بوشهرعزیزمون افتخار میکنم ایرانی هستم من تو اردبیل ولی احساس میکنم بوشهری هستم چون هممون ایراتی هستیم محله هامون اسماشون فرق داره . بنازم به صدا و هنر زیبا
Look, the cultivation of Chesht has made my taste bad A star of earth and show has done me badly... When I saw you, my heart was breaking This doubt has made me restless Don't believe me, don't believe me
Mira, el cultivo me ha echado a perder el gusto. La estrella de la tierra y el espectáculo me enfermaron... Mi corazón se rompió cuando te vi Esta duda me ha perturbado No me creas, no me creas
با اجازه (و پوزش از اشتباهات احتمالی در دریافت و ترجمه): بلیکشتی چشات امشو خمارم کرده بد جوری (برق چشات امشب بد جوری خمارم کرده) ستارهی ر زمین امشو ویکارم کرده بد جوری (این ستاره روی زمین امشب بد جوری من رو کار گرفته - بی کار کرده) مو وقتی دیدمت سی رخص گل هی پینجه میشکوندی (وقتی دیدمت واسه رقصیدن گل هی بشکن میزدی) صدای شک شک پینجت بیقرارم کرده بد جوری (صدای چیک چیک بشکن زدنت منو بیقرار کرده) حال مو خوش … تو بارومکن تو وختی شرمت ای مو شه مو از دم خوم کلوتی مو (تو وقتی از من خجالت میکشی من خودم به کل دیوانه ات میشم) امان از دل که ری گردی سوارم کرده بد جوری (امان از دل که مرا روی توپ سوارم کرده - بی قرارم کرده) همیجوری خو الدن جون همیجوری که رسمن جون (همینجوری درسته همینجوری که رسمش هست) نمیفهمی خراوی دل امارم کرده بدجوری (نمیدونی که این حال خراب من رو بدجوری پخته دل کرده) حال مو خوش تو باور مکن -- شعر: احمد شمس العلما