آخرین جملاتِ کتاب اول (طرفِ خانه ی سوان):
چه تناقضی دارد جستجوی چشم اندازهای خاطره در واقعیت؛ چشم اندازهایی که همواره افسونی را که خودِ خاطره و نیز حس ناشوندگی شان به آن ها می دهد، کم خواهند داشت. واقعیتی که شناخته بودم دیگر نبود.کافی بود خانم سوان به همان گونه که بود و در همان لحظه ی همیشه از راه نرسد تا خیابان اقاقیاها خیابان دیگری شود. مکان هایی که شناخته ایم، فقط از آنِ جهانی نیستند که برای راحتِ بیشتر در آن جایشان می دهیم. تنها لایه ی نازکی در میانِ ادراک های به هم پیوسته ای بوده اند که زندگی آن زمانِ ما را می ساخته است.
یاد یک خاطره، تصویرِ چیزی جز حسرتِ یک لحظه نیست؛ و افسوس که خانه ها، راه ها، خیابان ها هم چون سال ها گریزانند.
در جستجوی زمان از دست رفته
کتاب اول: طرف خانه سوان
بخش سوم: نامِ جاها، نام
قسمت پایانیِ کتاب اول (قسمت هفتم)
5 окт 2024