عبدالحمید ضیایی دکترای عرفان تطبیقی شاعر و پژوهشگر فلسفه و ادبیات کتابها: ولگردی در ملکوت بودیسم و صوفیسم تحریفات عاشورا کتابِ تردید لیلیهای لیبرال در غیاب عقل بصیرتهای بیهوده من آنِ توام عرفان ومدرنیته گریستن در تاریکی آن یای لعنتی telegram: @Ziaei_hamid instagram: instagram.com/abdolhamidziaei?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
اگر زندگی شخصی یه فیلسوف رو انقدر موثر و دخیل در فلسفه او بدانیم یا هیچ استقلالی برای اصول فلسفه قایل نیستیم یا فلسفه اصولی رو از پایگاه منطقی اون جدا کرده و موضوع رو شخصی میکنیم. من چندتا از آثار شوپنهاور رو مطالعه کرده ام به خصوص جهان همچون اراده و تصور او, واقع گرایی دردآلود شوپنهاور ناشی از ترکیب فلسفی پایگاه اخلاقی تفکر کانتی و مفاهیمی از قبل موجود ایده آلیسم معتدل می باشد. این نظر شخصی بنده ست.
سلام دوست عزیز سوالی هست بحث درمورد خدا ازنظر ستاره شناسی دقیق گفته شده ۱۲ تا الله داریم اون الله که زمان پیدایش همون آدم که گفته شده وزمان ادیان ابراهیمی حالا داره خدا عوض میشه مثالش را عرض میکنم این الله که عوض میشه چه بلای سربشریت می آید یک مثله اینه که کعبه که فبله مسلمانان میباشد باید کوچ کنه به طرف آفریقا نزدیک دریاچه ویکتوریا وزمین وزمان درحال عوض شدن هست وبرای کل ادیان ظهور آخرالزمان آقا امام زمان حالا دروحدت وجود سوالی پیش می آید این ۱۲ الله چه چیزی دارید بگوید عرض بنده این هست این حرفهای جنابعالی یعنی درحال سقوط هستن ممنونم توضیح بدین
(یعنی شمس تبریزی به مولانا بلخی رومی وصل پنج را داد و رومی آواتار شد و چرخ مردمخوار را شکست) رجعت به چرخ مردمخوار (#فرگشت) و تکامل معنوی: باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم/این چرخ مردمخوار را چنگال و دندان بشکنم از جمادی مُردم و نامی شدم / وز نما مُردم به حیوان برزدم مُردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم حملهٔ دیگر بمیرم از بشر / تا بر آرم از ملایک پر و سر وز ملک هم بایدم جستن ز جو / کل شیء هالک الا وجهه صد هزاران سال بودم در مطار/ همچو ذرات هوا بیاختیار گر فراموشم شدست آن وقت و حال/یادگارم هست در خواب ارتحال شیر آن ایام ماضیهای خود/ میچشم از دایهٔ خواب ای صمد مائیم که گه نهان و گه پیدائیم/ گه مؤمن و گه یهود و گه ترسائیم تا این دل ما قالب هر دل گردد / هر روز به صورتی برون میآئیم آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد/امسال در این خرقه زنگار برآمد آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی / آنست که امسال عرب وار برآمد آن یار همانست اگر جامه دگر شد / آن جامه به در کرد و دگربار برآمد آن باده همانست اگر شیشه بدل شد/ بنگر که چه خوش بر سر خمار برآمد ای قوم گمان برده که آن مشعلهها مرد/آن مشعله زین روزن اسرار برآمد یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی /یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه تو از آن روزی که در هست آمدی/ آتشی یا بادی یا خاکی بدی گر بر آن حالت ترا بودی بقا /کی رسیدی مر ترا این ارتقا از مبدل هستی اول نماند/هستی بهتر به جای آن نشاند همچنین تا صد هزاران هستها/ بعد یکدیگر دوم به ز ابتدا کان نفس (روحی) خواهد ز باران پاکتر / وز فرشته در روش دراکتر (آگاه تر) عمرها بایست تا دم پاک شد/ تا امین مخزن افلاک شد سرای را بدهد جان و خواجه ایش کند/ چو خواجه را بکشد باز از او سرا سازد اگر چه صورت خواجه به زیر خاک شدست/ضمیر خواجه وطنگه ز کبریا سازد به چشم مردم صورت پرست خواجه برفت/ ولیک خواجه ز نقش دگر قبا سازد چون دوم از اولینت بهترست/ پس فنا جو و مبدل را پرست صد هزاران حشر دیدی ای عنود / تاکنون هر لحظه از بدو وجود آمده اول به اقلیم جماد/ وز جمادی در نباتی اوفتاد سالها اندر نباتی عمر کرد / وز جمادی یاد ناورد از نبرد وز نباتی چون به حیوانی فتاد / نامدش حال نباتی هیچ یاد همچو میل مفرط هر نو مرید/ سوی آن پیر جوانبخت مجید جزو عقل این از آن