@Knight_rider افرین. اخه عمر و ابابکر افتخار کردن دارند ؟ اونم عمری که در کتاب اهل تسنن امده من مثل بز کوهی فرار کردم موقع جنگ. اخه کسی که بز کوهیه افتخار کردن داره ؟😂😂😂😂😂😂😂😂
شما یک مسلمان آزاد اندیش هستید برنامه های شما در سالهای گذشته منو مجبور کرد فکر کنم و متوجه شدم خیلی از عقاید و باورهایی که داشتم پوسیده و عصبی بوده متاسفانه در تشیع عواطف و عصبیت ها بر فکر و تفکر غلبه دارد
من نه طرفداراین طرف هستم نه طرفدار مخالفان ایشان اما از دو چیز آقای هاشمی خوشم میاد. اول اینکه در زمینه کارش با سواده ومطالعه دارد. دوم این که تا به حال در برنامه هاش ندیدم به کسی بی احترامی بکند.
سلام آقای هاشمی نوری چشم من دورد برتو هشت سال است که ریس ثبت احول مرا آزار داد از خدا می خوام همیشه در خانه خود دل شاد نداشت باشت از هویت گرفت هشت سال است گزشت
سلام برادر عزیز و بزرگوارم واقعا شما خیلی به من اموختی و بعد از 73 سال سن چشمم را باز کردی خداوند اجرات دهد لطفا بفرمائید چگونه می توانم زبان عربی را بیاموزم ضمنا مطالبی که شما می اموزید روشن کننده ان است که دین شیعه اصلا برای اسلام ضرر رسانده نه منفعت و بعد از شناختن این مذهب اصلا این مذهب را قبول ندارم خدا شاهد است درود بر شما و لعنت خدا و پیامبر بر این اخوندها با مذهب دوروغین شیعه
لعنت خدا بر دشمنان رسول ص واهل بیت ع همانها که در جنگ پیامبر ص را گذاشتند و فرار کردند همانها که از آوردن قلم و کاغذ تمرد کردند واز جیش اسامه سرپیچی کردند امامت از طرف خداست
منظور از اینکه آخوند نباشه این نیست که آخوند کلا نباشه, چه شیعه چه سنی, چه کشیش چه موبد چه خاخام چه مبلغان بقیه ادیان. منظور حکومت دینی و استبداد آخوندی است.
Salomun aleykum akkai hoshimi az tojikiston...akkai hoshimi in ohundo az avlodi shayton astand fakat durug migand.gap zada nametonand .misli gurg az gapi haq megurezand aaaa
هرجا کلمه امام وائمه درقران امده خداوند از کلمه جعل استفاده کردند یعنی خداوند قانون وحکومت رو دردست هیچ کس حتی به پیغمبر هم نداده ۱۲۴ سوره بقره انی جاعلک للناس اماما
برای کسانی که میگویند عمر در هنگام بیماری پیامبر که پیامبر اسلام گفته کاغذ و قلم بیاورید و عمر گفته پیامبر اسلام هزیان گفته....؛ اولا هزیان گفتن چیز بدی نیست, زمانی که انسانی بیمار است, از شدت بیماری هزیان میگوید. این نه توهین است نه چیز غیر ممکن. پیامبر اسلام همیشه گفته به صحابه و یاران و...,که منم بشری هستم مثل شما. پس پیامبر اسلام هم مریض میشود مثل همه انسانها, و مریض هم میتواند هزیان گوید. در ضمن پیامبر سواد نوشتن نداشته به گفته آیه قرآن و تمامی احادیث و متون تاریخی. پس چه چیزی را میخواست بنویسد وقتی نوشتن بلد نبوده؟؟؟!!!حال اگر توجیه کنیم که خب منظور این بوده که کاغذ و قلم بیاورند که ایشون بگوید و دیگران بنویسند, خب اگر پیامبر اسلام در بستر به هنگام بیماری هزیان نگفته و در هوشیاری کامل بوده, میتوانستن بگوید چرا کاغذ و قلم نمیاورید با خشم و دستور؟! یا نه پیامبر اسلام هیچگاه که چیزی را ننوشتن,همیشه حرف میزدند و اصحاب و یاران و مسلمانان گوش میدادند و اطاعت میکردند. پس نیازی به نوشتن نبوده اصلا, چون در آن لحظه بیشتر اصحاب و یاران و اهل بیت پیامبر بر بالین ایشان بودند و هرچیزی که پیامبر اسلام میگفتن رو میشنیدند؟! درست مثل احادیث و احکام که پیامبر گفته و سالها بعد مرگ پیامبر جمع آوری شده و مکتوب کردند. ازهمه هموطنان عزیز خودم میخواهم تحقیق کنند,هم در مورد دین و مذهب موروثی که به ارث بردند, هم تاریخ سرزمینمان. بدون تعصب و کینه نسبت به مذهب و عقیده مخالف خود. همه ما انسانها خرد داریم, همه ما هم که به فضای مجازی می آییم سواد خواندن داریم. با وجود اینترنت و امکانات هم راه تحقیق برای اینگونه مسایل وجود دارد. بدبختی ما ملت ایران این است که متاسفانه راحت طلبیم و سختی مطالعه و تحقیق را به جان نمیخریم. هرکس هرچی بگوید گوش میدهیم. تنها مرشد خرد است. جاوید ایران زمین,زنده باد آزادی
