البته که به این راحتی که ایشون میفرمایند هم نیست باید خیلی تمرین داشته باشی و اونقدر بزنی تا بتونی تو دعوا استفاده کنی وگرنه اگر همینجوری بخوای تو دعوا استفاده کنی اگه مشتت نگرفت اون موقع باید شلوارت رو بکشی پایین و چشمهاتو ببندی تا کارشون رو بکنند😅😅
استاد ما جوجیتسو کارا هیچوقت دعوا رو شروع نمیکنیم .دعوا که شروع شد تمومش میکنیم🌚.البته ی رزمی کار واقعی به نظر من هیچوقت دعوا نمیکنه مگه تو شرایط حیاتی.سلامتی همه رزمی کارا💚
استاد اول از همه دم شما گرم 🙏 ولی واقعا حقشه که آقا رضا بخاطر اینکه اینقدر خودش رو بخاطر یادگیری ما مورد الطاف 😉 شما قرار میده، یک کانال اختصاصی با کمک شما داشته باشه، من خودم سابسکرایبر اولش هستم ❤️ مخلص شما و آقا رضای باحال ❤️
@@SELFDEFENSEGHAFFARIاستاد تورو خدا جواب منو بدید تو بکس یه زربه هست به اسم شلاقی که استخان دست وقتی ما مشت میاندازیم واسه صورت طرف اون میزنه زیر دست ما در این صورت اگر یک بکسور بخواد به ما همله کنه ما باید برا جلوگیری از این زربه چه کنیم خیلی لطف میکنید اگر جواب بدیت سپاسگزارم
@@SELFDEFENSEGHAFFARIسلام جناب اُستاد عزیز خسته نباشید و خدا قوت میگم من یک مشاوره میخوام از شما بزرگوار داشته باشم تقریباً چهار ماه پیش توی یک دعوای خیابانی همون کسی که بهم احترام میزاشت و روم حساب میکرد بخاطر جر بحثی که با داداشش داشتم سمتم خیز برداشت و ناگهان گردنم رو قفل گرفت که من کاری نتونستم ولی مردم جدا کردن حالا مشکلم اینجاست که بعد اون موضوع اعتماد به نفسم پایین اومده وقتی میخوام کار با انگیزه ای انجام بدم اون صحنه یادم میاد احساس حقارت بهم دست میده و انگیزه ازم فاصله میگیره و بجاش ناامیدی بهم دست میده همش فکر میکنم که طرف مقابل دیگه مثل گذشته بهم احترام قائل نیست چرا اینطوری شد چرا کاری نتونستم و در آینده طرف بیشتر شاخ نشه اینجور حرفا متاسفانه احساس های خوبم را بشدت کند کرده و بجاش حس حقارت رو زیاد کرده اینم بگم سه روز بعد دعوا توی خیابان که دیدمش باهم صحبت کردیم و سرانجام آشتی شد حالا خواستم از شماهم یه راهنمایی بگیرم ممنون میشم اگه بتونید بهم توضیح مفصلی بدید که من ازین حس بد حقارت در بیام و دوباره آدم رویا پرداز و احساسی بشم چهار ماه هست درگیریش دست بردارم نیست اظطراب میاد سراغم ناامیدی میاد ترس هم دارم که اگه طرف دفعه دیگه جسارت کرد آیا بتونم در مقابلش از خودم دفاع کنم یا نه به خودمم شک پیدا کردم با اینکه توی انجام کارهای سنگین من ازون سفت و سخت تر بودم اما بعد همون اتفاق که دوید گردنم رو قفل کرد شرمنده شدم پیش خودم و بقیه و حتی پیش خود اون میگم باز جسارت نکنه باخودش بگه این یارو هیچی نیس . . . لطفاً منو راهنمایی کنید ممنون از محبت شما آقای دکتر