I don't care what Mr Sorosh says, he is worthy of listening to . He is always the man of the moment and don't misinterpret that with the man of the hour, as in a beloved celebrity type of a man . He truly is an updated man in the moments, as in a way of an evolutionary man, materialistically and meaningfully . Whom ever you listen to no mater how scientifically educated and tastefully artistic they are , they have no idea they should be rapidly changing to a better man by the moment . Not only he does that he also is aware of it . Thank you for continual and contingently being sir and god bless you .
آقای سروش هم ممکن است عقاید دیگری داشته باشند ولی برای ما نسخه دیگری می پیچند!۱ یادتان باشد که اسلام و قرآن با زور و لبه تیز شمشیر و خشونت و امروز هم از طریق انتقال از پدر و مادر و خانواده در کودکی این جور رشد و نمو کرد! یادتان باشد These are nonsensical beliefs of men of the bronz age who believed in the magic man in he sky! In believing him these superstitions you are fooling yourself! Go ahead and learn science. You will find more reality than these nonsenses!
هرکس که با عالم خواب و رویا آشنا نیست از زبان قرآن هم چیزی نمیفهمد. درود بر این مرد بزرگ که با شجاعت کامل صحیحترین نظریه را که عین حقیقت در تصوف اسلامیست را به شیواترین شکل ممکن بیان می کنند. آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای وجود نازنیتان را از خدای بزرگ خواستارم.
Replace “Theory of Dreams” with “A Theory of Hallucinations” and everything will be solved! Why bother with interpreting a text with the language use of 1400 years ago!? Mohammad was epileptic and after each attack he would wake up and pronounced his hallucinations! And thus came the Quran after many edits! The text in our hand now went through many editorials and finally during the rule of Othman, 25 years after Mohammad’s death a final complete edit was made and all other texts destroyed! Please read the Quran through a good translation, you will see that everything you read is consistent with the “Theory of Hallucinations”! Be well and don’t be easily fooled by the vagaries of religions, organized religions enjoy vested interest behind them.
سلام دورد بر فیلسوف ودانشمند وبزرگوار جناب استاد شما میفرماید خداوند نه شفقت دارد ونه رائفت پس رئوف ورحیم وغفور وغیره چیست گفت شاعر من چه درپای توریزم که پسند توبود سروجان رو نتوان گفت که مقداری هست هدیه به شما
اما آیات مانند اولئک الذی نشتروالضلاله بالهدا یعنی کسانیکه هدایت را در برابر گمراهی می فروشند " می شود چنین تعبیر کرد که پیامبر در خواب می دید که کسی هدایت را در برابر گمراهی دارد می فروشد؟
آقای محترم، آیات زیادی توسط قاریان قرآن ساخته شده است. وقتی عثمان قرآن را جمع آوری میکرد. آیات نوشته شده را جمع کرد وهر چه دوست داشت شامل قرآن کرد. واصل آیات را آتش زد. واز بین برد. وبخشی دیگر اگر یک نفر میگفت من این آیت را از پیامبر شنیدم ودو تا شاهد می‌آورد. آنهم شامل قرآن می شد. وخیلی محال است متنی بعداز ده ها سال بدون تغییر انتقال یابد. وعمدا ویا غیر عمدی سلیقه نقل کننده اثر نداشته باشد. اینکه حالا مسلمان ها عقیده دارند که همین قرآن از آسمان آمده بحث عقیده است. وباید همین طور قبول اش کرد.
جناب دکتر ممنونم بابت صحبت های مفید و پر بارتون، اما شما فقط میفرمایید باید خواب گذاری بشود اما تا الان هیچکدوم رو خوابگذاری نفرمودید که ما بدونیم معنی آیات بعد از خواب گذاری چی میشه
ممنون ازمطالبتون،این برای من همیشه سوال بوده که چرا در قرآن مطالب تکراری زیاده،مثلا بارها در مورد حصرت موسی صحبتهای تکراری شده،آیا خدا فراموش کرده قبلا در این باره صحبت کرده؟ و چرادر آیات قرآن تناقض وجود دارد و اینکه چرا همیشه به ما می گفتند در آیات قرآن غور نکنید .
