بررسی قسمت هفتم سریال در انتهای شب : معایب درانتهای شب از ابتدا تا قسمت هفتم 

رفقا بعد لایک و ساب شما هم نظرتون رو در مورد این اشکالات و مسائل مطرح شده در ویدئو بگین.

درود جناب دلگشایی بنظرم ماهی اول باید خیلی شفاف می‌گفت که به این دلیل که خودش رو مقصر میدونه قصد داره به ثریا کمک کنه بچشو پس بگیره. بعد از بهنام میپرسید تو راهی به ذهنت میرسه، اگر بهنام میگفت نه بعد پیشنهادشو میداد، شاید سریال میخواد اینو به ما بگه که ماهی همیشه برای بقیه تصمیم میگیره توی برنامه‌ریزی و همه چیز خودش باید تصمیم گیرنده اصلی باشه مثل قضیه خرید خونه یا طلاقشون که علی‌رغم اینکه بهنام ناراضی بود ولی ماهی حرفش رو به کرسی نشوند. البته این بخاطر ضعیف بودن کاراکتر بهنام هم هست.

بنظر من ماهی دوست داره برگرده ولی خجالت می کشه در اینمورد پیشدستی کنه. دفاع از ثریا هم فقط به این دلیله. اون دلش برای ثریا نمیسوزه فقط دنبال بهونه ست که به بهنام نزدیک بشه

رفتار ماهی با ثریا و تصمیم اش برای صحبت با شوهر ثریا ،، بعدی از شخصیت اش رو‌ ، بسیار عالی به ما نشون داد ، برای همینه که شما میگین در نیومده ، به نظرم در اومده و این خامی در رفتارش ، ما رو اذیت میکنه ، چون ما توقع این خام بودن رو ازش نداشتیم ، رفتاری به دور از واقعیت و این یعنی ماهی هنوز بچه است و بزرگ نشده و خودش هم به خواهرش گفت ، و با این کارش داره خشم و حسادت اش رو پنهان میکنه ، یه جور واکنش دفاع روانی ، ( انکار واقعیت ) او آدمی مودی ست و‌ خیلی سریع و هیجانی و به دور از بلوغ رفتار میکنه و ممکنه خیلی سریع هم پشیمون بشه و در مقابل اش بهنام ، ادمی ست که مسوولیت اشتباهاتش رو نمی پذیره ، و برای مثال میگفت من فقط یه راهنما نزدم ، مثلن فقط یه کلید رو در جا موند ، ادمی که عادت کرده ، تمام اشتباهاتش رو می اندازه گردن بقیه ( فرافکنی )

اینکه ماهی می‌خواد به ثریا کمک کنه تا حدی میتونه قابل قبول باشه اما اینکه اینقدر مداخله میکنه و به بهنام میگه چطوری برو درستش کن بازم حس کنترل گری داره و باز می‌خواد مامان باشه حتی مادر ثریا. انگار می‌خواد قهرمان باشه و همه ازش تشکر کنن. باید بزاره خودشون حل کنن.

علی آقا دمت گــــــــــــــــــــــرم. عین همیشه عالی... یه سرو گردن از هم کارانت توی یوتیوب سرتری... ❤❤

باسلام خدمت آقای دلگشایی عزیز، کاملاموافقم باهاتون مخصوصابازی خانم گلدوست،ثریا،چقدرکیف میکنم ازبازیشون،مخصوصاتواین قسمت،عالی عالی،لذت بردم🙏💚🙏

خانم گل دوست فوق‌العاده بودن چون من گریه ام درومد ی جورايی دلم سوخت همزادپنداری کردم باهاش😢😢

عالی بود بله امکان کمک کردن زنان به یکدیگر در چنین شرایطی کاملآ میتونه اتفاق بیوفته

اين سريال قابليت پخش جهاني داره. خيلي دوست داشتنيه .

منم باهاتون در مورد خاطره كاملا موافقم 👍👍👍🤩🤩💖💖💖

من فکر میکنم اینکه ماهی بخواد به ثریا کمک بکنه ، خیلی غیر واقعی هست .

منم با بهنام موافقم و اينا نبايد برن از شوهر پارانوييد ثريا عذرخواهي كنن، عذرخواهي باعث پيچيده شدن بيشتر قضيه ميشه و اون شوهر ديوانه، ديوانه تر ميشه از طرفي اخلاقا كار بهنام درست نبود كه سريع وارد يه رابطه ديگه بشه در حالي كه هنوز تكليفش با خودش مشخص نيست.

