شکست در پيش روی مزاری بود چون با ندانم کاری مزاری در جنگ ناسنجیده و بی‌تدبیری جنگ افشار که از نظر نظامی جعرافیا افشار ازقبل در محاصره قرارداشت مزاری در جنگ افشار شکست خورده بود جهت متفرق گمراه کردن اذهان اعضای شورای مرکزی حزب وحدت و جامعه کودتای بیست سه سنبله را باکمک گلبدین و آی اس آی مغولیزم ها دیوانه ها مائوئیستها کمونیستها شکل داد تا اذهان عمومی گمراه شود مزاری به‌ عنوان دبیر کل حزب باقی بماند مزاری قتلعام وسع از مردم هزاره راه در کودتای بیست سه سنبله انداخت در این کودتای بیست سه سنبله بيش از سی هزار نفر هزاره کشته شد تمام دار وندار هزاره را ازجمله تپه استراتژیک اسکاد وموشکهای بالستیک اسکادرا دودستی تقدیم به گلبدین و آی اس آی کرد مزاری باشعار حق خواهی هزاره چه در هزاره جات و غرب کابل کشتار هزاره راه انداخت مزاری کشتار هزاره در جنگ برایش بی معنی بود مزاری در طول مبارزاتش بیشترازدیگران هزاره کشت. اشتباه بزرگ دیگرش همدستی با گلبدین بود وی جمعیت کل هزاره ها را در افغانستان چهل نفر حساب کرده بود ، همدست قوم شد که قرن ها در حق هزاره ظلم کرده بود و باج گرفته و حق هزاره را پایه مال کرده بود اما از کسان مزاری حق هزاره را میخواست که هیچ زمان از هزاره ها باج نگرفته در حق هزاره ظلم نکرده و نتوانسته آنها خود به دنبال دست یاری گمشده ای حق خود بوده و هنوز هم هست پس شعار مزاری بخاطر سوق افکار عامه همانا حق خواهی بوده ؟ از که ؟ از کام قوم حقمیخواست؟ و یا حق خواهی نبوده چوکی برای شخص خود و خلقی ها و کمونیستها بوده و یا لج بازی و یا کله خری سرتمبگی بوده؟ هنوز که هنوز است وندیها مائوئیستها مغولیزم‌ها کمونیستها دیوانه ها رقاصان برای شهرت وقدرت و ثروت بنام مزاری به راه غلط در حرکت اند مصمی نمودن نام مصلای از خاتم انبیا به‌ مزاری توهین به مقدسات این مردم دین مدار بود و است پیروان مزاری از مزاری جنس برتر و بالاتراز پیامبر و امام ساخته است ملت که تاریخ گذشتگان خودرا مطالعه نکند و نداند محکوم به شکست تکراری است آگاهان و خواننده عزیز بیدون فحاشی ودشنام قصاوت باشما نشر کنید ثواب جاریه دارد

دروغ جامعه را گمراه میکند، دورغ عامل استثمار و استعمار يک قوم و ملت است، دورغ عامل نفاق و شقاق است، دورغ عامل اصلی معامله يک قوم است، دورغ عامل تمام بدبختی ها است، هرچند که مصلحت خوانده شود، یکی از این دروغ های شاخدار مصلحتی، شهید وحدت ملی خواندن مزاری است که این لقب هر کس که به دلایلی نا معلومی یا توسط رئیس جمهور غنی اعطا گردید.است امروز با این دورغ شاخدار هزاره سواری میکند امروز نام مزاری و عکس مزاری ابزاری شده برای سوارشدن هزاره ها والا هیچ سودی ندارد شهید مزاری دو سال و هشت ماه درغرب کابل حضور داشت، در این مدت بیست وهفت بار به جنگ و درگیری های خونبار با همه اقوام افغانستان پرداخت، حتی ایشان با مردم خودش نیز جنگید، ازآن گذشته با حزب وحدت خودش نیز درگیر شد، که پیامدش فاجعه ی بزرگ وخونبار 23 سنبله را خلق کرد. حال شما فکر کنید فقط یک مورد از عملکرد های شهید مزاری را که در راستایی وحدت ملی انجام شده باشد را پیدا کنید و آن را با ما شریک سازید، تا ما هم باور کنیم که ایشان واقعآ شهید وحدت ملی بوده است. البته منظور عملکرد های شهید مزاری است، نه حرف های ایشان، چون هیچ کس به اندازه این شهید بزرگوار حرف های خوب موفت بیدونی پایه اساس بر خلاف واقعیتها آن زمان بر خلاف عمل کردهایش نگفته است. کپی از صفحه حسن خان گاو سوار