1 - هنگامي كه پيامبر ( ص ) در بستر بيماري فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلي اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلي اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم في آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . . وياگفتند : رسول گرامي ( ص ) هذيان ميگويد : « إنّ رسولاللَّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . . و اين قضيّه به قدري درد آور بود كه وقتي ابن عبّاس به ياد آن ميافتاد ، اشك چشمانش همانند دانههاي مرواريد از گونههايش سرازير ميگشت عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . . در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است : 1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه ميفرمايد : ( ما ينطق عن الهوي إن هو إلّا وحي يوحي ) عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامي ( ص ) از روي هواي نفس سخن نميگويد و تمام سخنان او بر مبناي وحي الهي است . 2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براي ما كافي است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملي عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟ چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزي بنويسم كه شما را از گمراهي مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادي و شخصي نبود ، بلكه داراي اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار ميرفت . 3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وي با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه ميگويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهي حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . . 4 - آيا سخن بخاري كه ميگويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهي نموده و آن را باعث حبط و نابودي اعمال ميداند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . . 5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور ميدهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كساني را كه نظر آن حضرت را نميپذيرند ، مؤمن نميداند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّي يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فيأنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . . 6 - پيامبر گرامي ( ص ) تصميم داشت چيزي بنويسد كه مانع گمراهي امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّي ، سبب گمراهي مردم نشد؟ آيا سخن حضرت را تصديق نميكنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق ميكنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتي صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتي دامنگير جامعه اسلامي ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟ 7 - در برابر عمر و همداستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادي هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم منيقول : قرّبوا يكتب لكمالنبي -صلياللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخاري ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . . وحتّي زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبري لابن سعد ، ج2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمعالزوائد للهيثمي الشافعي ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامي ( ص ) را نميشنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضي پيامبر ( ص ) اشگ شما جاري ميشود ، و به وقت سلامتي حضرت ، برگردن او سوار ميشويد . رسول گرامي ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند . راستي ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟
چون همه امام ها مردم انتخاب میکردند با اراده خدا امام شدن هر کدام جای حق نشستن اونجوری خود خدا خواسته اراده خدا نبوده هیچ وقت ابوبکر امام اول نمیشد اول اراده خدا بوده بعد مردم هیچ گله شکایت نمیشه کرد بعدش چیزی به نام امام اول دوم سوم وجود نداره بعد درست شده هر کدام به نوبه خودشان وظیفه امامت به دوش گرفتن به خواست خدا