سوال خوبی پرسیدی چون این داستانها رو محمد بصورت شفاهی یا حفظی از روحانیان مسیحی که درمناطق همجوارش سکونت داشتند اموزش گرفته وبصورت وقایع نگاری تاریخی وموثق نیست و اینکه گزارش مفصل موسی نبی و انبیای باستان به دستخط خودشان درکتاب الهام شده بایبل نوشته شده و متاسفانه اسلام به اینگونه شروع کرد
منظور خواب يا رويا همان الهام است يعني؟ آدم بطور كل در عالم بيداري و هوشياري بهتر ميتوانند درك كنند و بيابند. روياهاي صادقانه كه از حضرت يوسف نقل كرديد را نميتوان تعميم بدهيم به كل. آيا قران كه همان وحي ها است كتاب خداست در لفظ و معنا و يا نه؟
سلام فیلسوف گرامی به نظر شما اگه انسانی گناه کبیره نموده باشه .بعدا متوجه شده باشد که چه گناه بزرگی رو مرتکب شده واز درگاه احدیت یا خالق یا خداوند یا هراسم دیگری تقاضای عفو وبخشودگی وتوبه نماید .توبهاش پذیرفته میشود .در واقع نفس شهوانیش بر او غالب شده فعل گناه رو انجام داده بعدا یعنی خیلی زود فهمیده که اشتباه کرده وفریب نفسش رو خورده پشیمان گردد چگونه باید جبران مافات نماید.ممنونم.
It is holding onto an unbaked idea to the brink of obsession without properly laying the foundation and not realizing that the idea itself isn't one to hold. Think about the implication: A book claiming to be "CLEAR" comes in and 1450 years later, a minority opinion figures out its true nature, but it is mostly ignored. While majority of believers in this book are left with paradoxes and contradictions and can't make heads and tails out of it. This is the claim.
چرا این دو تئوری قابل جمع نباشد ؟ چه منعی وجود دارد، که فرض بکنیم، همزمان با تلقین همین آیات توسط فرشته، حضرت پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) آن مناظر را می دیده است ؟ یعنی می خواهم بگویم، که این تئوری به اصطلاح رویاهای رسولانه، لزوماً نافی و یا ناقض تئوری سنتی نیست.
برای شناخت حقیقی قرآن که آیا کلام بشر است و یاکلام قادر مطلق مانند هر امر و شاخه ی علمی باید در آن رشته اشراف و تسلط کامل داشت که غالب این آقایان که ادعا می کنند قرآن کلام بشری است در این رشته اشراف کافی ندارند. البته اطلاعات روانشناسانه و جامعه شناسانه دارند و بر اساس آن اطلاعات علمی در مورد قرآن سخن می گویند ولی برای اظهار نظر در مورد مقوله ای مانند قرآن اشراف و تسلط بر شاخه ای از معارف بشری لازم است که از آن به نام عرفان می توان یاد کرد بنابراین نظر دادن یک عالم علم جامعه شناسی و روان شناس در این مورد بی معنی و غیر کارشناسانه است و مانند آن است که یک کفاش در مورد پزشکی و علت سرطان نظری بدهد. برای روشن شدن مطلب باید گفت که فقط عارفان واقعی و ارباب کشف و شهود و نه شبه عارفان و عارف نمایان حق دارند در این مورد صاحب نظر باشند. در مورد قرآن و اینکه کلام بشر است یا انسان باید گفت ما با دو نوع کلام ادبی در طول تاریخ ادبیات بشر مواجه هستیم یک نوع کلام ادبی که صد در صد ریشه ی الهام و ماوراء طبیعی دارد که در آن عده ای از انسانهای تکامل یافته ی روحی بر اثر یک سیر عرفانی به آن دست می یابند به عبارتی این روح های بزرگ و وارسته به چنان تکامل روحی بر اثر مجاهدت و تفکر و عبادت و مبارزه با هوای نفس در طول حیات خود می رسند که در مقطعی از زندگی خویش قلبشان مورد الهام موجودات ملکوتی و مجرد قرار می گیرد و انها این الهامات را در قالب شعر و یک اثر ادبی والا به بشر عرضه می کنند حتی گاهی از ابتدا شاعر نمی باشند ولی بر اثر تکامل روحی موهبت شاعری به آنها داده می شود سعدی در این مورد می گوید: همه قبیله ی من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت این معلم عشق همان خدا یا موجودات ملکوتی