نظری به دارایی های قارونی مستکبرین و خائنین به وطن و غلام بچه های صلیبی امریکایی و انگلیسی چون گروه لنده غر های تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت ربانی و مسعود و سیاف، عطای نور و بسم الله خان ، فهیم و قانونی، عبدالله عبدالله و امرالله ناصالح و عباس دالر و عباس دلجو و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و دوستم و اسماعیل خان و دگر غاصبین و فقر و ناداری و بیکاری و گرسنگی اکثریت مردم : بهشت دولتمندان و ثروتمندان، مستکبرین و غاصبین از جهنم فقرا و مستضعفین پدیده آمده است. برای هیچ قلدر و ثروتمند قباله مالکیت از جانب خدا امضاء شده از آسمان نازل نشده و نخواهد شد. آن که افزوده شد بر سیم و زر اش ز آسمان زر نباریده بر سرش یا خودش دزد، جنابتکار، غاصب،متقلب و منافق بود و یا پدرش.، هر فرد با وجدان و معتقد به ارزش های والای انسانی چون عدل و انصاف، صدق و اخلاص یک زندگی عادی و اعتدالی و عاری از فساد مالی و اخلاقی دارد. معما آمیز است که عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و امرالله ناصالح و گروه تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و قانونی و گروه لنده غر های ازبک دوستم اینهمه ثروت های قارونی و قصر های مجلل با بادی گارد رنجر و میلیارد ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا را از کجا بدست آورده اند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروختند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند؟ جواب سوال فوق ساده است و چنین است: عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله، قانونی و فهیم و گروه لنده غر های ازبک دوستم در بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن برای حفظ منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا و متحدین آن حکومت و دولت را در اختیار داشتند ودر داخل کشور در قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه و لعل و الماس صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیارد ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند اند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی آغشته به فساد گسترده مالی و اخلاقی و تروریستی و پول شویی مواد مخدر بین الملل مبدل گردیده اند و شمه ای از ایمان و وجدان و ترحم به مردم شان نداشتند و الحال هم ندارند که نتایج فاجعه آمیز آن برای اکثریت مردم چنین است: ۴ میلیون معتاد به مواد مخدر در داخل کشور و ۵ میلیون مهاجر و بی سرپناه در داخل کشور، ۶ میلیون مهاجر در پاکستان و ۵ میلیون مهاجر در ایران و یک میلیون مهاجر در ممالک دگر و ۲۳ میلیون افغان در خطر مطلق مرگ و گرسنگی قرار دارند . در شهر های بزرگ زنها و دختر ها و اطفال از فقر و گرسنگی گدایی و تن فروشی میکردند و هزارها جوان بیکار و بی سرپناه در زیر پل ها و قبرستان ها در سرمای زمستان جان شان را از دست می دادند و هر سال بیشتر از ۱۲۰ هزار جوان از ناچار ی و فقر و بیکاری از مملکت فرار و مهاجر میشدند و در راه های صعب العبور و دریا ها به هلاکت می رسیدند. در بیست سال گذشته با پرتاب مادر بمب ها و استفاده از سلاح های مدهش توسط اشغالگرها در حدود یک میلیون انسان بیگناه کشته و هزارها زن بیوه و هزارها طفل یتیم و هزارها انسان بیگناه معلول و مجروح و ناقص الاعضا شدند اما عباس دالر و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه سکولار اما بظاهر مسلمان کرزی و غنی کدام اعتراض و احتجاجی در مقابل اشغال گرها نکردند و همه ای خا موش و ساکت بودند و برای دربافت پول دالر و کسب شهرت و قدرت و ثروت حاضر به هر نوع پستی و ذلت و جنایت و خیانت بودند و الحال هم استند.

هیچ گربه ای برای رضای خداوند موش نمیگیرد. عبای دلجو از دماگوگ ها و عوام فریب ها ی گروه منصور نادری و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری است که توسط سازمان های فرامسونری استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن برای حفظ منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا و متحدین آن و اغفال و فریب، تحمیق و اغوا و یغمای توده های مردم تربیه و آموزش داده شده است وبا این هنر شیطانی در آمد مالی و پولی زیادی دارد و بدون حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن عباس دلجو و یاران شان از صحنه قدرت و سیاست و وسایل ارتباط جمعی ناپدید خواهند شد.

درود بر استاد موسوی و باستان شناس ملت هزاره ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

هیچ گربه ای برای رضای خداوند موش نمیگیرد عباس دلجو حاتم طایی نیست که چنین برنامه های شیطان سازی را در وسایل ارتباط جمعی اجرا میکند بلکه برای دریافت پول دالر و کسب شهرت و قدرت و ثروت و اغفال، فریب، تحمیق، اغوا و یغمای توده های مردم که در سازمان های فرامسونری استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن برای حفظ منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا و متحدین آن برای اجرای چنین نمایش ها تربیه و آموزش داده شده است وبا این هنر شیطانی در آمد مالی و پولی زیادی دارد و بدون حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن عباس دلجو و یاران شان عباس دالر،منصور نادری و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری از صحنه قدرت و سیاست و وسایل ارتباط جمعی ناپدید خواهند شد

هیچ گربه ای برای رضای خداوند موش نمیگیرد عباس دلجو حاتم طایی نیست که چنین برنامه های شیطان سازی را در وسایل ارتباط جمعی اجرا میکند بلکه برای دریافت پول دالر و کسب شهرت و قدرت و ثروت و اغفال، فریب، تحمیق، اغوا و یغمای توده های مردم که در سازمان های فرامسونری استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن برای حفظ منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا و متحدین آن برای اجرای چنین نمایش ها تربیه و آموزش داده شده است وبا این هنر شیطانی در آمد مالی و پولی زیادی دارد و بدون حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن عباس دلجو و یاران شان عباس دالر،منصور نادری و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری از صحنه قدرت و سیاست و وسایل ارتباط جمعی ناپدید خواهند شد،.

