آموزش تصنیف تو ای پری کجایی | آموزش تصنیف سرگشته |همایون خرم ، حسین قوامی ، هوشنگ ابتهاج
تو ای پری کجایی یا سرگشته ترانه مشهور و ماندگاری است با شعر هوشنگ ابتهاج (سایه)، ملودی و آهنگسازی استاد همایون خرم در دستگاه همایون، نخستین بار با صدای حسین قوامی اجرا شد. این ترانه برای اولین بار در رادیو، در برنامه گلهای تازه شماره ۵۲ ب با تنظیم جواد معروفی پخش شد.
در سال ۱۳۷۹ خورشیدی همایون خرم، کامبیز روشن روان را برای تنظیم ارکستر و محمد اصفهانی را به عنوان خواننده انتخاب کرد. ضبط استودیویی با نظارت خود او صورت پذیرفت و آن را در آلبوم تنها ماندم به همراه ۶ اثر دیگر منتشر کرد.
همایون خرم در گفتوگویی که ابوالحسن مختاباد، روزنامهنگار و پژوهشگر تاریخ موسیقی معاصر، با او در نشریه نگاه انجام داد، از چگونگی پدید آمدن این تصنیف میگوید:
«در منوچهری خانه باصفایی بود با باغچه که شبش رفتم آنجا. شب قشنگی بود و برخی از کارهایی را که با دستگاه حرفه ای شان ضبط کرده بودند گوش کردم. من خودم کارهایی را که مینوشتم و اجرا میکردم تنها یک بار گوش میکردم و دیگر هم فرصتی برای گوش دادن دوباره نداشتم و تاییدشان میکردم. هنگام گوش دادن به کارها، آقای ابتهاج گفتند «خیلی دلم میخواهد که روی یک آهنگی از شما شعر بسازم.» من چیزی نگفتم اما وقتی به روی بالکن و هوای خوب و نسیم و باغچه و شب اواخر تابستان را دیدم گویی باران نت بود که میبارید. بلافاصله رفتم توی بالکن نشستم و این آهنگ را از بالا تا پایین نوشتم. حتی جوابهای ارکستر پشت هم آمد. واقعاً کمتر زمانی بود که یک آهنگ تمام و کمال به ذهن بیاید؛ از صفر تا صدش؛ و به همین دلیل است که برخی از دوستان و شنوندگانی که این کار را میشنوند می گویند این آهنگ زمینی نیست. و من هم معتقدم که به بنده این آهنگ را دادند و «تو ای پری کجایی» الهامی بود که به من شد؛ الهامی که تمام و کمال آمد. آهنگ را برای ایشان اجرا کردم خیلی خوشحال شد و مشغول ساختن شعرش شد»
شعر ترانه تو ای پری کجایی بر اساس سروده هوشنگ ابتهاج به شرح زیر است:
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانهای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
من همه جا، پی تو گشتهام
از مه و مهر، نشان گرفتهام
بوی تو را، ز گل شنیدهام
دامن گل، از آن گرفتهام
تو ای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
دل من، سرگشته تو
نفسم، آغشته تو
به باغ رؤیاها، چو گلت بویم
در آب و آئینه، چو مهت جویم
تو ای پری کجایی؟
در این شب یلدا، ز پیات پویم
به خواب و بیداری، سخنت گویم
توای پری کجایی؟
مه و ستاره درد من میدانند
که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان اشک من چو گل وا شو
تو ای پری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان، دری نمیگشایی
5 окт 2024