اللہ تعالٰی در سایہ رحمت ولطف خواص خود شمارا حفظ کند واقعا لایق تحسین ہستید و نسبت بہ حق و حق گوئی انصاف میکنی اے کاش مثل شما دیگران مراجع کرام ہم بودند
استاد من که طلبه نیستم ولی به نظر میاد این اجتهادی که هر که نظرش محترم باشه برا خودش و پیروانش در امور عمومی هرج و مرج ایجاد می کنه و از قصا ممکنه هر که دیگری را هم تکفیر کنه.
درود خدا شامل حال جناب عالی خداوند پشت وپنای وجود مبارک شما برزگوار که مشل الماس کوه نور میدرخشی وپلی هستی بین دین ودنیا وآخرت برای پیروانت شما برزگوار پیروان زیادی درکشور تا جیکسان دارید که منم ا ز آن جمله مریدان شما برزگوار هستم و به وجودشما افتخار میکنم 🍒🍒🍒🍎
در حال خواب هر کسی معصوم است اما سهوی نبی محال است سهو در حال غفلت است پیامبر غفلت ندارد عصمت نبی را خدا کفالت کرده است من عالم نیستم از پیش خودم گفتم به عقل من نبی اگر سهو کند و غفلت کند دگر عصمت معنا ندارد
اولاً اینکه کتاب «عدم سهو النبی» از چه کسی است و در رد چه کسی است معلوم نیست اما گفته می شود که شیخ مفید آن را در، رد شیخ صدوق نوشته است. اگر بپذیریم که این کتاب در رد شیخ صدوق است، اما انتساب آن به شیخ مفید مردود است. طبق نظر کتاب شناسان و رجال شناسان قدیمی و معاصر، کتاب مذکور قطعا نوشته شیخ مفید نیست. بلکه احتمالا کسی به قصد تخریب شیخ صدوق، یا شیخ مفید یا هردو آن را نگاشته و به شیخ مفید نسبت داده است. نجاشی، رجالی معروف به دلیل همزمانی با شیخ مفید، اطلاعات وسیعی نسبت به آثار شیخ مفید داشته که در کتاب رجال خود از عموم آنها نام می برد، با این حال کتابی به نام «عدم سهو النبی» را جزء آثار شیخ مفید بر نمی شمرد که این گواه بر عدم انتساب کتاب مذکور به شیخ مفید است. (رجال نجاشی ص ۳۹۹) همچنین شیخ طوسی که شاگرد شیخ مفید بوده است، در کتاب «فهرست» که به منظور ارائه فهرست کتب شیعه نگاشته است، در معرفی کتب شیخ مفید، هیچ نامی از کتاب « عدم سهو النبی » نمی برد. (الفهرست ص ۴۴۵) در هیچ یک از کتابهای رجالی و کتاب شناسی زیر نیز در مدخل مربوط به معرفی شیخ مفید، نامی از این کتاب برده نمی شود: معالم العلماء ص ۱۱۲، منتهی المقال ج ۶ ص ۱۸۸، مستدرکات اعیان الشیعه ج ۷ ص ۲۹۲، الذریعه الی تصانیف الشیعه ج ۵ ص ۱۷۶ 🔻 لازم به ذکر است که شیخ مفید نهایت احترام را نسبت به استادش شیخ صدوق رعایت می کرده است و هر جا از او نقل قول یا روایتی می کرده است با تعبیر « رحمه الله » رحمت و غفران الهی را برای شیخ صدوق طلب می کرده است ؛ برای نمونه بنگرید به (امالی مفید ص ۲۸۵ و المسائل السرویه ص ۷۱ و ...) 🔹ثانیاً اینکه گفته شده اگر اتهامات راست باشد چقدر از فقه شیعه بر باد میشود و اگر دروغ باشد چقدر از مبانی کلامی نابود می شود، مغالطه ای بیش نیست. چون فرض کنید اصلاً هر دو آنها العیاذ بالله فاسد باشند، مگر وقتی کسی فاسد باشد، خود بخود کلامش هم فاسد می شود؟ به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام، (انظر الی ما قال، لا تنظر الی من قال) باید درباره استدلال و سخن افراد قضاوت کرد، نه شخصیت آنها. اگر به استدلال و سخن آنها نقدی وارد است، به شکلی که فقه و کلام شیعه نابود شود، بفرمایید، وگرنه شخصیت گوینده در صحت و عدم صحت سخن و استدلال وی تاثیری ندارد. 🔹مضافا اینکه هیچ کس چنین ادعایی ندارد که این دو بزرگوار، علی رغم زحمات زیادی که در رشد شیعه داشتهاند، تاثیری در این حد داشتهاند که ۵۰ درصد فقه شیعه مبتنی بر نظرات و کتب شیخ صدوق باشد و ۹۰ درصد مبانی کلامی شیعه برگرفته از آراء شیخ مفید بنا شده است!