پس فرهاد پور الگو های تبدیل الگو های یکسان مارکسیسم برای رسیدن به صورتبندی سوسیالیسم و نهایتا کمو نیسم را قبول ندارد . ایرانی ها که در این جغرافیا زندگی می کنند به چه صورتبندی باید به زندگی بهتری از امروز دست پیدا کنند ؟
مالیخولیا و فقدان نقد جدی و آکادمیک و تا حدی پر مدعا بودن بعضی از اهل قلم از مترجم و ویراستار معلم و استاد فلسفه بگیر تا نویسنده و شاعر که خود را در این شوره زار بی فرهنگی و حاکمیت چاپلوسی و ریا یکه تاز میدان می بینند نتیجه اش می شود تیپ تکراری مراد فرهاد پور ما در خطرناک ترین لحظه تاریخ خود هستیم امروز هویت ملی ما مورد هجوم قرار گرفته
آقای فرهاد پور خود و ملتی را که شاید خود را منتسب به آن بداند ، از منظر خود تحقیری تاریخی ، مطلوبی را پیش رو می بیند که غرب است و بر این تصور است که به نسبت خویشاوندی با آن ، ممکن است به حدی از ایده آل ذهنی خود برسد .پرسش کنندگان هم انگار نسبت ملیت و تاریخ خود شرمنده اند .
استاد جان. به این نگاه فرهادپور میگن تفکر انتقادی. بجای پذیرفتن چشم بسته مفاهیم و باورها سعی میکنه اونارو تحلیل کنه و نشون بده از چی درست شدن. یکی همین هویت ایرانی است که میگن و براش ۲۰۰۰ سال تاریخ درست میکنن. او میگه ایران چیزی جز یک سلسله اتفاقات متکثر نیست. غرب هم نیست. پس اینکه یک آیتم مشترک و قابل بازشناسی یعنی مشخص نشون بدی و بگی این هویت ایرانی است وجود خارجی نداره. متفکر باید با حقیقت روبرو بشه نه اینکه با یک سری کلی گویی یک توهم را بسازد و تبدیلش کند به بت
همین که سخن خود را از فلسفه پوچ هگلی اغاز کردید باید رید به تفکراتت. شما میهن‌فروشانی هستید که سخانیتی با ایران و ایرانی ندارید. پس ببندید ان چاله گوه پراکنی را!
من سواد فلسفی ندارم ولی به نظرم میاد که آقای فرهاد پور در عالم ذهن و بازی های ذهنی همه مفاهیم و نهادها و هویتها را رد میکنه و درب و داغون میکنه ولی اگر از ذهن فاصله بگیرد و پا روی زمین بگذارد به همین راحتی نمیتونه چیزی را رد کنه در زندگی بشر مقوله منافع است که بقیه چیزها را صورتبندی میکند .دین میسازد هویت میسازد نهاد میسازد و.... اینها از سر تفنن شکل نگرفته بلکه هرکدام بخشی از نیاز انسانها را تامین میکرده. اقای فرهاد پور با ترویج انارشی فکری چه جهانی را برای ما میتواند بسازد ؟ایشان خراب میکند ولی الگویی جایگزین ارایه نمیدهد الگویی که هم منافع جوامع را تامین کند و هم فرا روایتها را تضعیف کند که این بسیار خطرناک است . ایشان تاکید بر دوران فعودالیته داره اما کثافات فعودالیته از جمله ان برده داری را نادیده میگیرد تازه در مورد ژاپن اشاره نمیکند که بر اساس نیاز چگونه همان فعودالها گشتند و از خاندان سلطنتي قدیم ژاپن یکی را آوردند و شاه کردند. اگر اداره خاورمیانه را به اقای فرهادپور و دوستانش بدهید طی ده سال نود درصد جمعیت خاورمیانه در اثر قتل عام همدیگه را میکشند. به گمانم اقای فرهاد پور با روان انسان و روانشناسی و با مقوله حقوق بیگانه است.