هستند که فلب سعدی را مورد الهام قرار دادند و سعدی آن الهامات ربانی را در قالب آثار ادبی بسیار زیبا به بشر عرضه کرد این الهامات در جوهره و پیام و مضامین درست همانند کتاب های آسمانی روشنی بخش و هدایت گر هستند مثل این بیت سعدی که ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست انگار سعدی در خود نوعی رسالت پیامبر گونه را حس می کند مثالهای دیگر هم هست مثل مولوی که بعد ازآشنایی با شمس تبریزی که از اولیاء الهی بود به چنان تکامل روحی رسید که آن آثار عظیم عرفانی را به بشریت عرضه کند و جالب است در اوایل مثنوی خود را چون نیی می داند که از خود اختیار ندارد و تا نور یار یا همان الهامات ربانی نباشد لب به شاعری نمی گشاید . و یا حافظ این غزلیات دل انگیز را شاخه نبات و هدیه ای می داند که در شب قدر به وی داد ه اند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند در دوران معاصر مهدی اخوان در یک مصاحبه ی مفصل به این الهامات اشاره می کند و معتفد است که گاه یک شاعر نا خودآگاه در حالت پرتو شعورنبوت قرار می گیرد و کلامی از خبر و حقیقتی والا بر زبان می راند و در آخر جناب شاملو می گوید گاهی من در حالتی قرار می گیرم و شعر می گویم که به کلی در آن حالت از خود غایب و بی خبرم و بعدها که آن را بر کاغذ نوشتم معنی آن را می فهمم . این یک نوع کلام ادبی است که الهام از موجودات ملکوتی و مجرد است و کلام از شاعر و ادیب ولی یک نوع کلام ادبی هم وجود دارد که درکتاب های آسمانی چون قرآن وجود دارد که هم مضمون و هم لفظ کاملا مستقل از شخص زمینی یعنی پیامبر است و واقعا پیامبر در یک حالت روحی چون خلسه یعنی حالتی بین خواب و بیدار ی واقع می شود و فرشته به صورت انسانی بر وی ظاهر می شود و این کلام را برای وی می خواند و پیامبر بدون کم و کاست آن را دریافت می کند و به یاران خود می گوید آن را به نگارش در آورند و خود فرشته هم صراحتا به او می گوید که این کلام خداست. پس مسلما این نوع کلام با الهام شاعرانه تفاوت دارد چون هم لفظ و هم مضمون کلام از قادر مطلق است و ربطی به بشر ندارد. ن
سلام دوست عزیز ممنون از توجه شما ولی مقصود من این نبود که لزوما روان شناسی و جامعه شناسی به کفر می انجامد و مثال من نیز برای توهین به این علوم نبود بلکه تمام علوم و معارف بشری از دید من ارزشمند و قا بل احترام می باشند بلکه مقصود من نظریه پردازی عجولانه و غیر کارشنا سی در مورد مسائل بسیار عمیق و حساس معارف بشری است توسط برخی از افراد اینها مثل اینکه نمی دانند می خواهند در مورد قرآن و کلام خدایی سخن بگویند که آفریننده ی حدود چهار صد میلیارد کهکشان است و بهتر است کمی محتاطانه تر در این مورد سخن بگویند و نمی دانند که محققان نیز در این مورد در دنیای اسلام کم نیستند و باید تمام جنبه های ضعف این نوع نظریات را قبلا پیش بینی کنند
نه معتقدین نه غیر معتقدین راه به جایی نمیبرند فقط جویندگان بی غرض رستگارانند. اعتقاد کامل گمراهی میاره همچنانکه بی اعتقادی برای اداره یک مملکت فقط حکومت دمکراسی لاییک
سلام ، سوالی که در تئوری رویای رسولانه پیش می آید این است که آیا رویا حتما همان خواب است یا اینکه در عالم بیداری هم می شود رویا پردازی کرد و همانگونه که دکتر بیان فرموده اند وحی همان شعر است اما از لونی دیگر که از نفس پاک پیامبر می جوشد و نه از عالمی بیرون از جان او ، حال چرا متوسل به رویا یعنی همان خواب شده اند که هضمش برای همه حتی خواص سنگین است . وحی پیامبر همیشه در وقت خواب نبوده بلکه در هنگام بیداری هم چیزهایی در درون خود می دید و می شنید و در این هنگام است که از شدت ان وی دچار غش می شده است و خلاصه هر آنچه بر محمد فرود می آمده مانند شعر از درون او سرچشمه می گرفته است و سپس در قالب الفاظ بر زبان می رانده .