Thanks❤

ماهی بخاطر حس کنجکاوی زنانه اش رفت پیش ثریا ولی وقتی شخصیت ساده و مظلوم ثریا راکه دید تصمیم یه کمک کردن بهش روگرفت.

سکانس صحبتهای ماهی و همکارش خیلی خوب بود، هرچند زیادی رو درس میداد به مخاطب اما شاید لازم بود.

بنظر من حسادت و همه چی رو ماهرخ داشت و اگر دیدید پیش همکارش اعتراف کرد...ولی میخاد خودشو قوی نشون بده ولی واقعا باتمام نارضایتیش از شوهرش ، دوست نداره با کسی رابطه داشته باشه

منم تو موقعیت گفتگو بهنام و ماهی به بهنام حق دادم که عذرخواهی سخته

ممنون و متشکر مثل همیشه عالی ❤❤❤❤

سلام.نکات جالبی رو اشاره کردید.ممنونم🙏💐 در مورد سوالی که کردید از خانومها بگم که:بله.خانومها میتونن وقتی رنج مشترکی دارن حتی دوستی عمیقی باهم ایجاد کنن.همدلی و همدردی بابت یک دردی که میتونه به هم اتصالشون بده.اما ماهی بعدش پاشو فراتر گذاشت و امر و نهی کرد به بهنام که فلان کن و این کار رو کن و... این دیگه همدلی نبود دخالت بود.

مرسی

سلام .بنظرم به موضوع طلاق که هر روز امارش داره تو کشورما بیشتر میشه از یه جنبه خیلی خیلی مهجور مانده نگاه کرده این سریال که اون زن خانواده با زیاده خواهی هایی که دیده نمیشه یعنی ماهی الزاما خانه ای برای آینده فرزندش میخواست بدون در نظر گرفتن اتفاق‌هایی که ممکنه برای همون فرزند در اون حوالی پیش بیاد ..اینکه مادری نگران آینده بچه اش باشه خوبه اما به چه قیمتی ؟ ماهی نمی‌خواد در ک کنه که زندگی رو برای شوهرش از تمام جهات سخت کرده بدون اینکه خودش کوچکترین درکی از اون سختی ها داشته باشه ..مثلا راه دور محل کار که بهنام مجبور میشد با اتوبوس بره اونم ساعت پنج یا شش صبح و ماهی تا ساعت احتمالا هشت بخوابه وبعد هم با ماشین خودش بره سرکار .خوب همسری خسته که اگر از نظر زناشویی دور شده از زنش باید بهش حق داد گرچه این دوری فیزیکی منجر به دوری عاطفی هم میشه و همین هم شد ..هشتاد در صدر از طلاقها در خانواده های رخ میده که خانمها جایگاه خودشونو در خانه گم میکنند و بیشتر دوست دارند ادای مردهای قوی و بدون نیاز به کمک کس دیگه رو در بیاورند ...این هم باعث میشه از اینکه در رابطه جنسی قرار بگیره بدش بیاد چون خودشو رو مفعول می‌دونه بدون اینکه رضایتی داشته باشه و لذتی ببره که همین کم کم منجر به نفرت میشه ..این موضوع رو میشه تو سکانس چاقو‌ کشی ماهی دید ..زنی که میخواد طلاق بگیره اما همچنان در صدد دفاع اونهم در حد چاقو کشی از همسرش برمیاد ...و بعد به محض طلاق تغییر ماهیت میده موهاش و چهره اش رو تغییر میده طوری که اولین سوال بهنام میشه چرا واسه من اینکارها رو نمی‌کردی و به اون رضا مدام با لفظ رضا جان حرف میزنه حتی وقتی طرف تحقیرش می‌کنه .چیزی که هیچ وقت به همسرش اطلاق نمیکنه ..حالا چرا یه زن عشقی رو که می‌تونه به این لطافت به همسرش بده ازش دریغ می‌کنه و به دیگران میده و میخواد به زور و اجبار هم اونو واسه خودش نگه داره .و چرا از طرفی به همسر سابقش نمیتونه اجازه بده که با کسی در رابطه باشه ..همه اینها برمی‌گرده به خودخواهی زنها که بعضی وقتها اونقدر زیاد میشه که بچه ها احساس میکنند اصلا دیده نمیشن و مادر و پدر فقط همدیگرو میخواهند نه اونو .حتی وقتی سر گرفتن حضانت بچه دعوا می‌کنند دقت کنید از سر دلسوزی نیست بلکه بخاطر لجبازی و نشون دادن برتری خودشون به دیگری هست .همه اینها رو یک طرف بگذاریم در مقابل طلاق در یک زندگی به دلیلی روشن یعنی بیماری مرد و شک به همسرش اتفاق افتاده که بنظرم خیلی مسخره ست ماهی با اون همه مشکلی که داره و خودشو محق در همه جا می‌دونه میخواد بره و حق اون زن رو از شوهرش بگیره ..تا ببینیم بعد چی پیش میاد .