در مورد ژاپن اشتباه میکنید در مورد تکنولوژی اتفاقاً با غرب از طریق شرکتهای غربی تماس داشتن و دقیقاً هم تکنیک و ژستیون از آنها یاد گرفتن کتابی هست در باره فروش اولین اتومبیل پژو در ۱۸۹۹به ژاپن ژاپن درخواست میکند به شرکت پژو یک اتومبیل دیگر با یک تکنسین با هر پولی که شما میخوهید بفرستید ژاپن مکانسین نقل میکند وقتی رسیدم به آنجا دیدم صدها بار این ماشین را از هم جدا کردند و دوباره وصل کردن و با ریختگری ابتدائی عین قطعاط را ساختن فقط از من میخوهند به آنها الیژ فلزات نشان دهم و وو خیلی زیکرکانه قشنگ ژاپن فهمیده بود باید کپی کاری کند مثل چین و کره سالها بعد۰
Iranian Communist and so called “intellectuals” like this guy, are biggest traitors to Iranians its ancient civilization. Their days are over and their idea is unpopular.
🔴 همنشین بهار: هومَن آذرکلاه، «بی‌غم‌شاد» نبود ru-vid.com/video/%D0%B2%D0%B8%D0%B4%D0%B5%D0%BE-O7qTu_qYhXc.html . گفت‌و‌شنود با ناصر رحمانی‌نژاد با سلام و احترام
درود آقای مراد پور از تاریخ خواندن فقط به کتابهای دوران راهنمایی اکتفا کرده و زحمت به خودش نداده که چهارتا کتاب تاریخی بخونه بعد نظر بده در همان زمان ساسانیان که فرمودند هویت ایرانی چنان گسترش یافته بود که تا قرن ششم بعد از اسلام هر سلسله ای که آمده وقتی نسب سازی برای خودشان می کردند می گفتند ما وارث ساسانیان هستیم سلطان محمود غزنوی خود را از بازماندگان ساسانیان می دانسته به کتاب تاریخ بیهقی مراجعه کنید بعد در مورد سلسله های ترک که بر ایران حکومت می کردند یا مغول ها اکثر وزیران و کارگزاران آن ها ایرانی بودند و همین ایلخانان مغول فارسی یاد می گرفتند و شاهنامه از خودشان به یادگار گذاشته اند هویت ایران فرهنگی محدود به ایران امروز نمی شه. بدبختانه این چپی ها که خودم هم تا چند سال پیش همین تفکر را داشتم با یک روشن فکری قلابی تیشه به هویت ایران زده اند محدود به این آقا هم نمی شه. وقتی شروع به صحبت می کنند از تاریخ اقتصاد و همه چیز بدون مدرک و سرسری حرف میزنن تو باید در مورد فلسفه حرف بزنی و در مورد تاریخ نمیشه با چند صفحه کتاب راهنمایی تاریخ دان بشوی.
گفتمان آقای فرهادپور در رد استمرار تاریخی ایران از هخامنشیان تا امروز، گفتمانی منطقی و اندیشیده است. ایشان به گسست های جدی در این تاریخ به اصطلاح مستمر اشاره میکند. این تاریخ مثل همه تاریخ های به اصطلاح ملی تاریخی وصله پینه شده است. بی جهت به ایشان ناسزا نگوییم. ما که به تاریخ پیش از اسلام خود افتخار می کنیم باید بتوانیم عناصر ملموس باقی مانده از آن تاریخ را چه مادی و چه معنوی نشان بدهیم. کاری که اروپاییان دربارۀ تاریخ یونان باستان کرده اند. با گفتن این که استوانه کورش اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر است خودمان را مسخرۀ عالم می کنیم. بشر اعلامیه جهانی حقوق بشر ربطی به بشر زمان کورش ندارد. ما برای رهایی از وضع اسفناک امروز بهتر است به تاریخ واقعی آن کشور بپردازیم.