معما آمیز است که این گروه هزاره ها مبتلا به جنون روانی نارسیزم (انحراف روانی خودنمایی،تظاهر و فخرفروشی )و سادیزم ( انحراف روانی دگر آزاری و تحقیر دگرها) که در برابر دوربین تلویزیون مثل رقاصه های فلم نمایش ادا میکنند و همچنان مبتلا به جنون عقلی نیهیلیزم ( پوچ گرایی، بی تفاوتی و بی مسسووُلیتی) و هیپوکریزی(منافقت، ریا ُ و حیله،) و کلپتومانی (حرص وآز) این همه ثروت و دارابی را برای هزینه مسافرت به استرلیا و اروپا و اقامت در ایتالیا و هزینه اعاشه و اباته در استرلیا و هزینه اجاره خانه و هزینه تحصیل و هزینه ماشین های شیک و لباس شیک از کجا بدست آورده اند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروشند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند؟ جواب سوال فوق ساده و اینطور است: این گروه هزاره مقیم اروپا،استرلیا و آمریکا همه اجیران یک اقلیت استثمارگر و بی وجدان با ظاهر مسلمان متشکل از گروه سکولار اما بظاهر مسلمان غنی و کرزی و گروه لنده غر های تبهکار و غاصب و تکفیری اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری استند که بیشتر از بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن حکومت و دولت را در اختیار داشتند ودر قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی، مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه، زمرد و لعل صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیار د ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، آلمان،پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی سیاسی،تروریستی و پول شویی مواد مخدر آغشته به فساد گسترده مالی و اخلاقی بین الملل مبدل گردیده اند. مسببین همه ای فجایع در مدت بیشتر از ۲۰ سال گروه سکولار اما بظاهر مسلمان غنی و کرزی و فاحشه های سیاسی از بقایای پرچم و خلق و شعله جاوید و گروه های تبهکار، تکفیری، غاصب و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش بودند که در دوره حکومت ترور و وحشت ربانی و مسعود دوستم و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله منجر به قتل بیشتر از ۷۰ هزار زن و مرد و اطفال معصوم در شهر کابل و ویرانی شهر کابل شد، کوبیدن میخ به سر مخالفین، زنده سوزاندن مخالفین با بنزین و در داش های خشت پزی و زنده به گور کردن مخالفین، بریدن سینه زن ها، براه انداختن رقص مرده، تجاوز جنسی به اطفال معصوم، بچه ها، دختر ها و نوامیس مردم از جنایات بیسابقه در تاریخ علیه بشریت توسط گروه لنده غر های تکفیری، غاصب، پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری در مملکت بود.در ۳۰ سال گذشته گروه های تبهکار، غاصب، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش بیشتر از ۲ میلیون افغان بیگناه را کشتند و هزارها زن را بیوه و هزارها طفل را یتیم و هزار ها انسان بیگناه را معلول، مجروح و ناقص الا عضا ساختند. ۴ میلیون معتاد به مواد مخدر در داخل کشور ، ۶ میلیون مهاجر در پاکستان و ۵ میلیون افغان مهاجر در ایران و یک میلیون مهاجر در ممالک و در داخل کشور ۴ میلیون مهاجر و بی سرپناه و ۲۳ میلیون افغان در خطر مطلق مرگ و گرسنگی قرار دارند. در شهر های بزرگ زنها و دختر ها و اطفال از فقر و گرسنگی گدایی و تن فروشی میکردند و هزار ها جوان بیکار و بی سرپناه در زیر پل ها و قبرستان ها در سرمای زمستان جان شان را از دست می دادند. هر سال بیشتر از ۱۳۰ هزار جوان از ناچاری و فقر و بیکاری از مملکت فرار و مهاجر میشدند و در راه های صعب العبور و دریا ها به هلاکت می رسیدند. در بیست سال گذشته با حمایت مالی تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایالات متحده آمریکا و متحدین آن، گروه های تبهکار، غاصب، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری حکومت و دولت را در اختیار داشتند و از غارت و غضب اموال عمومی و دارایی های عامه و قاچاق آثار تاریخی، مواد مخدر و لاجورد زمرد طلا، یاقوت و فیروزه و لعل صاحب و مالک ثروت های قارونی شدند و میلیار د ها دالر در بانک های خارج از کشور دوبی و ترکیه، سویس، پاریس و لندن، استرلیا و کانادا و امریکا انتقال دادند و بیک مافیای اقتصادی و مالی و اولیگارشی و سیاسی و تروریستی و پول شویی بین الملل مبدل گردیده اند و در داخل کشور در قصر های مجلل با بادی گارد رنجر بود و باش داشتند در حالیکه بیشتر از ۹۰ در صد مردم در فقر مطلق و بیکاری و گرسنگی بسر می بردند و از فقر و گرسنگی حتی اطفال خود را با در یافت ۲۵۰ دالر می فروختند و یا با فروش یک گرده بدن خویش با در یافت ۲۰۰ دالر تا چند روز یک لقمه نان برای خوردن داشته باشند و کرایه خانه را پرداخت کنند. تجارب تاریخی بیشتر از ۳۰ سال شاهد آن است که گروه های شیطان پرست، تبهکار، تکفیری و پیروان دجال اما بظاهر مسلمان جمعیت لنده غر های پنجشیر ی مسعود و ربانی و عطای نور و بسم الله خان و امر الله صالح و سیاف و اسماعیل خان و عبدالله عبدالله و گروه لنده غر های ازبک دوستم و گروه شیعه محقق و سرور دانش خلیلی و مزاری و گروه حکمتیار و دارودسته اش همه اجیران تسلیحاتی و سیاسی و استخباراتی و تبلیغاتی ایلات متحده آمریکا و متحدین آن و دول مقتدر و ذیدخل در امور داخلی افغانستان بودند و الحال هم استند،،

وندی های موج سوارچرا عصبانی شده اند؟ وندی های موج سوار که دریک اتحادیه نامیمون ونامبارک از خلقی گرفته تا شعله ای واز سکولارگرفته تا نژاد گرا برای رسیدن به نام ونوا هزاره را برایشان تخته خیز قدرت وسطوت قرارداده بودند روی این سیاست مارمولکی زیرکانه دورمزاری را حلقه زدند وبنام مزاری تاتوانستند شرارت افریدند پلان کار اینها برای رسیدن به استراتژی ازقبل تدوین شده شان این بودکه درقدم اول دور مزاری را از افراد مومن ومجاهد خالی کنند وافراد خودشان را درجمع یار وهمکار مزاری به اثبات برسانند، تا با تصاحب حزب وحدت هزاره را به گیروگان خود داشته باشند تا بتوانند گام های دلبخواه بعدی شان را بدین صورت بردارند: آنها درنظر داشتند که نژاد گرایی راجانشین مذهب وباورهای اعتقادی هزاره بسازند به همین خاطر بود که درنشرات عصری برای عدالت وامروز ما بار بار برای هزاره دیکته میشد که تو خاص شو ومذهب هزاره گی داشته باش سوای تشیع درباری ولی هیچگاه خاطر نشان نساختند که این مذهب هزاره گی که غیر از تشیع درباری باشد چیست ؟ برای جدا سازی هزاره از اقوام شیعی وغیر شیعی سم پاشی نمودند وتا توانستند برای تجریدهزاره از دیگران دشمن تراشی کردند تا هزاره ازسنگ وچوب ودرو دیوار بترسد وبه دنبال اینهابه عنوان ناجی وحما یت گر روان ودوان باشند اما وقتیکه دیدند رهبران حزب وحدت بعد از مزاری به حرف وحدیث این جمع وجماعت پیاز پوست نمی کند راه شان را درقالب نهاد های مدنی ی وجنبش روشنایی و یا سایت های مجازی عجیب وغریب. کج کردند ورهبران فعلی حزب وحدت را هم در لست مخالفین هزاره ومذهب جدید هزاره افزودند هرازگاهی که محقق وسرور دانش قدمی را برای اتحاد وهمسوی با اقوام واحزاب بر میدارد اولتر ازهمه مورد هجمه ودشنام این منادیان دروغین هزاره گرا قرار می گیرند که نمونه اش را درذیل می بینید وقضاوت خواهید کرد.