Thanks

من در عجبم شما از همه چی ایراد گرفتید بعد میگید سریال خوبیه ؟! مواردی که گفتید دقیقا جاهای قوت داستانه اینکه بنکدار از خاطرات میگه اصلا او بعنوان فردی گهنه پرست که بیشتر ما بدون اینکه بدونیم اثیر خاطراتمان هستیم مطرح است نه بعنوان یک روشنفکر فیلسوف اساسا هیچیک از کارکترها چنین جایگاهی ندارند همه دست گریبان با تناقضات روحی خودشون 😮هستند وهر کدام از بابتی ! که هر جلسه قسمت جدیدی از پیچیدگی ها شخصیتیشون معلوم میشه در مورد سنبلها هم همچنین استفاده نمادین از سنبلها باعث شده از کشدار شدن دیالگها کاسته بشه حتی در مواردی تیغ تیز سانسور اجازه نمیده اصلا مطرح بشه در مورد احساسات ماهی به رقیب عشقیش که چقدر زیبا این لایه دیده نشده اکسها را در مورد اکس خودشون نشون میده که اتفاقا بعد از جدایی حساسیتشون به هم و حسادتها قوی تر میشه البته در جامعه ما غرب اینطور نیست برعکسه ما اسلحه را روی پای خودمون شلیک میکنیم بعد به دیگران نشونش میدیم که برامون دل بسوزونند یعنی ما بیشتر کارهامون رو از طریق بازخوردی که دیگران نشون میدن میسنجیم بیشتر کار های ماهی از این جنس هستند مثل دردل با حکیمه و تغییر فازش در مورد پایان قسمتها که چرا بدون حادثه انجام میشه من نمیدونم منظورتون چیه تمام قسمتها بخصوص انچه که خواهیم دیدها که با علامت سوالها تموم شدند مثل همین کاتر را باز کردن که معلوم نیست میخواد جیکارکنه به نظر من این سریال در سطح فیلم و سریالهای سینمای انگلستانه که من عاشقشونم حتی از هالیود هم برتر میدونم

از دید یک خانم، پیشنهاد ماهی خیلی غیر واقعی و غیر معمول بود، منم طرف بهنام میایستم.

❤❤

background music on this video is very distracting

عالی خیلی ممنون ؛ بخصوص اینکه راجع به برخی جوانب که می تونست بهتر باشه هم صحبت کردید ، درستهذخیلی خیلی این سریال و دوس داریم و از سریال های دیگه هم با فاصله خیلی بهتره اما بازم خوبه نکاتی که بتونه کار بعدی رو از این هم بهتر کنه، صحبت بشه. مولا استفاده ی کمی زیاد از حد، از نمادهایی مثل زالو، تابلوی زنگ زده ….

ممنون خیلی آموزنده بود❤ فیلم خیلی رئال و دوست داشتنیه اگه دقت کنید هیچکدوم از کاراکتر ها عمل زیبایی ندارن! انقدر رئایل!

من هم بیشتر با بهنام موافق بودم در رابطه با کمک کردن به ثریا❤❤❤

به نظر من هم احساس ماهی برای کمک کردن ثریا غیرقابل درک بود، داشتن حس ترحم و همذات پنداری با ثریا عجیب نبود، ابنکه بره بشینه بدون حسادت باهاش همدردی کنه و بره به بهنام اون حرفهارو بگه اصلا واقعی و طبیعی نبود. منم صحبتهای بهنام رو کاملا درک کردم و حرف منم بود.👍

با تمامی صحبت‌های شما در این ویدئو موافقم. در ضمن اون سکانسی که ثریا و همکارش هر کدوم به دیگری میگه باورم نمیشه برای من اینجوری گریه کنی و کلا اون سکانس رو اصلا دوشت نداشتم.

من بهنام رو ده درصد مقصر و ماهي رو نود درصد مقصر مي دونم.

یوتیوب هم شده مثل اینستا ، یک نفر ایده میده صدنفر تقلید می‌کنند ، اینجا هم ده تا نقد ببینی اکثر صحبت ها تجمیع شده از حرف های بقیه با بیان متفاوت

اما در باره بحث ماهی و بهنام باید بگم کاملا حق با بهنام بود درخاست ماهی بسیار خود خواهانه بود .