استاد راست میفرمایند،: کمونیسم/سوسیالیسم خشونت و برده داری را به دنیا نشان دادند، چیزی که کمونیست ها در زندانهای گولاگ پیاده کردند، ۱۶ ساعت کار در روز، هفت روز در هفته، ۳۶۵ روز در سال فقط برای روزانه ۵۰۰ گرم نان خشک برای هر نفری. برده داری و بهره کشی جنس از زنان و کودکان بیدفاع در اردوگاهای کار اجباری و کشورهای سوسیالیستی و .......😢 استاد عینک ...... بردار تا واقعیتها را ببینی😂
این ویدئو رو دوست داشتم حرفهای منطقی زدند مثلا من به عنوان یک تُرک ساکن ایران از تمام امکانات عادی یک شهروند محروم هستم! در شهر ما که 180 هزار نفر جمعیت داره(یکی از شهرستان های استان قزوین) که 90 درصد هم ترک ساکن این شهر هستند نه پزشک‌ها ترک زبان هستند نه معلم ها ترک زبان هستند نه کارمند های بانک نه پلیس هیچ ارگان دولتی و شخصی ترک نیست انگار ما ترکها دشمن هستیم! پلیس اصلا اهمیتی نمیده به امنیت شهروندان و کلا میشه گفت انگار ما آدم نیستیم هرجا هم میریم چون لهجه داریم اصلا کارمون رو راه نمیندازن
پرت و پلاهایی که ایشون ترجمه کرده، بجز بخش کوچکیش مابقی ارزش نقد نداره و متاسفانه در فقدان امثال پوینده‌ها اینچنین افرادی مطرح میشوند...پوینده میره و اعلامیه جهانی جهانی حقوق بشر که عالیترین دستاورد مدرنیزم و مدرنیته غرب هست رو برای اولین بار به پارسی برگردان میکنه و امثال فرهادپور خط فکری امثال آل‌احمد و دوستانش رو ادامه میده....کی تموم میشه این کابوس و وحشت بزرگ...رنگ باختگی شخصیتی اینها رقت‌باره😕
در کتاب دانشنامه میسری نگاشته سده 4 هجری برگ 6 از انتشارات داشنگاه مکگیل -تهران آمده است : « وپس گفتم زمین ماست ایران -که بیش مردمانش پارسی دان ...» همچنین در ادبیات فارسی ( پیش از رضا شاه ) و کتابهای جغرافیایی بسیاری در سده های پس از اسلام نیز بارها نام این سرزمین ایران آمده است و نیز در نوشته های کنت دو گبینو خوانده بودم که » مردم این سرزمین با همه شکایت ها میگویند ایران مملکت خوبی است » پس این که ایشان ادعا میکنند که کشور ایرانی نبو ده ومردم این سرزمین از هستی ایران آگاه نبوده اند نادرست است
سلام و درود. منظور آقای فرهادپور این نبود که ایرانی وجود نداشت. بلکه این ایران، همواره بوسیله خارجیان ( بخصوص ترکان) اشغال و حکمرانی می‌شده. کافی است نگاهی به سلاسله پس از اسلام بیندازید. به جز سامانیان و زندیه و پهلوی، همگی بدون استثناء ترک تبار بودند.
@@HamidFADAVI اتفاقا همین هستی هویت ایرانی را بیشتر ثابت میکند زیرا همان شاهان و سلطانهای ترک و مغول تبار در نامه ها خود را پادشاه مملکت پارس و ایران مینامیدند و پس از گذشت زمان فرهنگ و زبان ایرانیرا بخود میگرفتند افسوس که من با آشنایی که با این سودو انتلکتوال های چپ و راست وناسیونالیست های اتنیکی و اسلامیست ها ( پور پیرار ، مصباح یزدی ، پانترک ها ....) دارم همه میکوشیده اند تا هویت و تاریخ ایرانی را انکار و سیاهنمایی کنند پس این انکار هویت ایرانی از این دسته از مردان و زنان شگفت نیست
فرهاد پور وقتی یه مسئله‌ای رو طرح میکنه، رفته رفته منظومه‌ای رو ترسیم میکنه. پرسش‌کنندگان این وسعت سخن رو شاید شکلی از پراکنده‌گویی درک کردند. ولی جالبی سخن فرهادپور این است که سعی میکنه دور تا دور سیاه‌چاله مسئله، منظومه‌ای خلق کنه که اجزا این منظومه نه ایستا که سیال و در حرکتند.
