ای جون منم بازنم با دوست پسرش تینکاروداشتیم جوری شده بود که سرکون زنم سنگ کاغذ فیچی بازی میکردیم وهمیشه اون میبرد و کون زنم همیشه خدا پراز اب منی بود دیگه نمیتونست بدون آب منی توباسنش باشه. روزروشلب کنه تا اینکه اون دوست پسرش دید دیگه داره روزبدوزلاغرترواز حال میره و یجورای خودش روهقب گکسشید تا ترک کنه اما زنم میگعفت باید بری یکی روبیاری تا ازکون منو بکنه چندباری اینکادوکروم تا دیگه کم کم گذاشتیمش کنار
درود بر شما... بین این همه سر خوردن بغل میثم و شایان نفهمیدیم نفس بچه کدوم یکیشون بود؟.. تو که این همه دلسوز و قلب رئوفی داری دیگه چرا نگرانی که چروک برداشته و موهاش سفید شده تو زندان یه بارم سر بخور بغلش حله دیگه کرم از خود درخته😂
انگار که اصلا ک ی ر ندیده بودی تا بهت دست زد خودتا وا دادی چه یک بار چه ده بار عثمت خودتا به باد دادی تو که همه شب داشتی میخوردی چرا باهاش حال کردی خودت دلت میخواست که این کار کردی واقعأ ننگ داره