استاد اگه میشه از لفظ خواب استفاده نکنید...ازهمین عبارت خواب بوده که میلیاردها تومان پول برای جمکران هزینه شده..خود پیامبران باز با مواجه فرشتگان به حرف آنها شک میکردند تا مطمئن شوند که این حرف ,حرف شیطانی نباشد و از آنها نشانه میخواستند سوره حجر 54) ابراهیم گفت: آیا مرا در این سن پیری مژده فرزند می دهید؟ نشانه این مژده چیست؟ 55) گفتند: ما تو را به حق و حقیقت بشارت دادیم و تو هرگز نومید مباش. 56) ابراهیم گفت: به جز مردم گمراه چه کسی از لطف خدای خود نومید می شود؟ سوره آل عمران 40) زکریّا عرض کرد: پروردگارا ، چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که مرا سن پیری رسیده و عیالم عجوزی نازاست؟ گفت: چنین است ، خدا هر آنچه بخواهد می کند. 41) گفت: پروردگارا ، برای من ( به شکرانه این نعمت ) آیتی مقرّر فرما ، فرمود: تو را آیت این باشد که تا سه روز با مردم سخن جز به رمز نگویی ، و پیوسته به یاد خدا باش و ( او را ) در صبحگاه و شبانگاه تسبیح گوی. حال چگونه این همه هزینه باید در جمکران فقط برای دیدن یک خواب انجام بشود .
جناب سروش در رویاهای رسولانه اولش وارد یک بحثی شد که دید هم خطرناک است هم شغل خود و چه بسا تنها شغل خود را پاک در این گیرودار ببازد و ازدست بدهد ولذا باقیش همه چیزی نیست جز توجیه بافی برای رفع خطرات
سلام جناب دکتر آیا پیامبر خود نمی توانست رویاهای خود را تعبیر و تفسیر کند و یا اقرار به رویا بودن آن کند؟ تا آن زمان تعبیر خواب در اذهان مردم مقبولیت داشته انچنان که پیامبران پیشین هم معبر بودند داستان حضرت یوسف و تعبیر خوابهایش که در قرآن آمده با این کشف شما خواب اندر خواب میشود مراد از نهر عسل و شراب و ... در بهشت آگاهی ها و معرفت خداوند است که به بندگان مومن به اندازه ظرفیتشان به آنها میرسد و به پیامبر والاترینش یعنی کوثر داده شد که سرشار از آگاهی و معرفت خداوند بود آنچنانکه بین درک او و خداوند حجابی نماند.
سلام روح جسم را در اختیار دارد، پس نماد +را برایش در نظر بگیرید پس از مرگ جسم در خاک قرار میگیرد پس _در خاک، روح +با موجود زنده که در حال حیات است یعنی +و_، آنگاه مطلوب است +با + _(زنده)می شود.
والله نحن بحاجة الى الفكر الايراني المعاصر خصوصا تراث عبد الكريم سروش ومصطفى ملكيان وداريوش شايغان ورامين جهانبكلو واخرووون.... رجاااء نحن بحاجة الى ترجمة هذه المحاضرات للعربية!!