برای درک عظمت خداوند رحمان و رحیم آفرینش عالم کافیست . اگر به سوره حمد دقت کنیم عالم های بسیار زیاد وجود دارد که خداوند میشود رب العالمین . عالم یعنی تمامی کیهان یعنی همه کهکشانها و اشاره به عالمین در قرآن شاید اشاره به جهان های موازی میباشد و برسی کنید اسرار سوره مخصوص خدا را که نامش فاتحه است. این سوره اولین سوره که به پیامبر وحی شد نیست، اما اول قرآن جای دارد. نخواندن این سوره مبارک در هر نماز آن نماز را باطل مینماید. یعنی در هر روز ده بار در نمازهای واجب خوانده میشود . مرکزیت سوره حمد یا فاتحه ،،صراط المستقیم ،، است یعنی از اول بعد از بر شمردن بررگی و بخشندگی عام و خاص خدا و ستایشی که فقط مخصوص اوست که رب العالمین است . تاکید بر خواستن فقط از او و عبادت او که صاحب روز قیامت است . فقط یک چیز را تاکید به برتری همه حوائج دنیوی و اخروی ذکر کرده و آن،، صراط المستقیم،، است. مسیری مستقیم و نزدیک برای وصل به او، که از او آمده ایم و به او باز میگردیم .اما رمز و رموزی دارد که درک کمی از آن شوقی عظیم به دل می آورد . در همین سوره بعد از تقاضای هدایت به،، صراط المستقیم،، گفته شده یا تاکید شده آنان که در این مسیر باشند بالاترین نعمتها را مالک هستند و هر آنکه در این مسیر نیست از گمراهان است . به جز معنا خواص بیشماری برای این سوره ذکر شده که آنها هم جای تامل است . از امام صادق پرسیدند ؛ صراط المستقیم چیست فرمود در حال حاضر من . پس بگوییم ،، اهدنا الصراط المستقیم،، یا الله یا بگوییم اللهم عجل لولیک الفرج
امامت برا مردم همان دوره به الان ربطی نداره بحث بشه اگه مسلمانی نمازت وارانه بخوان نه مثل شیعه نه مثل سنی چیز مهمی نیست نیت راز نیاز با خدا انسان باشید زکات بده حق کسی نخور صدقه بده ایمان داشته باش به خدا بسه گناه نکن همان بسه برا رفتن به بهشت گناه نکنی
چرا پيامبر از نسل حضرت اسحاق عليه السلام نشد و نسل حضرت إسماعيل عليه السلام شد خوب از منظر شما جوابي وجود ندارد ولي از منظر شيعه امامت از جانب پروردگار جهانيان است نه از طرف مرد همانطور كه حضرت محمد ( ص) از نسل إسماعيل است نه إسحاق
اقای هاشمی من شیعه هستم و نه علی س را درک کردم و نه مولای شما عمر و ابوبکر وقضاوت هم نمیکنم ولی از روحانیون شیعه متنفرم که علی س و اهل بیت س را بد نام کردن و باعث بی اعتقادی اکثرا شدن،بهرحال از صداقت وراستگویی شما سنیها تقدیر و قدر دانی میکنم من بخاطر شغلم با سنیها کار میکنم میبینم گاهی رفتار و کارهایشان با اسلام مطابقت ندارد ولی هرگز ندیدم عهد شکن و دروغگو باشند ،دروغ کلید بدیهاست که متاسفانه در بین ما شیعه ها رواج داره
درود بر جناب استاد هاشمی عزیز، در رد امامت الهی 12 امام شیعی،همین بس که چرا فرزندان امام حسن ادامه ی راه امامت نبودند و شما هم بدرستی آنرا بچالش کشیدید...
امام باید دارای ملکه عصمت باشد و چون انسان ها نمی توانند معصوم را تشخیص دهند و تنها خدا است که به تمام وجود انسان آگاه بوده و قادر بر تشخیص معصوم است، لذا نصب امام به منصب امامت به عهده خداست و کار بشر نیست. مفضل می گوید: به حضرت صادق (ع) عرض کردم چه شد که امامت در فرزندان امام حسین (ع) قرار گرفت و فرزندان امام حسن(ع) امام نشدند با این که هر دو پسر پیامبر (ص) و نواده او و سرور جوانان اهل بهشتند. فرمود موسى و هارون هر دو پیامبر و رسول و برادر بودند خداوند نبوت را در نژاد هارون قرار داد نه موسى هیچ کس نمىتواند بگوید چرا چنین کرد امامت همان خلافت خدا است کسى نمیتواند بگوید چرا خداوند در فرزندان امام حسین (ع) قرار داد و بفرزندان امام حسن (ع) نداد زیرا در کار خود حکیم است از او نمی توان پرسید چرا چنین کردى. مردم مورد بازخواست قرار میگیرند در کارهاى خود. نتیجه اینکه؛ امام باید دارای شرایطی باشد و چون فقط خدا می تواند تشخیص دهد که این شرایط در وجود چه کسی تحقق دارد، لذا منصب امامت منصبی است که از طرف خدا تعیین می شود. به تعبیر امام صادق (ع)، امامت عهد و پیمانی است که خداوند آن را از مردان مشخص و تعیین شدهاى گرفته است و امام نمیتواند آن را از جانب خود به دیگرى بعد از خود تفویض کند.