غرب زدگی یک مفهوم بود که احمد فردید مرتجع به زبان ها انداخت و جلال ال احمد از اوگاپید وشروع مبارزه با مدرنیته و باز گشت به وضع مود شد عین طوطی الفاظی به زبان جاری می سه غرب زدگی
بادرودها آقای نیکفر من شرط می بندم شما اندیشه ورزی چونان دوستدار را نفهمیده اید واین عدم فهم شما از دوستدار باز می گرددبه همان نقاط کليدی که دوستدار بر آن انگشت گذارده آنچه که شما به‌اصطلاح از فضلتان پراکندید هيچ نسبتی با نقادیهای دوستدار از معانی تاریخی مطلق خاموش خود و مای ایرانی ندارد اين کژ فهمی ویا بد فهمی شما می تواند بسیار طبیعی باشد دقیقا دوستدار سعی داشت این را با کوتاه ترین عبارات حالی مای ایرانی مسلمان کند که البته آن عبارات تاریخی شده امید وارم در بخش وسیعتر ی درک وفهم شودامتناع تفکر در دیسکوری که دوستدار ارائه میکند ابدا به‌معنای بیشعوری نیست بلکه بمعنای پرسش نداشتن است ./ بامهر ودوستی
😮آآقای نیکفر این شیوه نقد شما به اندیشمند بزرگی چون آرامش دوستدار منصفانه نیست که شما میگیویید که ایشان گفته که ایرانیان به دلیل فرهنگ دینی شان همه بیشعور هستند و توانایی فکر کردن ندارند این نوع تهمت زدن به دوستدار باعث این نگرانی میشود که آیا شما تمام پنج کتاب دوستدار را به دقت خوانده اید و اصولا قادر به درک تز دینخویی دوستدار شده اید که این چنین بی مها با به ایشان میتازید. این نوع بر خورد با دوستدار چیزی به وجهه شبه روشنفکرانی چون شما نمی افزاید که فقط قادر ند در چهارچوب ظرفیت فرهنکی سترون وایستا چون فرهنگ ما سخن بپرانند امکان پذیر میشود برای شما بسیار متا سفم.
اتفاقا برعکس ، جنگ ایران و عراق .... در زمانی علیه عراق توطئه شد ، که با نقبی به گذشته ، پیشتر امریکا در سال ۵۴ از شاه خواست علیه عراق وارد جنگ شود.... چون عراق ، یگانه کشوری بود که قصد و هدف اش ، خروج از قوانین تحمیلی اوپک برای فروش نفت در برابر دلار بود. در حزب بعث تصویب شد. که برای ایجاد توازنی علیه هژمونی امریکا ، عراق ، نفت خودش را به پول های غیر دلاری بفروشد ... جناب استاد، این بدیهیات تاریخی را نمی داند، و حتی از برشمردن دلایل تعیین کننده ، اصلی و فرعی ناتوان است. عقیم و نازا در علم یا ناتوانی اندیشگون در این افراد مشهود است. تعجب من از مخاطبلن و مریدان ، چشم و گوش بسته است.
اتفاقا برعکس ، جنگ ایران و عراق .... در زمانی علیه عراق توطئه شد ، که با نقبی به گذشته ، پیشتر امریکا در سال ۵۴ از شاه خواست علیه عراق وارد جنگ شود.... چون عراق ، یگانه کشوری بود که قصد و هدف اش ، خروج از قوانین تحمیلی اوپک برای فروش نفت در برابر دلار بود. در حزب بعث تصویب شد. که برای ایجاد توازنی علیه هژمونی امریکا ، عراق ، نفت خودش را به پول های غیر دلاری بفروشد ... جناب استاد، این بدیهیات تاریخی را نمی داند، و حتی از برشمردن دلایل تعیین کننده ، اصلی و فرعی ناتوان است. عقیم و نازا در علم یا ناتوانی اندیشگون در این افراد مشهود است. تعجب من از مخاطبلن و مریدان ، چشم و گوش بسته است.