پیروی از راه و رسم مزاری عامل شکست های پی در پی مردم هزاره! مزاری و افکارش و پیروی از راه اشتباه و خط انحراف مزاری بزرگترین عامل شکسته هزاره ها در سه چهار دهه اخیر بوده است. خود مزاری در زمان حیات خود در غرب کابل این خط کج و منحرف را بنیان گذاشت. پیروی از خط مزاری به این دلیل عامل شکست است که در تفکر مزاری همیشه دشمن در بین خود هزاره ها وجود دارد و دشمن اصلی و بیرونی دوست تلقی می گردد! مرحوم مزاری با همین افکار غلط و حماقت بار خود کشتی حزب قدرتمند وحدت را به گِل نشان و شکست های پی هم را بر هزاره ها تحمیل کرد. او دوستان دوران جهاد و فرزندان دلسوز و متعهد هزاره را از کنار خود راند و با دوشمنان اصلی هزاره ها گلبدین حکمتیار، چپی ها، مارکسیست های سابق، مائویست های ورشکسته کویته نشین، چرسی ها و بنگی و ارازل و اوباش عقد اخوت بست و به آنها اعتماد کرد و بنای ناقص، کج و بی پایه سیاسی را برای هزاره ها بنیان نهاد! نخستین پیامد اعتماد و تکیه بر دشمنان دوست نما، شکست خفبار افشار بود. مزاری با اعتماد و اطمینان بر افسران خلقی و پرچمی رژیم سابق، آنها را در رأس نیروهای نظامی خود انتخاب کرد. آنها در یک معامله پنهانی با شورای نظار تمام خطوط دفاعی خود را با فیر اولین سلاح ثقیله بدون جنگ به دشمن تحویل دادند که بعدا چهار نفرشان به نام های جنرال صداقت، جنرال غرجی، جنرال درمحمد و جنرال سلطانی محاکمه و دو نفرشان اعدام شدند. شکست دوم فاجعه 23 سنبله بود که که با اعتماد بر همین عناصر خاین و گلبدین حکمتیار و نیز با دستور گلبدین، مزاری بر خود زخم زد و علیه نیروهای هزارگی داخل حزب دست به انتحار سیاسی و نظامی زد! جنگ 23 سنبله که مزاری در یک حماقت آشکار برخود و نیروهای خودی تحمیل کرد، کمر خودش و هزاره ها را شکست که بعد از این جنگ احمقانه خودش نیز شش ماه بیشتر دوام نیاورد و به سرنویشت محتوم خود گرفتار شد. شکست نهایی مزاری در 15 حوت سال 73 رقم خورد که برای همیشه او را از صفحه روزگار محو کرد. آن هنگام که با مشوره همان عناصر خاین در یک حماقت خنده دار تصمیم به پیوستن به طالبان گرفت! دشمنان مردم هزاره که در لباس دوست در کنار مزاری قرار گرفته بودند در طی دوسال و هشت ماه مزاری و حزبش را که در ابتدای ورود به کابل نصف شهر را در اختیار داشت، به پرت گاه سقوت کشاند و تیر خلاص در 20 حوت بر شقیقه مزاری شلیک کردند و طورمار او و حزبش را برای همیشه درهم پیچیدند! بعد از مرگ خفبار مزاری، پیروانش با اصرار بر راه اشتباه و خط انحرافی مزاری نیز شکست های پی در پی را بر هزاره ها تحمیل کرده اند! خلیلی در بامیان با رویکرد مزاری خونین ترین جنگ ها را با جناح های رقیب های هزارگی خود انجام داد، اما در مقابل طالبان تمام پول و امکانات وسیع را که روس ها و ایرانی ها برای مقابله با طالبان به بامیان سرازیر کرده بودند، بدون فیر حتی یک گلوله به رایگان تحویل طالبان داد! بعد از تشکیل حکومت جدید نیز خلیلی در 12 سال ریاست جمهوری کرزای، تمام سهمیه هزاره ها از کمک های جهانی را نقدا در یافت کرده و ملک شخصی خود ساخته و مقدار اندک آن را در داخل افغانستان شهرک و ساختمان های رهایشی ساخته و بیشتر آن را در بانک های جهانی در کشورهای امن دنیا انتقال داده است. به همین دلیل دستاورد حکومت در بازسازی هزاره جات هیچ است. محقق نیز جنگ افشار را که دیگر پیراوان مزاری سالها از آن نان خوردند و به شهرت رسیدند، نقطه اشتباه در تاریخ خواند و با عاملان افشار یعنی سیاف ائتلاف کرد و حتی به نفع وی در انتخابات کنار رفت! جنبش روشنایی با رویکرد مزاری گرایی شدید؛ یعنی جستجوی دشمن در داخل هزاره ها با اتهام معامله خیانت، بیش از 500 نفر جوان نخبه هزاره را به مسلخ کشاند و با افراط گرایی بعد از 2 سال هیاهو شکست کامل خود را اعلان می کنند. دانش نیز با پیروی از افکار مزاری در قضیه تذکره الکترونیکی و عدم ذکر اقوام غیر افغان در آن، در کنار پشتون استاده و علیه هزاره ها از تحمیل واژه افغان بر سایر اقوام و خود هزاره ها گپ می زند! پیروی از افکار مزاری، دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان است. این راه، بیراهه و این خط کج و منحرف است. با دشمنان اصلی دوست و دشمن فرضی را در بین خود هزاره ها جستجو می کند. این تفکر تا هرزمانی که وجود داشته باشد، عامل شکسته های پیاپی هزاره ها در همه عرصه ها خواهد بود. در این خط فکری رویکرد نفاق محور حاکم است و هیچگاه به اتحاد هزاره ها منجر نخواهد شد. این تفکر هیچ دستاردی به غیر از شکست های دنباله دار برای مردم هزاره نداشته و ندارد. پس عاقلانه است که این تفکر انحرافی را مثل خود مزاری برای همیشه بخاک سپرد و جامعه خود را براساس واقعیت ها به دور از اتهام و فرافکنی و جناح بازی سر و سامان داد *(نشر کنید ثواب جاریه دارد )* 🚀🚀✈🛬⛴🌏

