گیسو منم یک دی سال نود همسرم بهم پیشنهاد داد تو خیابون بعد آشنا شدیم هشت سال و نیم با همسرم دوست بودیم خیلی سختی کشیدیم بعد سال نود ونه ازدواج کردیم خیلی عاشق هم بودیم بعد هشت فروردین ۱۴۰۱ یه هفته بود همسرم واکسن آسترازنکا زده بود داشتیم نهار میخوردیم ساعت سه و چهل دقیقه بود یهو همسر گفت سرم گیج میره و افتاد جلوی چشمم ایست قلبی کرد گیسو همسرم خیلی مهربون باشخصیت بود همه میگفتن خوشبحالت مسعود چقدر دوستت داره من یه دوره ی طولانی افسرده شدم با تراپی کمی بهتر شدم امشبم حالم خیلی بد بود هودی همسرم رو آوردم بغل کردم از دلتنگی 😭😭😭💔بعد اومدم یوتیوپ شما رو دیدم ایشالا سالهای طولانی با عشق زندگی کنیدو از چشم بد دور باشید خیلی بهم میآید ❤❤
قربون دلت برم عزیزدل من 🤍 خیلی غمگین شدم با این کامنت اما آرزوی عشق و سلامتی و شادی دارم برات خوشگل من 🩵 امیدوارم همیشه زندگیت پر از شادی و برکت باشه عزیزم
گیسو جان تو خیلی دختر سالم و خوبی هستی عزیزم میخواستم یک نصیحت با تجربه خودم بهت بگم عزیزم اینقدر در جلو مردم به همسرت انتقاد نکن و ابنقدر با حالت جنگی با همسرت بحث نکن عزیزم تو خیلی صادق و خوب هستی ولی مرد احترام میخواهد عزیزم به خصوص که تو همسرت رو دوست داری و همسرت از نظر من که تجربه زیادی از زندگی دارم مثله خودت انسان خوب و صادقی است و به خصوص که خیلی دوستت داره و بنا بر این سعی کن خیلی برای او احترام قائل باش متاسفانه ما زنهای ایرانی هرگز کسی این احترام را از بچگی به ماد نمیدهند و مادرهای ما همیشه در جنگ با پدرها هستند ولی عزیزم من خودم این رو بعدا متوجه شدم که هیچ چیزی زیباتر از احترام و عشق مهمتر نیست و سعی کن که با عشق و احترام و آرام بودن و بدون حساسیت برخورد کنی عزیزم چونکه تو خودت لایق این احترام هستی پس سعی کن خیلی با احترام با همسرت برخورد کنی و هرگز در اجتماع و بین مردم به او انتقاد نکن و همیشه در جمع خیلی با احترام با او برخورد کن تا عشقتون پایدار باشد عزیزم موفق باشی و سلامت و خوشبخت در کنار همسرت که او هم مثله خودت انسان پاک و شایسته ای است❤❤❤