استاد !! مراد همه ی مریدان ، در جمعی که همه کور هستند، ادم یک چشم ، میشود پادشاه ؛ در اینجا استاد ! زمانی که همه در زندان ... در فقر تئوریک جامعه کنونی ایران ، طبعا یک بی سواد را به مثابه روشنفکر رنگ می کنند و کالایی سرگرم کننده می شود و قس علیهذا
بیائیم کمی هم بصورت آلترناتیو ناپرهیزی کنیم و به جای روایت رویای سعودیها در قالب نام ایرانیها و نه حتی آخوندها و مخالفانش؛ از رویای ایرانیها روایتی بدهیم که ناممکنات را در آینده هم از بند بند آن رویا یا "تخیل متااستراتژیک" (-از راقم-) جدا کنیم؛ ... گاهی حقیقت در ناخودآگاه کسیست و در پشت سر چون دم خروس به اهتزاز درآمده است؛ در ظاهرا بحث و مذاکره غیره‌رسمی اعلام میشود؛ کاربرد و راهبرد آخوندهای ارجمند از چهل و شش سال پیش، آینده‌نگرانه‌تر از همیشه، طبقه‌بندی شده بوده‌است؛ آخوندهابزرگوار در جهت عقب نگاه‌داشتن مردم اسیر ماریونت دسپوت در ایران آورده‌شده‌اند!؛ برای انعقاد یک مگادیل!؛ که پس از مگادیل اسرائیل با بن سلمان، تنها امکان باید یافته‌باشد!؛ این مگادیل بین ایران و اسرائیل است و در جهت عضویت در پیمان آبراهام و آخوندها آن را باید مسدود - همان انسداد همه‌ساحتی در بحثها - نگاه دارند؛ با هر ابزاری؛ حتی با در میان فقر کشیدن نیمی از مردم ایران و بیش از آن؛ ... و زمانیکه مگا دیل بین عربستان و اسرائیل از مرحله انقعاد گذشت!؛ دقیقا زمان مناسبی برای نابودی اسرائیل نخواهد بود؛ مگر پیش از آن از نابودی سعودی گذاری اتفاق افتاده باشد؛ خب اینهم از تضعیف فوندخواران چشم آهوئی و در اقلیت قرار دادن انها در تینک تانکها ... و پس آن مگا دیل سعودی؛ اینها باید باشند که اکثریت را در تینک‌تانکها از نوع چشم‌آهوئی‌ها نایاک پرست اشغال خواهند کرد تا از مگادیل آخوند و اسرائیل داستانها روایت کنند ... خب در عوض یکپارچگی ایران میتواند کجدار با وجود آن شکافها و گسلهای برساختی جهت آمادگی مگادیل پس از سعودی تضمین شود؛ آنچه از چهل و شش سال پیش روح جهان بی‌روح همجنس‌باز نابغه‌ای چون میشل فوکو محاسبه شده‌بوده‌است؛ یا همان ساحت قدس خلخالیستیها در پایان تئولوژی ...
جای بسی خرسندی است که بانوان ايران در هفتاد سال گذشته با شتابی شگف‌انگيز در راه گسستن بند‌های پسماندگی خود در اجتماع پيش می‌روند. در حکومت اسلامی هم از شتاب اين نيروی پيشرونده کاسته نشده حتا اندکی اسلام را هم به دنبال خود پيش برده است. واليان اسلامی در حکومت مجبور شدند کاستی‌هايی که، ناخواسته از سوی الله، در خلقت زن به وجود آمده با دروغ و فريب پنهان کنند تا جايی برای شرکت زنان در اجتماع داشته باشند. همکاری و همياری بانوان در گرداندن چرخ‌های جامعه نه تنها نياز اجتماع و سودبخش است بلکه برای حکومت اسلامی پوششی است بر زن‌ستيزی و پسماندگی اسلام. هنگامی که در اجتماع، آزادانديشيدن کفر است و مردان هم در يوغ شريعت اسلام گرفتار هستند، گمان نمی‌رود که از همکاری زنان به ديوارهای تنگ‌حصار اسلام خراشی وارد آيد. البته برای حکومت اسلامی شرکت زنان در اجتماع همان شرکت آنها در نماز جمعه، جهاد، زيارت قبرهای مردگان، عزاداری و از همين نمونه‌ها بوده است. ولايت فقيه برای شرکت زن‌ها در اين سرگرمی‌ها نجس بودن آنها را، در روزهای بازسازی زنانگی، نديده گرفت. البته در حکومت الله، همين اندک بی‌حرمتی به احکام الهی، پيآيند هولناکی را در بر خواهد داشت. الله کسانی که، با عقل ناچيز خود، آيه‌های او را تعبير و تحريف میکنند به عذابی عظيم وعده می‌دهد. باشد که الله همين زنان را بر واليان نابکار خود حاکم گرداند.