پیروی از راه و رسم مزاری عامل شکست های پی در پی مردم هزاره! مزاری و افکارش و پیروی از راه اشتباه و خط انحراف مزاری بزرگترین عامل شکسته هزاره ها در سه چهار دهه اخیر بوده است. خود مزاری در زمان حیات خود در غرب کابل این خط کج و منحرف را بنیان گذاشت. پیروی از خط مزاری به این دلیل عامل شکست است که در تفکر مزاری همیشه دشمن در بین خود هزاره ها وجود دارد و دشمن اصلی و بیرونی دوست تلقی می گردد! مرحوم مزاری با همین افکار غلط و حماقت بار خود کشتی حزب قدرتمند وحدت را به گِل نشان و شکست های پی هم را بر هزاره ها تحمیل کرد. او دوستان دوران جهاد و فرزندان دلسوز و متعهد هزاره را از کنار خود راند و با دوشمنان اصلی هزاره ها گلبدین حکمتیار، چپی ها، مارکسیست های سابق، مائویست های ورشکسته کویته نشین، چرسی ها و بنگی و ارازل و اوباش عقد اخوت بست و به آنها اعتماد کرد و بنای ناقص، کج و بی پایه سیاسی را برای هزاره ها بنیان نهاد! نخستین پیامد اعتماد و تکیه بر دشمنان دوست نما، شکست خفبار افشار بود. مزاری با اعتماد و اطمینان بر افسران خلقی و پرچمی رژیم سابق، آنها را در رأس نیروهای نظامی خود انتخاب کرد. آنها در یک معامله پنهانی با شورای نظار تمام خطوط دفاعی خود را با فیر اولین سلاح ثقیله بدون جنگ به دشمن تحویل دادند که بعدا چهار نفرشان به نام های جنرال صداقت، جنرال غرجی، جنرال درمحمد و جنرال سلطانی محاکمه و دو نفرشان اعدام شدند. شکست دوم فاجعه 23 سنبله بود که که با اعتماد بر همین عناصر خاین و گلبدین حکمتیار و نیز با دستور گلبدین، مزاری بر خود زخم زد و علیه نیروهای هزارگی داخل حزب دست به انتحار سیاسی و نظامی زد! جنگ 23 سنبله که مزاری در یک حماقت آشکار برخود و نیروهای خودی تحمیل کرد، کمر خودش و هزاره ها را شکست که بعد از این جنگ احمقانه خودش نیز شش ماه بیشتر دوام نیاورد و به سرنویشت محتوم خود گرفتار شد. شکست نهایی مزاری در 15 حوت سال 73 رقم خورد که برای همیشه او را از صفحه روزگار محو کرد. آن هنگام که با مشوره همان عناصر خاین در یک حماقت خنده دار تصمیم به پیوستن به طالبان گرفت! دشمنان مردم هزاره که در لباس دوست در کنار مزاری قرار گرفته بودند در طی دوسال و هشت ماه مزاری و حزبش را که در ابتدای ورود به کابل نصف شهر را در اختیار داشت، به پرت گاه سقوت کشاند و تیر خلاص در 20 حوت بر شقیقه مزاری شلیک کردند و طورمار او و حزبش را برای همیشه درهم پیچیدند! بعد از مرگ خفبار مزاری، پیروانش با اصرار بر راه اشتباه و خط انحرافی مزاری نیز شکست های پی در پی را بر هزاره ها تحمیل کرده اند! خلیلی در بامیان با رویکرد مزاری خونین ترین جنگ ها را با جناح های رقیب های هزارگی خود انجام داد، اما در مقابل طالبان تمام پول و امکانات وسیع را که روس ها و ایرانی ها برای مقابله با طالبان به بامیان سرازیر کرده بودند، بدون فیر حتی یک گلوله به رایگان تحویل طالبان داد! بعد از تشکیل حکومت جدید نیز خلیلی در 12 سال ریاست جمهوری کرزای، تمام سهمیه هزاره ها از کمک های جهانی را نقدا در یافت کرده و ملک شخصی خود ساخته و مقدار اندک آن را در داخل افغانستان شهرک و ساختمان های رهایشی ساخته و بیشتر آن را در بانک های جهانی در کشورهای امن دنیا انتقال داده است. به همین دلیل دستاورد حکومت در بازسازی هزاره جات هیچ است. محقق نیز جنگ افشار را که دیگر پیراوان مزاری سالها از آن نان خوردند و به شهرت رسیدند، نقطه اشتباه در تاریخ خواند و با عاملان افشار یعنی سیاف ائتلاف کرد و حتی به نفع وی در انتخابات کنار رفت! جنبش روشنایی با رویکرد مزاری گرایی شدید؛ یعنی جستجوی دشمن در داخل هزاره ها با اتهام معامله خیانت، بیش از 500 نفر جوان نخبه هزاره را به مسلخ کشاند و با افراط گرایی بعد از 2 سال هیاهو شکست کامل خود را اعلان می کنند. دانش نیز با پیروی از افکار مزاری در قضیه تذکره الکترونیکی و عدم ذکر اقوام غیر افغان در آن، در کنار پشتون استاده و علیه هزاره ها از تحمیل واژه افغان بر سایر اقوام و خود هزاره ها گپ می زند! پیروی از افکار مزاری، دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان است. این راه، بیراهه و این خط کج و منحرف است. با دشمنان اصلی دوست و دشمن فرضی را در بین خود هزاره ها جستجو می کند. این تفکر تا هرزمانی که وجود داشته باشد، عامل شکسته های پیاپی هزاره ها در همه عرصه ها خواهد بود. در این خط فکری رویکرد نفاق محور حاکم است و هیچگاه به اتحاد هزاره ها منجر نخواهد شد. این تفکر هیچ دستاردی به غیر از شکست های دنباله دار برای مردم هزاره نداشته و ندارد. پس عاقلانه است که این تفکر انحرافی را مثل خود مزاری برای همیشه بخاک سپرد و جامعه خود را براساس واقعیت ها به دور از اتهام و فرافکنی و جناح بازی سر و سامان داد *(نشر کنید ثواب جاریه دارد )* 🚀🚀✈🛬⛴🌏