عقل کلست /جنبش این سایه زان شاخ گلست سایهاش فانی شود آخر درو/ پس بداند سر میل و جست و جو باز از حیوان سوی انسانیش/ میکشید آن خالقی که دانیش همچنین اقلیم تا اقلیم رفت/ تا شد اکنون عاقل و دانا و زفت عقلهای اولینش یاد نیست/ هم ازین عقلش تحول کردنیست باز از آن خوابش به بیداری کشند / که کند بر حالت خود ریشخند که چه غم بود آنک میخوردم به خواب/ چون فراموشم شد احوال صواب چون ندانستم که آن غم و اعتلال / فعل خوابست و فریبست و خیال همچنان دنیا که حلم (خواب)نایمست / خفته پندارد که این خود دایمست جلال الدین #رومی بلخی #مولانا آن که پُرنقش زد این دایره ی مینایی/ کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن/ که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ /از این فسانه هزاران هزار دارد یاد #حافظ نتیجه این تکرار ها تکامل معنوی است
درود استاد جسارت نباشه یک وقت هست یک نفر دیوان های اشعار شاعران مختلف را میخونه از هر کدام لذت میبره یا تاریخ میخونه لذت بخش و علم است یا پزشکی و فیزیک و... اما وقتی میدونیم در دنیای امروز کتاب ها و موضوعات برای خواندن زیاده عمر هم کوتاهه ایا خواندن کتاب ها و نظریات این فیلسوفان نظیر شوپنهاور و کانت و هگل و دکارت و نیچه و.... که در دنیای امروز هم کاربردی نداره و پذیرفتنی نیست در اولویته ؟ به هر حال خود شما هم یا هیچ کدام از این نظرات فیلسوفان را باور ندارید یا نظریه یک نفرشون یا یک مکتب را باور دارید حالا ضرورت دانستنش چیه ؟ حالا اون زمان که این بزرگان ظهور کردند نظراتشون در دنیای سیاست و جامعه کاربرد داشت .مثلا همین شوپنهاور عشق را در نگاه تولید مثل میبینه خب این تفکر غلط چه کاربردی در دنیای امروز داره ؟
شما جزو افراد بیسواد پر مدعا هستید ، سالها زحمت بکشید بعد اگر فهم حقایق کردید زبان به سخن بگشایید ، من هر چه از شما گوش کردم در حوزه های عرفانی ، حالم را خراب کرد لطفا حرف نزنید به خودتان بپردازید
درود بر شما صحبت کردن مسائل ماورایی با نوع گفتمان زمینی متفاوت اما من شما رو متوجه میکنم به این مسئله که بر اساس تنساخ میبایست بلحاظ آماری مشکل اساسی پیش میاد مگر بپذیریم روحها هم زاد و ولد دارند?????!!! تمام چراهایی که سوال کردید نه ادیان ابراهیمی یک مکتب عرفانی هست که پاسخ عقلی و شهودی داره
درود بر شما صحبت کردن مسائل ماورایی با نوع گفتمان زمینی متفاوت اما من شما رو متوجه میکنم به این مسئله که بر اساس تنساخ میبایست بلحاظ آماری مشکل اساسی پیش میاد مگر بپذیریم روحها هم زاد و ولد دارند?????!!! تمام چراهایی که سوال کردید نه ادیان ابراهیمی یک مکتب عرفانی هست که پاسخ عقلی و شهودی داره
جناب دکتر اقای دکترعلیرضا مهماندار که بیست وهفت سال درهمین علوم ومباحث تحقیقات دارن ومدرسه ی اموزش های عرفان میدن بطورکل تناسخ را رد میکنه ودرهمین زمینه از اندیشمندی که مبحث تناسخ رو باور وقبول داره دعوت به مناظره کرده بنظرم بهتره ایشون روبشناسید ویک مناظره دوطرفه داشته باشید درباره مبحث پرتناقش تناسخ
من به تازگی با کانال یوتیوب شما آشنا شدم به طور اتفاقی، و بسیار استفاده میکنم از صحبت های شما ، جواب بسیاری از سوالاتم را در بین صحبت های شما پیدا کردم ، سپاسگزارم 🙏🏻🦋
من نمیدونم از چه کسی خط میگیرید که این کثافتها رو به عنوان عرفان جا بزنید و اینهمه شکلات پیچش کنید !! خود عهد عتیق سرشار از اراجیفه چه برسه به کابالا که تصوف یهودی به شمار میاد
اینشتاین می گوید اگر مادرت آن را نفهمد ارزشی ندارد. من هر دو Sponenza 1 و 2 را گوش کردم اما هیچ کدام را متوجه نشدم. اگر نجار نداشته باشیم در زمستان سرد ممکن است در نداشته باشیم اما اگر فیلسوفی نداشته باشیم چه تغییری می کند؟
تناسخ به اعتقاد بعضی از باورمندان به این موضوع که روح بعد از مرگ به جسم برمیگرده به اعتقاد من روح مستقلیت خودش رو داره هر روح وبا تناسخ هم که جور درنمیاد که هرروح هزاران بار بمیره و متولد بشه و میلیون ها جسم رو اشغال و تصرف کنه با هیچ عقل و منطق جور در نمیاد