5:41 👌

ماهی فقط به خاطر پسر خودش که وقتی پیش بهنام جونش در امان باشه این کار و کرد

تصمیم ماهی =غیرقابل باور حداقل در جامعه ما

سوتی این دفعه سکانسی بود که ازطرف بنگاه برای دیدن خونه اومده بودن ثریا هنگام بازکردن درب دستکش آشپزخانه دستش بود در هنگام بستن درب دستش نبود

یجایی بابای ماهی میگه آینده بچتو گند زدی بهش رفت. شاید ماهی بخاطر این حسه که رفته اوینا رو برگردونه.

بلی از نظر من به عنوان یک خانم هم اشکالی نداشت بهنام با شوهر ثریا صحبت کنه ولی این به غرور آدم ها هم برمیگرده و اینکه کاری رو خودمان بخواهیم انجام بدهیم یا از بقیه درخواست کنیم . در کل منطقی بود .

تکته های قابل تاملی بود، من هم موافقم بحث تابلو قدیمی و زن قدیمی و جدید، اصن چی بود خیلی مسئله بی ربطی بود، اصلا در نمیومد اون نتیجه گیری ازش بیشتر به نظرم لجاجت یه پیرمرد برای نگه داشتن وضعیت موجود بود. سریال با محتویات رئالیستی و درام نیاز به موقعیت ها و شخصیت های پرداخت شده ای داره که البته سخته تو فیلمای خارجی سعی میکنن خیلی کاراکتر وارد داستان نکنن تا موضوع اصلی دچار حاشیه نشه. اما روی هم رفته سریال بسیار خوبیه هر چند به نظرم سیر نزولی داشته از قسمت 1 تا اینجا.

اینکه زنان علیه یکدیگر نباشند رو این پلان میخواسته کاملآ به ببینده نشان بده و خوبی تکثیر شدنی هست چرا که نه

3:12 فکر میکنم بهنام هم مخالفه. دقت کنی میگه اون تابلو رو بزنیم مشتری هات بیشتر میشه.

كاملا من هم راجع به خاطره با شما موافقم. خاطره خوبش خوبه نه كهنه بودنش ولي مثلا همه چيز تازه اش خوبه ولي زناشويي كهنه بودنش خوبه

اتفاقا به نظر من مانیفستشون در رابطه با خاطره درسته، این حس رو من که مهاجرت کردم با تمام وجود درک میکنم، علیرغم اینکه خاطرات خوبی در دوران مهاجرت داشتم اما در وجودم عمق ندارن، به عکس تمام خاطرات کودکی و دهه بیست و سی زندگی توی ذهنم برجسته هستن.

ممنون از نقدتون 🌷🌷 آدمیزاد و بخصوص زن ها شخصیتشون بسیار پیچیده ست... اگه صحنه ها و دیالوگهای مربوط به این موضوع که براتون غیرواقعی بوده رو خوب از نظر بگذرونید، میبینید اونقدرام غیرواقعی نیس... اولش ماهی بخاطر کمک و اینا نرفته بود، رفته بود آمار ثریا و شوهرش رو دربیاره، به خیلی دلایل... یکیشم حتی بخاطر بچه خودش، دارا... اما وقتی حرفای ثریا و داستان زندگیش رو شنید، و بعلاوه اینکه فهمید رابطه بهنام و ثریا هم تموم شده (که حتی شاید خیالش آسوده و ناخودآگاهش خوشحال شد از این موضوع) ، دیگه احساس ترحم و اینکه ثریا زن بیچاره ایه که دخترشم ازش گرفته شده در این داستان ، باعث شد بعد شخصیت دلسوزیش بولد شد. بعلاوه بر اینکه، شخصیت ماهی هم بقول این قسمت "هوکی هوکی" بود...

با سپاس از نقد شما ولی به نظرم معایبی ک ذکر کردید ب غیر از مورد پدر ماهی منطقی نبود ….

با درود و خداقوت به نظرم هیچ ارتباطی بین ناتوانی در زیبا کردن زیبایی زندگی و زیبا سازی شهر وجود نداره چرا ؟چون زیبا کردن زندگی بر اساس هزارتا پارامتر بوجود میاد که روی انسان تاثیر می‌زاره و نمیزارن زندگیت رو زیبا کنی اما زیبا سازی فضای شهر براساس یکسری پارامتر هایی صورت میگیره که نشعت گرفته از یکسری اصول پارامتریک و تئوریکی هست که آکادمی طور یاد میگیری یا دیکته میشه بهت

و بهنام هم بسیار بی‌رحمانه دنبال پاپوش درست کردن برای ماهی است.حتی حاضره باصفا که ماهی فقط به خاطر بهنام مرتکب اون عمل شد.دست به یکی کنه.

