ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. به همین سبب ازین قوم خشمگین هستم. مگحکومت بر ابنای بشری من امروز اعلام میکنم که هر کس هر دینی که مایل است بپرستد و در هر کجا که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه به حقوق دیگری تجاوز نکند و اجازه نمیدهم که کسی را به اجبار به بردگی( غلام وکنیز) بگیرند واین زسم زشت ظالمانه بردگی( شتر وگوسفند ) باید به کلی از جهان برافتد. منشور حقوق بشر ۳۹ نقص صلح جهانی تهدید قهر وتنبیه واعمال تجاوزکارانه.
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( این ناقه الهی است او را ازار مکنید که به عذاب دردناک گرفتار خواهید شد انگاه زلزله ای انها را در گرفت) کرامت انسانی سازمان حقوق بشر. هر کس باید دارای نام ونام خانوادگی باشد
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( ارزش وکرامت انسانی انسان بسی والاتر است غلام وکنیز وشتر وگوسفندانش )( ذبح شرعی گوسفند خوداری کنید. چون گوسفندی به مذبح میبرند وچون بره ای به پشم چینان سکوت کرد وعدالت در حقارتش دریغ شد مردمش معنی نسل را خوب میشناسند. جنایت علیه بشریت نسل کشی
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( با استفاده از تکنیک بمباران عاطفی شرایطی را بوجود اوردند. زیراد افراد غمگین وتنها انتخاب خوبی برای ( قربانی ) شدن خواهد داشت. ترور شخصیت.
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( به پیمانه کشی شهره شدم روز الست. منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن در شهر شما عاشق انگشت نمایم( مثل قنطار. بارهای سنگین بر دوش مردم مینهند
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( مقررات ازادی انسانی قوانینی که بر عیه ما نوشته شد. مجازات های اسلامی( کنیز،وغلام شتر وگوسفند. قربانی ) چو کینه جویی نیازارمت درختی که کشتی به بار ارمت
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( چه میاندیشید آیا من یک پیشگو هستم یا یک خواب گزار. من نويد دهنده آذرخش وقطره گرانی از ابر هستم. هان ابر با داسی تیز بر دست میاید
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. تف کن بران شهر بزرگ. ای شهر بزرگ من از تو بیزارم. همه مرگ را بطرگ میانگارند اما تاکنون مرگ را جشن نگرفته اند. کاش واعظان مرگ شتابان فرا رسند. چرا نفرین نکنم.
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( هان لوح نو اینجاست ساعت من کی،فرا خواهد رسید زاییدن مصیبت بار است زیرا ساعت فرارسیده است زن هنگام زایمان درد میکشد زیرا ساعت او فرا رسیده است. هر ابستنی بار خود را بر زمین میگذارد( بکی باد براید با زلزله )
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. امید که خنده واستهزای آنها به سوگواری عظیم بدل شود( به نام خنده های کوچه وزنان تبعیدی. دران جایگاه زنان را حقیر میشمارند )
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. این درخت تنها بر فراز تپه ها ایستاد واگر میخواست سخن بگوید کسی را نمیافت که درکش کند او در کنار ابرهادزیست میکند وحال صبر میکند وچشم به زاه جیست
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( من از رویای اسمانی سرپیچی نکردم انها که چنین سخن میگویند تصدیق میکنیم در سرزمین غریب وبیگانه اید ودر جستجوی وطنی اسمانی ) نباشه که بیگانه بشه هم وطن من
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. گفتم دعای دولت تو ورد حافظ است کفت این دفا ملائک هفت آسمان کنند. در لوح محفوظ تمام حوادث عالم ثبت وضبط است فرشتگان اطراف عرش منتظر فرمان حق هستند
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( شرب ناقه یوم المعلوم. صد اشتر ماده سرخ موی به ابشخور اری همه گرگ ومیش. ای بی خبر زلذت شرب مدام ما. پس تو بر ابشخور واذیت وازار امت صبر پیشه کن
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. من گنگ وخواب دیده عالم همه کر من عاجز از گفتن وخلق از،شنیدنش. یاد باد انکه رکابم چو کمر بر بستی در رکابش مه نو پیک جهان پیماا بود
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( بران سوره بزرگ یوسف فرستادیم. ای فرزندان ازان پریشان خاطرم که در بیابان ازو غافل شوید وباز طعمه گرگها شود مردمی زیانکار خواهیم بود
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. وقتی که بندگان خاص مرا استهزا میکردید. وقتی بر صخره سنگی منزل گرفتیم ما بنده ای از بندگان خاص خود را یافتیم از بهر خود او را علم لدنی دادیم. بزرگان زتو دانش اموختند به تو تیره کیهان بیفروختند( درخت کیهانی در کوه پدیدار شد )
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( ان رویا مرا هنوز معنایی است. انسان باید برای رویاهای خود بجنگد این یک نعمت پروردگار است. کودکان کودکان را دور کنید ترک کنید این کودکستان را
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( برو با لشکر سواره وپیاده ات بر مال واولاد آنها احاطه شو. باور نداری حقیقت را از قافله ای که دران شهر بودیم جویا شو )
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید ( اگر مسکن اولیه او را مشرق بدانیم علت مهاجرتش سیاسی ومذهبی بود راز دینداری بس عظیم است. چه رویای عجیبی است این کابوس ضحاک
گرم زمانه عزیز داشتی و سرافراز سریر عزتم خاک آن استان بودی. تخت شاه را با سرافرازی بروی ابرها نهاد شخصی میاید که نزد مردوک خدای بزرگ ما مقرب است این شخص مانند چوپانی گله خود را رهبری خواهد کرد و آنان را که در اسارتند آزاد خواهد کرد( زندان شب یلدا صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( ای زرتشت چیزی دل چسب تر از اراده ی سرافراز،وقوی نمیروید این زیباترین رستنی هاست در دخت تو افسرده دلان ودرماندگان نیز خود را تازه میکنند) درختی گشن بود به میدان شاه. درختی بسیار کهن را در زمین نشانه گرفتند. چنین گفت زرتشت. ۱۶. خاک او روزی عقیم و نازا خواهد شد وهیچ درخت سرافرازی را توان روئیدن دران نخواهد بود
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( زکات وفطره و اعتاق هدی. گوسفند شتر قربانی ) بخ نفرین که خون بسراید ازین قبیله قربانی. ایران زیر ساطور تبهکاران است. ای به گرگ عجل مبتلا وطن
ای ماران افعی زادگان از من دور شوید( چرا نفرین نکنم نفرین من تندرها وشادکامی وآزادی ام چون طوفانی فرا میرسد. اگر میدانستم مورد حمایت بعل ودیگر خدایان هستی هرگز به تو سوءقصد نمیکردم. یکی باد براید با زلزله