اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم یا امام امیر المومنین علی علیه السلام یا امام مهدی صاحب زمان ادرکنی ادرکنی ادرکنی همچنان موفق موئد سر افزار باشید انشاءالله استاد محمد علی مرادی گرامی
آمدی بابا کنج ویرانه با صفا کردی این عزا خانه ای پدر امشب یاد ما کردی بی کسان را یاد از وفا کردی بزم ما را خوش با صفا کردی از ره جود و لطف شاهانه آمدی بابا کنج ویرانه با صفا کردی این عزا خانه ای پدر جانم من به قربانت جان به قربان لطف و احسانت از کرم کردی یاد طفلانت شمع ما گشتی ما چو پروانه آمدی بابا کنج ویرانه با صفا کردی این عزا خانه رفتی ای بابا خوش به مهمانی گه تنور و گه دیر نصرانی ای پدر دور از ما یتیمانی منزل ما شد کنج ویرانه آمدی بابا کنج ویرانه با صفا کردی این عزا خانه ای پدر امشب یاد ما کردی بی کسان را یاد از وفا کردی بزم ما را خوش با صفا کردی از ره جود و لطف شاهانه آمدی بابا کنج ویرانه با صفا کردی این عزا خانه
بسمه تعالی مرد بیابان سه ساله دختر رقیه سلطان سه ساله دحتر زارو پریشان سه ساله دختر عازم ویران سه ساله دختر همسفر زینب کُبرا شده دیده ی گریان سه ساله دختر مرد بیابان سه ساله دختر سیلی دون زینت رخساره اش با دل بریان سه ساله دختر می رود اما به کجا می رود بالب عطشان سه ساله دختر مرد بیابان سه ساله دختر عمه حوانان زچه در خون تپید گشته نوا خوان سه ساله دختر یا پدرم رفته سفر از چه رو خسته و نالان سه ساله دختر مرد بیابان سه ساله دختر نیست مرا تاب وتوان عمه جان راه بیابان سه ساله دختر ماه عجب همسفر ما شده از سراحسان سه ساله دختر مرد بیابان سه ساله دختر راهب بیچاره چرا گریه کرد اشکِ فراوان سه ساله دختر شام بود منزل پایان ما گوهر ایمان سه ساله دختر مرد بیابان سه ساله دختر رقیه همان گوهر ناب حسین شافع عصیان سه ساله دختر بازنوا خوان شده یکسر "کریم" ذکر محبان سه ساله دختر التماس دعا
بسم تعالی ' کیست ابلفضل کیست ابلفضل ' سلطان جهان شاه زمان کیست ابلفضل ساقی همه تشنه لبان کیست ابلفضل در ملک خدا نیست دگر همچو علمدار سردار جوان شیر ژیان کیست ابلفضل دانی زچه رو باب الحواعج بودش نام یار همه بشکسته دلان کیست ابلفضل در کرب بلا پرچم ایثار به دوشش صاحب علم عشق نشان کیست ابلفضل شاه دو جهان گفت مرا جان و جهانی سر دفتر عشاق جوان کیست ابلفضل درس شرف و حریت آموخت به عالم شاداب تر از جمله گلان کیست ابلفضل افتاده مرا کار به ارباب جوان مرد دانم گهرش قیمت کان کیست ابلفضل بر خلق خدا باب مراد است ز احسان فریاد رس عالمیان کیست ابلفضل در علقمه جان داد لب تشنه لب آب سالار حسین میر جوان کیست ابلفضل ای کرب بلایی به غمش اشک گهر ریز امید همه ملتمسان کیست ابلفضل . بسپار: کریم: از دوجهان دل به ولایش بر جن و بشر ورد زبان کیست ابلفضل التماس دعا
بشنوحدیث یکشبه طوفان کربلا تا باخبر شوی ز غمستان کربلا شب تاربود همچوپر زاغ تیره بال تاریک وسرد صحنه ی میدان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا هرسو کمین گرفته سپاه یزید دون امشب بود عجیب شبستان کربلا مردان کم شمار ولی عاشقان دین دل داده گان شاه شهیدان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا یکسوفرات و آب روان لشکر عظیم آنسو نگر به کودک عطشان کربلا یکسو کنارماه جهان انجم است جمع دیگر طرف کمین زده گرگان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا سلطان عشق میکند ارشاد دین حق خوش گوش میکنند جوانان کربلا حمد و ثنای حق عجبا انجمن شده بزم شراب و محفل غولان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا شب بودظلمت اش همه جارا گرفته بود آشوب انتظارِ بیابان کربلا زینب کنار خیمه ی شاه شهید بود در اندرون جمله ی مردان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا عباس گوش جان به حسین اش سپرده بود دل داده بود ساقی عطشان کربلا یاران آن جناب همه ذکر حق به لب آماده بر مراسم پیمان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا بشنو زحُر که خانه زنبور گشته دل حقا که اوست لایق احسان کربلا القصه شب گذشت سراسر سپید شد خورشید گشت رونق ایوان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا صف های بیشمار همه در کنار هم تا خون کنند قلب عزیزان کربلا مردان جنگ یکسره درشوق و اضطراب یوسف صفت به مقصد کنعان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا پرچم بدست گشت علمدارو میرعشق در انتظار اذن ز سلطان کربلا ناگه صدای وا عطشا گوش جان شنید در لرزه گشت یکسره ارکان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا چندی گذشت یاور و انصارشد شهید پر لاله گشت گلشن و بُستان کربلا در نیمه روز جمع عزیزان بحق رسید امضای خون دمید به دیوان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا نوبت رسید بهر علمدار و سرسپاه تا جان کند فدایی مهمان کربلا از علقمه صدای عزایش بلند گشت نومید شد امید یتیمان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا مولا روان بجانب عباس از وفا زهرا فغان نمود به افغان کربلا زینب دوید تا که ببیند دلاورش درخون بدید ساقی عطشان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا گفتاحسین قامت من خم ازغم اش عباس بود جان من و جان کربلا تنها شد آنجناب نه یاری و یاوری در بر گرفت نوگل ریحان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا اصغر ببر روانه میدان رزم شد تکمیل گل نمود گلستان کربلا سه شعبه تیرحنجر اصغر نشان گرفت خجلت نصیب باد به پیکان کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا بیشک رسید نوبت قربانی حسین جبرئیل نوحه خوان شهیدان کربلا ظلم و جفای لشکر دون اینقدر نبود نوبت رسید بهر اسیران کربلا بشنو حدیث یکشبه طوفان کربلا بس کن کریم شورتو تا ماسوا رسید خون گشت اشک چشم محبان کربلا تا روز حشر نوحه گری کار عاشقان عشاق را نواست به عنوان کربلا التماس دعا
سر پر نور پسر زهرا چو مکان در دیر نصارا کرد شده اکشف لو کُشف الغطا به دجا چون بدر دجاجا کرد یا محمد یا محمد چو مکان در دیر نصارا کرد به جنان خون در دل زهرا کرد ز تکلم کردن شرین اش غم و حسرت قسمت عیسی کرد یا علی یا علی ز شعاع حسن درخشانش متجلی کرد ید بیضا را ز شعاش دیر کلیسا را به نظر چون قله سینا کرد یا زهرا یا زهرا که به ناگه ناله ی وا ابتا ز ثری بر اوج ثریا کرد چه عماری ها به زمین آمد به هوا هنگامه عظمی کرد یا حسن یا حسن که انا الشهید و بکربلا و انا الغریب و بنینوا وانا ابنُ سید الاوصیا که نمازِ مسجدِ اقصی کرد یا زینب یا زینب چو در اینجا خاطرش افسرده بکجا شعر طرب انگیزش به قلم آغشته و آشفته همه در هم مشق چلیپا را یا عباس یا عباس چو مکان در دیر نصارا کرد به جنان خون در دل زهرا کرد ز تکلم کردن شرین اش غم و حسرت قسمت عیسی کرد . یا علی یا زهرا