ماهی رودوست ندارم بشدت کنترل گر و بدون فکر همین که رضا پسش زد یادش اومد که برگرده به شوهرش حالم ازش بهم خورد

من سریال رو دوست دارم ولی بر خلاف نظر برخی کنالها در رده الف جهانی نیست

بسیار سریال خوب وآموزنده است شما که انقدر مته ب خشخاش میذارین خودتون یه فیلم یا سریال بسازین ببینم چطوریه

درود ... میخواستم توضیحاتی در مورد مخالفان با ایرادها بگم و فکر هم نکنید تعصبی هست دیدم خیلی باید تایپ کنم بعضی ایرادها نه تکنیکی نه به جا البته که همه کارها در هر کشوری با هر گریدی ایرادی داره

ماهی اولش قصد کمک کردن ب ثریا رو نداشت اما وقتی دید ک این زن چقدر ساده و بی شیله پیله س و داره با پرورش زالو امرار معاش میکنه و آویزونه بهنام نشده و نشست باهاش حرف زد و بیشتر شناختش تصمیم گرفت بهش کمک کنه تا دخترش رو براش پس بگیره و اینجا من ماهی رو میفهمم ..اما حرف شما هم کاملا درسته اگه بخوان با روشی ک ماهی گفت برن پیش امیر برای متقاعد کردنش ک اوینا رو برگردونه باعث میشد ک شخصیت بهنام خراب بشه و رسما بپذیره یک مردهول و هوسران بوده درحالیکه هینجوریم بود تا حدودی🤔 و ثریا رو یک شب خواست وفرداش پشیمون شد و گفت نمیتونم با خودم کنار بیام 😑 خب ماهی هم میتونست بره با رضا ولی چرا نرفت؟چون ماهی منطقی و قوی و خوددار بود اما بهنام یه شخصیت عجیب و رو مخی داره ک کلا بلاتکلیفه 😅

من فک می‌کنم ماهی خواهر ثریاست و این در پایان داستان روشن میشه

سلام ، راستش اساس این سریال بر دیالوگهاست. اکشنی به اون صورت وجود نداره، که من فکر میکنم عمدی است. فیلم کریمر علیه کریمر رو حتما دیدین. در نتیجه مخاطب نباید دنبال این باشه که یک سری سکانس ها میتونه حذف بشه و به روند قصه اسیب نزنه. وجود این سکانس ها برای پیام دادن و تقریبا همیشه برای پند و نصیحته، اصلا این ذات این مجموعه هستش. اگر کسی فکر میکنه این کاراکترها زیادی روضه میخونن باید بره یک سریال دیگه ببینه. خوب بعضی ها دوست ندارن و قابل درکه. منظور من اینه که این جریان عمدیه، ضعف قصه یا کارگردانی نیست. اتفاقا یه جاهایی یک کمی چاشنی به ماجرا زده شده مثل گم‌شدن بچه و چاقو خوردن. مساله همزادپنداری ماهی رو با ثریا زیاده روی و غیر واقعی میدونم، ما خانم ها دختر پیغمبر نیستیم 😊 ولی جوابهای کاراکتر پارسا پیروزفر رو به ماهی پسندیدم. فکر میکنم سریال خوش ساختیه، کست خوبی داره و مقصودش رو که کالبد شکافی طلاق و اثراتش رو خانواده است رو خوب میرسونه. موفق باشید ❤

دلسوزی ماهی برای ثریا به نظرم اصلا در واقعیت وجود نداره، برخورد منطقی بله اما نمیشه انقدر مهربان و دلسوز برخورد کرد. اما حق رو به بهنام نمیدم وقتی چنین بلایی سر بچش اومده حق نداره طلبکار باشه

بیمزه بود این قسمت....خیلی اروپایی برخورد کرد.عمرا ما ایرونیا اینجوری باشیم

خیلی طبیعیه که شما بعنوان جنس مرد نپذیرید رفتار و حس ماهی رو ولی برای من بعنوان یک زن کاملا پسندیده بود. تعریف واژه ها برای زن و مرد خیلی متفاوته به اندازه ی تفاوت زن و مرد. واژگانی مثل غیرت. دوستی. عشق. دلسوری و ... مرد همه چیو از روی خودخواهی و شهوانی و جنسی برداشت میکنه و میبینه. بهمین دلیل همذات پنداری ماهی و ثریا برای مردها قابل فهم نیست.

اینها قبل از ازدواج بچه دار شدن. بعد گفت برو بیرون میخوام لباس عوض کنم. 🤔