و چه خوب بودید شما هر دو در کنار یکدیگر. به حساب ساده ریاضی، اگر از هر هزار خواننده، یکی چون شجریان پیدا شود، و از هزار موسیقیدان یکی چون مشکاتیان، پس شانس اینکه این دو در کنار هم قرار گیرند به یک میلیونیم کاهش می یابد، حال آنکه صحبت از هر هزار نیست و صحبت از میلیون است.
من هرگز استاد محمد رضا شجریان را نه دیدم و نه ملاقات کردم ولی در ضمیر روح با استاد چند بار ملاقات داشتم که بسیار عاطفی و نشان دهنده بزرگی استاد شجریان میباشد
کم کم داشتم به این تشخیصم که سالهاست روی آن پافشاری میکردم و موافقی نمی دیدم شک می کردم ،و من این مشکل را خیلی فراگیر می بینم نداشتن هیچ اصلی و رنگی و هزار رنگ بودن .روایتی شنیدم که نمی دانم تا چه اندازه منطبق بر واقعیت باشد، که از مراسمی برای بارش باران می گفت که دستمالهای رنگانرنگ بر چوبی بلند می آویختن و میگفتن جنده هوا میکنیم ، صفت زشتی که برای بیانش از آن سنت به جهت ویژگی ظاهری آن دستمالها وام گرفته شده بود آنقدر ناپسند بوده که برای مذمت هرزگی استفاده شده با وجود اینکه خود هرزگی همیشه دورانها زشت و ناپسند بوده
استادانی بی بدیل ودتکرار نشدنی در آسمان موسیقی اصیل،ایرانی .. هرچند روح بلندشان به افلاک بی پایان پرواز کرده است ولی نام وویادگارانشان تا ایران هست و تا موسیقی ایرانی هست چون گوهری تابناک خواهند درخشید .. روحشان غرق در نور و آرامش ابدی و یاد و نامشان جاودانه بادا ❤❤❤
محمد رضا لطفی هم خدا بیامرزه فقط از خاندان میرزا حسینفلی و میرزا عبدالله حرف میزد چون مثل اونها ساز میزد همین لطفی بود که دوره ای باعث دوری و خانه نشینی اساتیدی مثل یاحقی و بدیعی بود