22:44نام کتاب چیست از کجا میتانیم تهیه کنیم ؟؟؟

Hazara DNA 🧬 ru-vid.com/video/%D0%B2%D0%B8%D0%B4%D0%B5%D0%BE-YT3IebGCFwo.html

زنده باد قوم تورک هزاره و اقوام تورک جهان

بسیار عالی

سلام درود زنده باد شاهان نیاکان هزاره زرتشتی ها کیانیان نسل شیران مرداس ضحاک ماردوش ساسانی ها کاشانی ها خارزم شاهی ها غوری ها یفتلی ها اینها همه از نسل هزاره خر بوده

سلام من یگ پشتون هستم ولی افتخار میکنم که قومی به بزرگیه قوم هزاره در افقانستان هست علم جو و زحمت کش بی ریا هستین

زنده باشی، اصلا هزاره باشندگان اصلی افغانستان استن. ولی با تاسف زمانی که آریایی ها امدن با جنگ، قتال و فشار مناطق هزاره ها را گرفتن و آنها را وادر به کوچ های اجباری ساختن وقدرت را گرفتن. و سال های طولانی هویت هزاره ها را مخفی نگاه کردن و از بین بردن.

Nice ❤️❤️❤️ nice ❤️❤️❤️ nice ❤️❤️❤️ nice ❤️❤️ nice ❤️❤️❤️t ❤️❤️❤️ nice ❤️❤️ nice ❤️

MAZARY MAZARY MAZARY! THE PEOPLE WHO DON'T KNOW ABOUT THEIR HISTORY THOSE PEOPLE DESERVE TO BE SLAVE! !!!! I AM SO PROUD THERE ARE SO MANY MAZARY'S HAZARA AROUND THE WORLD! HAYÝYYYYY LET ME TELL THE GOOD NEWS! !!!!!WE ARE AWAKE! !!!!!!!

چرا اوزبیک‌ها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همت‌شان را گذاشته‌اند که هزاره‌ها را به مغول‌ها، ربط دهند، و واژه‌ی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی این‌جا است که چرا اوزبیک‌ها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آق‌قویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغول‌ها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمی‌شود؟! اوزبیک‌ها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیک‌خان و پسرش جانی‌بیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که به‌وسیلهٔ محمدشاه‌بخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهی‌بیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه‍. ق.). با توجه به این‌که اوزبیک‌ها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسش‌هایی مطرح می‌شود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغول‌ها و ترک‌ها در میان هزاره‌ها سرگردان‌اند؟! این مساله نشان می‌دهد که می‌خواهند هزاره‌ها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنی‌شان در حوزه‌ی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیک‌ها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان می‌دهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیم‌های لشکری مغول داده‌اند و در دوره‌ی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداخته‌ام. ۳. اگر هزاره‌ها مغول‌تبار و ترک‌تبار می‌بودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ می‌کردند. ۴. هزاره‌ها و اوزبیک‌ها خانه به خانه کنار هم زندگی می‌کنند اما هزاره‌ها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیک‌ها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه می‌بودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ می‌کردند. @mohammadishari

هندوکش؛ پارس: هندوکُش رشته‌کوهی در افغانستان و دنباله رشته کوه‌های هیمالیا از نزدیک پامیر داخل افغانستان است که از جنوب بدخشان (راگا، زادگاه زردست) گذشته در دره بامیان که آغاز کوه دیگری است به‌نام کوه بابا، پایان می‌یابد. هندوکش، یکی از شاخه‌های سلسله کوه‌هایی است که در اوستا (زامیاد یشت و یسنا) به‌نام اوپائیری سئن به‌معنای فراتر از پرواز شاهین یاد شده که متن‌های پهلوی اپارسین و متن‌های زبان فارسی به پارس تبدیل شده است. ابوریحان بیرونی از هندوکش با نام «شاهین» نام برده است. شاهین٬ دیگردیسی سئن (سین، سی) یعنی سیمرغ و شاهین است. فردوسی، هندوکش چنین توصیف می‌کند: یکی کوه بینی سر اندر سحاب که بر وی نپرّید پرّان عقاب_ فردوسی در پی شکست دارا کیانی بلخی، یونانی‌ها حاکمیت یافتند که در زمانه‌ی حکومت یونانی‌ها و بازماندگان‌شان نام مناطق با زبان یونانی رواج یافت، به‌بخدی (بلخ بامی) باکتریا، به اوپائیری سئن «پاراپامی‌زوس» و به هرخوتی (هیرمند) آراکوزیا و... گفتند. یونانی‌ها مدت شش سال در حوزه مرکزی ایران باستان (هندوکش و بامیان) درگیر پایداری مردمی بودند، که بخشی از هندوکش را کوه بربر یا باربار نامیدند. بند امیر بامیان نیز بند بربر باد می‌شده است. در جریان گذر اسکندر از بامیان به‌سمت بلخ که هندوکش می‌گذرد، بسیاری از سربازان اسکندر در جنگ، برف و چنگ (مه) نابود شدند. آنان هندوکش را به‌عنوان «کوه قاف» و آخر دنیا می‌پنداشتند و گذر از آن به‌عنوان معجزه‌ی گذر از ظلمات نام برده‌اند. (ن.گ. جان هلنز). یونانی‌ها پارس را کوکازوس اندیکوس، یعنی قفقاز هندی نام گذاری کردند. و این نام یونانی، پس از سده‌ها، به‌گونه‌ی امروزی آن که هندوکش باشد، درامده است. نام کنونی هندوکش اصلا از همان کلمه اندیکس به‌میان آمده و آن‌را (هندیکس) و (هندوکش) ساختند. در برخی متن‌های تاریخی به‌نام هندکوه یاد شده است.