کار این مفاسد از صحبت نهاروشام خوردن با علی یا معاویه یا عمر گذشته ...و وقتشون هم تمام شده چون انسانها نیاز به تحول و تغییر دارند و مثل زمان پیامبر هم نیست یاحضرت نوح که ۱۰۰۰ سال بشینند و ببینند چه خواهد شد...!!! پیامی که کلام پروردگار بزرگ وتواناهست زبان ساده ای است که هر انسان مهربان و بزرگوار همیشه درک کرده... اگر که حق و عدالت تقسیم کردنیست ایرانیان اصیل بنیانگذار یکتاپرستی هستند و حتی باگذشت بی اندازه این فرصت را به این اجنبیان دادند و باز هم این انسان نماها راه اهریمن را انتخاب کردند ...!!! هیچ ایرانی در هیچ مقطعی حاضر به گردن کج کردن در مقابل اهریمن نبوده ونخواهد شد اما نه باجنگ وخونریزی بلکه با مهربانی و نور بی انتهای خورشید تابنده دلهاشون چشم هر اهریمنی را کور کردند واین بار هم سربلند وپیروز دراین امتحان پروردگار بزرگ خواهند بود...کشوری که همیشه پرچم صلح وآشتی را بر فراز قله دماوند کوه های زاگرس و سهند وسبلان برافراشته نگه داشتند و آتش نیایشگاه هاشون رو به آتش دوزخ ترجیح دادند.. پاینده باد دین مقدس انسانیت و تقوا
1 - هنگامي كه پيامبر ( ص ) در بستر بيماري فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلي اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلي اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم في آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . . وياگفتند : رسول گرامي ( ص ) هذيان ميگويد : « إنّ رسولاللَّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . . و اين قضيّه به قدري درد آور بود كه وقتي ابن عبّاس به ياد آن ميافتاد ، اشك چشمانش همانند دانههاي مرواريد از گونههايش سرازير ميگشت عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . . در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است : 1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه ميفرمايد : ( ما ينطق عن الهوي إن هو إلّا وحي يوحي ) عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامي ( ص ) از روي هواي نفس سخن نميگويد و تمام سخنان او بر مبناي وحي الهي است . 2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براي ما كافي است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملي عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟ چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزي بنويسم كه شما را از گمراهي مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادي و شخصي نبود ، بلكه داراي اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار ميرفت . 3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وي با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه ميگويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهي حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . . 4 - آيا سخن بخاري كه ميگويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهي نموده و آن را باعث حبط و نابودي اعمال ميداند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . . 5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور ميدهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كساني را كه نظر آن حضرت را نميپذيرند ، مؤمن نميداند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّي يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فيأنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . . 6 - پيامبر گرامي ( ص ) تصميم داشت چيزي بنويسد كه مانع گمراهي امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّي ، سبب گمراهي مردم نشد؟ آيا سخن حضرت را تصديق نميكنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق ميكنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتي صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتي دامنگير جامعه اسلامي ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟ 7 - در برابر عمر و همداستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادي هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم منيقول : قرّبوا يكتب لكمالنبي -صلياللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخاري ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . . وحتّي زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبري لابن سعد ، ج2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمعالزوائد للهيثمي الشافعي ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامي ( ص ) را نميشنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضي پيامبر ( ص ) اشگ شما جاري ميشود ، و به وقت سلامتي حضرت ، برگردن او سوار ميشويد . رسول گرامي ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند . راستي ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟
حرفهای شما صحیح نیست چون دران جمع حضرت علی هم بود و ایشان علم غیب داشتن چرا علی ع قلم ودوات همراه خود نیاوردن دوما پیغمبر ص سه روز بعد ازانشب زنده بودند وخطبه خواندن پس چرا درخطبه خودشان چیزی نفرمودند پس قضیه این که شما میگویید درست نیست وپیغمبر برای جانشینی خود کسی را به اسم مشخص نکرد اگر منظور علی ع بود چرا پیغمبر ابوبکر را امام جماعت مسلمین کردند درصورتی که پیغمبر وعلی ع هم حاضر بودند
متاسفم آقای هاشمی ، که به جای بحث های منطقی، به چه روشهای مبتذل و سخیفی برای محکوم کردن رقیب روی آوردید، پرسش شما مثل این است که فردی بپرسد، چرا از صحابه پیامبر ، تنها 4 نفر از آنها به جانشینی و خلافت او رسیدند ، آیا این ظلم به بقیه نبود ؟ بهتر نبود اصلا تمامی صحابه ، جانشین او می شدند؟
شماها در مورد انسان های هزاروچهارصدسال پیش صحبت میکنید بهتر خودتان را به دکتر روانپزشک نشان دهید دانشمندان و مخترعین به فردای بهتر فکر میکنند شماها به چی فکر میکنید
دیگه از ادیسون کە مخترع تر نداریم .. یکی از شاهکارهای ادیسون ابداع روش اعدام بە وسیله برق گرفتگی بود که اعدامی بدبخت چند دقیقه باید درد میکشید تا میمرد و این کار رو صرفا برای خراب کردن تسلا انجام داد .. خوب و بد همه جا هست خواعشا کلی قضاوت نکن
یک پیامبر الهی که جنگ وکشتار راه انداخت خود محمد پیامبر اسلام است که در زمان زنده بودنش سی وپنج جنگ راه انداخت دست روی خوب نکته ایی گذاشتی وبعداز مردنش همینطور این جنگها ادامه دارد تا حالا وجالب است که از نظر تعداد جنگهای اسلامی بیشترین آمار جنگها را در دنیا از بدو بوجود آمدن تا حالا را دارد
sina omid اولا هزیان گفتن چیز بدی نیست, زمانی که انسانی بیمار است, از شدت بیماری هزیان میگوید. این نه توهین است نه چیز غیر ممکن. پیامبر اسلام همیشه گفته به صحابه و یاران و...,که منم بشری هستم مثل شما. پس پیامبر اسلام هم مریض میشود مثل همه انسانها, و مریض هم میتواند هزیان گوید. در ضمن پیامبر سواد نوشتن نداشته به گفته آیه قرآن و تمامی احادیث و متون تاریخی. پس چه چیزی را میخواست بنویسد وقتی نوشتن بلد نبوده؟؟؟!!!حال اگر توجیه کنیم که خب منظور این بوده که کاغذ و قلم بیاورند که ایشون بگوید و دیگران بنویسند, خب اگر پیامبر اسلام در بستر به هنگام بیماری هزیان نگفته و در هوشیاری کامل بوده, میتوانستن بگوید چرا کاغذ و قلم نمیاورید با خشم و دستور؟! یا نه پیامبر اسلام هیچگاه که چیزی را ننوشتن,همیشه حرف میزدند و اصحاب و یاران و مسلمانان گوش میدادند و اطاعت میکردند. پس نیازی به نوشتن نبوده اصلا, چون در آن لحظه بیشتر اصحاب و یاران و اهل بیت پیامبر بر بالین ایشان بودند و هرچیزی که پیامبر اسلام میگفتن رو میشنیدند؟! درست مثل احادیث و احکام که پیامبر گفته و سالها بعد مرگ پیامبر جمع آوری شده و مکتوب کردند. ازهمه هموطنان عزیز خودم میخواهم تحقیق کنند,هم در مورد دین و مذهب موروثی که به ارث بردند, هم تاریخ سرزمینمان. بدون تعصب و کینه نسبت به مذهب و عقیده مخالف خود. همه ما انسانها خرد داریم, همه ما هم که به فضای مجازی می آییم سواد خواندن داریم. با وجود اینترنت و امکانات هم راه تحقیق برای اینگونه مسایل وجود دارد. بدبختی ما ملت ایران این است که متاسفانه راحت طلبیم و سختی مطالعه و تحقیق را به جان نمیخریم. هرکس هرچی بگوید گوش میدهیم. تنها مرشد خرد است. جاوید ایران زمین,زنده باد آزادی
چرا گردانندگان برنامه كلمه از أوصاف قران در مورد شيعه در برنامه استفاده نميكنند ، در قران بخصوص كلمه شيعه را بكار برده و انان را لعنت كرده و حتى به محمد هشدار داده شده كه بر مزار اينان مايست ، لعنت الله على تفرق دينهم و. ( شيعا ) بينهم و خبلى ايات ديگر ، ببخشيد شك ميكنم كه اصلا خود شما قران ميخوانيد يا نه ؟
أيا خدا نميتوانست به يك يك مخلوقات خود دستورات خود را براى زندگى بهتر و سعادت وحى كند تا اينهمه كشتار و بيعدالتى بوجود نيايد ، خداوند در درون انسانهاست و هر ان انسان بخواهد در هر كارى او را هدايت ميكند ، بنظرم با امدن بن سلمان وليعهد عربستان پسر خلف ملك عبدالله ، ديگر دروغ مذهب رنگ باخته و اين فرزند باشرف عبدالله نميخواهد بيش ازين نان حرام به ملتش بخوراند و از طريق حج مال زحمتكشان دنيا را بالا بكشند ، خدا امثال اورا حفظ كند كه به سعادت بشر مى انديشد ، آليته برنامه شما خوب است بدليل اشكار كردن دروغ فرقه ننگين و جنايتكار و مفتخور شيعه .