‍ یعقوب شیر سیستانی: یعقوب شیر سیستانی مشهور به «یعقوب لیث صفاری» یکی از شهریاران فرهیختۀ سیستانی است که با فرزانگی از زبان پارسی پاسداری کرد. شاعری که در دربارش به عربی شعر گفته بود را نکوهش کرد که «چیزی که من درنیابم، چرا گفتن؟». زادگاه یعقوب، دیۀ «قرنِین»، در کنارۀ خاشرود، میانۀ زرنگ، بست و فراه در سیستان تاریخی است. سیستان تاریخی پیش از اسلام از غزنه تا زابل ایران بوده، در دورۀ اسلامی که خراسان بزرگ به دو ولایت خراسان و سیستان تقسیم شد، کابل و گردیز نیز جزو سیستان شد. شرود ناحیه‌ای است در شمال شرق شهر زرنج و چخانوسر میان دشت بکوا و دشت مارگو در کنار راست دریای خاشرود. خاش‌رود یکی از ولسوالی‌های ولایت نیمروز در جنوب باختری افغانستان است که جمعیت آن در سال ۲۰۰۶ میلادی، ۳۵.۳۸۱ نفر اعلام شده‌است. راولینسون‌ در نقشة‌ خود قرنین‌ را با فاصله‌ای‌ به‌نسبت زیاد در شرق چخانسور نشان‌ داده‌ است‌. هویت یعقوب صفاری: نکتۀ جالبی که از دید بسیاری از تاریخ نویسان دور مانده، اصالت بومی یعقوب صفاری است. یعقوب از سیستان برخاسته و در قلمرو حکومت شیران و شاران قرار داشته است. پایتخت زمستانی شاران زمین‌داور/ گرشک و جایگاه تابستانی‌شان فیروز کوه غور بوده است. زادگاه حمزۀ آزرک شاری نیز رَوَن و چول، نزدیک گرشک است. لقب اصلی صفاریان، «شیر» است که به «لیث» عربی ترجمه شده است. چنان که شیران بامیان را «اسد» ترجمه کرده‌اند. عبدالحی حبیبی لقب خاندان صفاری را شیر دانسته است. (حبیبی، 1386: 274). برخی از تاریخ نویسان، او را فردی مجهول دانسته و برخی برای او نسب‌نامۀ ساسانی ساخته‌اند. #یعقوب_شیر_سیستانی #یعقوب_شیر #شیران #محمدی_شاری

ارسال توسط فاضل کیانی 9 نظر مقاله 41) آیا شاهنامه ساخته و پرداخته فردوسی است؟ تاريخ : سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ باید دانست که اساس و بُن‌مایه‌ های اصلی شاهنامه از خود فردوسی نیست و این حکایات و روایات از زمانهای دراز در میان بلخیان و زابلیان رواج داشته‌ و دهن به دهن نقل می شده اند. اينكه گفته ميشود خود فردوسي داستان سرایی و اسطوره سازی کرده و داستانها و ستاره های شاهنامه را ساخته و پرداخته است، سخني بيهوده و گزاف است. پیش از فردوسی (ق 4 ق) شاهنامه های زیادی به نظم و نثر به زبان دری در حوزة خراسان زمین یعنی بلخ و زابلستان موجود بوده است. در حقيقت می توان گفت که نخستین شاهنامه ها، نخستین نَسك (کتاب) اَوِستا و آخرين آنها شاهنامه فردوسي است.

ارسال توسط فاضل کیانی نظر بدهید مقاله 40) آیا شاهنامه ها افسانه است؟ (بخش 2) تاريخ : سه شنبه نهم آبان ۱۳۹۱ ما باید از خود بپرسیم که چرا نامهای تاریخی افغانستان و ایران عوض شده است؟ و چرا شاهان پيشدادي وكياني بلخ و زابلستان كه نماد کاملِ قوم آریان و سمبل تاريخ ایران کهن وستون فقرات ريگ بَید و اَوِستا و پارسنامه ها و شاهنامه ها هستند، امروزه از تاريخ نوین افغانستان و ایران حذف شده و افسانه تلقي مي شوند؟

[۱۱/۱۵،‏ ۲۰:۰۲] amir: پنج نکته برای محققان هزاره شناسی فاضل کیانی برخی تصور میکنند که تنها از ذیل نام و کلمه «هزاره» می توان به تاریخ دور و نزدیک قوم هزاره دست یافت؛ اما این تصور یک اشتباه بسیار کلان و مبنایی است و تاریخ یک کشور یا یک قوم را تنها از ذیل نام فعلی آن نمی توان دریافت. چونکه نام اقوام و شهرها در طول تاریخ، پیوسته در حال تغییر و دگرگونی بوده است. مثلا: 1. نام افغانستان در عهد باستان بنام آریانا و در دورة اسلامی بنام خوراسان و پس از سلطة افغانان (پشتونها) بنام افغانستان شده است. 2. نام بلخ در اوستا بنام »بُخدِی» و در زبان هیون تسنگ زایر چینی بنام «پُوهُو» و در منابع اسلامی بنام بلخ است. 3. نام کابل در اوستا بنام «وَهکَرت» و در شاهنامه بنام کابل، و در برخی منابع اسلامی بنام گنداره و حتی بنام هند یاد شده است. 4. نام قندهار و سرزمینهای پیرامون آن در اوستا بنام هتومند و در منابع دوره اسلامی بنام رُخج و تِگِین آباد و هیلمند است. 5. بلاد شمال قندهار در اوستا بنام «هَرخوَتی» و در زبان یونانی بنام «اراخوزیا» و در شاهنامه و منابع اسلامی به نام زابلستان و امروزه به نام هزاره جات و هزارستان است. 6. نام عراق کنونی در اوستا بنام «بَوری» و در منابع دوره اسلامی بنام «سوات» و عراق عرب است. 7. نام بخش اعظم ایران کنونی در اوستا بنام «مَازنَه» و در شاهنامه بنام مازندران و در منابع اسلامی بنام فارس و عراق عجم و یا جبال است. 8. نام پاکستان کنونی در اوستا بنام «هَپته هندو» (هفت آب هند= پنجاپ) و در شاهنامه بنام سِند و هند و در منابع اسلامی نیز بنام سند و هند یاد شده است. 9. قوم پشتون در تاریخ به نامهای افغان و اوغان و پتهان یاد شده و تاجیک به نامهای تخاری، کوشانی، تازیک، تازی و تیموری و... یاد شده و هزاره نیز به نامهای بلخی، زابلی، خوراسانی، سیستانی، غوری و غرجستانی یاد شده است. بنا بر این نمیتوان تاریخ واقعی سرزمینها و هویت اقوام یاد شده را از ذیل نام امروزی آنها دریافت. بخشی از نويسندگانِ ما از روي خوش باوري به نویسندگان خارجی و داخلی پیش از خود شان، و يا از روي کم توجهی به منابع دورة اسلامی و یا از روی عقده، برای هزاره‏ها تاريخ و هویت خنثي نوشته اند. آنها درین باره فرضیات بيگانگان را تكرار کرده و دست به خود كشي زده اند. آنها با چنین تاریخ‏نگاری خود آب به هاون کوبیده و به وطن و تاریخ کشور و مردم خود جفا کرده اند. از همه درد آور تر اینکه: شماری از نویسندگان هزاره می‎نویسند که: ما آزره ایم و زبان ما فارسی نیست، بلکه آزرگی است. آنها با چنین سخنان بی‎مطالعه و حزن انگیز خود، مردم خود را در داخل تنیده های مسموم و لرزان عنکبوتی خویش زندانی کرده و می‌کُشند. آنها با چنین آزره گرایی سطحی خود، در واقع فرهنگ و زبان و هویت و تاريخ چندین هزار سالة خود و وطن و نیاکان خویش را دو دستی به بيگانگان و همسایگان تسليم میکنند و غافل اند از اينكه با اين نوشته‌های خام و احساسی، با سرنوشت و هویت يك جامعة تاريخي و پارسا و بي‌گناه بازي میکنند. اینک به پنج نکته در باب هزاره شناسی توجه کنید. نکته اول اینکه) نخست باید جغرافیا و ادب و زبان اوستا و روایات و حکایات و افسانه‏ها و جغرافیای شاهنامه با رویکرد هزاره شناسی مطالعه شود، و سپس نام شهرها، قریه‎ها، كوهها، دریاها و دریاچه‎های هزارستان و نام بیش از هفت صد طایفه هزاره که برخی با نامهای اوستایی و شاهنامه ای اند، با آنها تطبیق شود. به بیانی دیگر: آثار باستانی و ویرانه شهرها و دژهای باستانی بر روی تپه‏ها و در دل صخره های سنگی در بامیان، سمنگان، بلخ، و ولسوالی های اطراف غزنی، وُرُزگان ، غوربند، کاپیسا (شمال کابل)، مَرغاب و سیستان و... با توجه به روایات و اسطوره های اَوِستا و شاهنامه ها باید به صورت تطبيقی و با رویکرد جدید تاریخی و مردم شناسی مطالعه و بررسی شود. محققان ما يك باری ديگر در كنار شهرها و قلعه‌هاي باستاني ويران و خاموش و بي صاحب در بلخ و بغلان و بامیان و مَرغاب و سیستان و هزارستان (که بنام كافر قلعه يا قلعه كافران و... یاد میشوند) بایستند و به فكر فرو روند و از خود بپرسند كه در اين شهرها و جاها کیها بوده اند و روزگار بر سر آنها چیها آورده است؟ و اين ويرانگري‏ها چرا و بدست چه كساني صورت گرفته و این سکوتها و خاموشی‏ها چرا ادامه دارد؟ باید دید که اين ويرانه هاي پهناور و شگفت آور هویت كدام قوم ساكن در كشور را بیشتر نشان میدهند؟ افغان، تاجيك، اوزبیك و يا هزاره؟ نکته دوم اینکه) واژگان کهن اوستایی و فارسی قدیم و گویش دري هزارگي موجود در زبان این قوم با شيوة علمي بررسی شده و با متون کهن تاریخی و ادبیات فارسی سنجیده شود. نکته سوم اینکه) اصطلاحات و افسانه های كهن هزارگي كه در ميان عامة این مردم تا كنون متداول اند، حاكي و نشان دهندة رخداد‎ها و حقايق تاريخي زيادي اند. گرچه محترم جناب جواد خاوری کارهای خوبی در ین باره کرده است، [۱۱/۱۵،‏ ۲۰:۰۲] amir: اما روی همرفته این افسانه ها و ترانه هاي فولكلوريك در اثر خود گريزي وبي پروايي مردم در حال مرگ و نابوديست. مانند: یک: داستان «ديو الفي» (ديو آلپي) و واژة «اَلَپّس كردن» (مانند وحشيان آلپي حمله كردن) دو: افسانة «مريم وآدمي زاد و سياه برزنگي» سه: قصة «پري كوه قاف»، چهار: داستان عروسي صلصال و شَهمامه. پنج: افسانه‎ها و اشعار فارسی در باره بند امير باميان، و كشته شدن اژدر و ساختن بند امیر توسط امام علي (ع). شش: مثل «سگسَرو اَلدِی اُورُو نكو» (یعنی مانند مردم سگساران هورا و فرياد نكش) و... نکته چهارم اینکه) باید تندیسهای بیشمار طلایی و مسی و سنگی و سفالی و گچی متعلق به دوران مِهری و یونانی- باختری و زردشتی و بودایی، که از بلخ و کاپیسا و بگرام (شمال کابل) و غوربند و بامیان و جلال آباد و سیستان و قندهار به دست آمده و نگاره های شگفت انگیز و تصویرهای رنگی باقی مانده در رواق سرخ بت و خِنگ بت بامیان و مزگت های اطراف آن و معابد دره ککرگ بامیان و... دقت و مطالعه شود، که هویت و تاریخ و چهرة کدام اقوام موجود در کشور را بیشتر بازتاب داده اند؟ نکته پنجم اینکه) متون تاریخی و جغرافیایی و نسب شناسی و ادبی هزار ساله عربی و فارسی و ترکی در باره تاریخ آریانا و خوراسان و زابلستان و اقوام موجود در آن مطالعه شود و به فرضیات سیاسی و بی ‏منبع خاورشناسان قرن بیستم اروپایی در مورد هزاره، باور و اعتماد مطلق نشود.