I have been a big fan of Dr. Soroush my entire life and I still am. Nevertheless, I find his most recent ideas, looking at Quran as a dream and depicting God so out of reach, unconvincing. Considering Quran as the dream of Prophet implies Quran can only be understood by some sort of dream interpreters (as Dr. Soroush highlighted himself) . Accordingly, this means Quran is not for everyone, which is against the teachings of Quran in numerous verses, not to mention Quran's verses about its nature. Secondly, an unimaginable, insensitive, incomprehensible God is hardly lovable and this also turns out to be in contrast with the kind of relationship that Quran promotes between humans and God. One of noticeable mistakes is to think of "Maad" only for humans which is against the Quranic view as stated in the verse 6:38. Moreover, animals happen to have a soul and so they will be held accountable against God, according to Alameh Tabatabaee's interpretation of the same verse. It is so painful to see big thinkers go wrong, May God bless our dear Dr. Soroush more than ever before. uqbh.blogspot.ca/
دكتر سروش عزيز يا هر خوانندهاي لطفا جواب من رو بدهيد مگر پيامبر از خواب اين دنيا بيدار نشده بود ؟ پيامبر با مراقبه هاي طولاني در غار حرا از خواب بيدار شد مانند بودا و موسي و... چيزهايي كه پيامبر ديد و بازگو كرد از عالم بيداري بود و در عالم خواب ما ما در خواب هستيم و قادر نيستيم عالم بيداري پيامبر را با ذهن و محدوديت اگاهي ذهني درك كنيم و قرار هم نيست كه درك كنيم قرار بر اين است كه تبديل بشيم و بيدار بشيم بسيار انسانهايي هستند كه در همين زمان امروزي به بيداري ميرسند و چيزهايي بيان ميكنند كه با ذهن قابل دريافت نيست
درک و دانش شما در مسیر درستی هست...دکتر سروش هم دنبال راهی برای توجیه علمی دین اسلام و پیامبر دارند....پیامبر به قولی در سال 13 از چله ی خودش بیدار شد...و هر کسی نیز بیداری داره...ازون جایی که ایشان نابغه و با هوش بودند در نتیجه بیداریشونم جهانی بودد...
بله بیدار شد و گفت یا ایمان بیاورید یا خونتان مالتان زن و فرزندتان و... مباح مسلمین است، بیدار شد و دستور کشتار، قتلعام، دزدی و غارت، برده داری، تجاوز و شکنجه مردوزن وکودک و پیروجوان دادند و چه ها که نکردند این مسلمین. این بیدا شدگان حتا آسیاب خون چرخاندند از مردم بیچاره ... البته راست می گید که شما هنوز خوابید و چه خوابی گران، به گفته مولوی: زانکه بد مرگیست این خواب گران
گناه سروش این است که از لفظ خواب یا رویا استفاده کرده چون خیلی ها خیال کرده اند معنای خواب و رویا در این نظریه همون است که ذهن آنها بدان معنا عادت دارد!! و اینها اصلا نمی توانند درک کنند که خوابی که سروش می گوید این خواب نیست!! هر چند از همین جنس است
@@1salamon1afzali82 یعنی چه و چرا مسلمانی همه مسلمانان درست نیست؟ رویا معانی و مراتب وجودی گوناگون دارد . رویا (که ما در فارسی خواب دیدن) ترجمه می کنیم بدین معنی نیست که مثلا پیامبر اسلام فیزیکی می خوابید مانند خواب شبانه و خواب می دیده!! بلکه چنانچه خود سروش هم توضیح داده رویا به معنای کشف و شهود است . البته همه انواع رویاها یک جنس هستند اما نوع مراتب آن متفاوت است . مدیتشن هم عالم رویاست که کسانی در مدیتشن عوالم و حقایق غیبی را می بینند
But there’s serious contradiction with logic and rationality! How can a rational person believe you will come alive after death for one reason to be punished or rewarded for your first life! What a ridiculous notion! These are ideas from men of ignorance. Complete ignorance! What kind of knowledge did a person of 7th century living in Arabian deserts have? Nothing! These, the verses of the Quran are the hallucinations of a sick man. He was epileptic and after each attack, his mind would make up stories, part of which were the recall of stories he had heard from the Jewish or Christians along the way when he led Khadijeh’s camels to Syria and beyond. Please stop believing in these nonsenses! Just imagine: we have science, the product of rational logical thinking, and we have these received nonsenses. Which one has been more useful? Which one has been more productive? Soroush is good when he starts breaking up the old ways of religious thought! But do not forget he is a believer in those magic thoughts. His talks are attractive because he quotes poems of Rumi and he’s a good storyteller! That’s all! His theory of Dreams should be replaced by a theory of hallucinations! هذیان های رسولانه! ۱ محمد بیمار بود بیماری او نیز صرع بود و هر بار که از حمله شدید صرع به او فارق می شد، از دهن مغشوشش هذیان هایی تراووش می کرد. که از تجربیات خود او بود از خاطره های خود سرچشمه می گرفت. و این سری هذیان ها را کاتبان نوشتند و در زمان عثمان یعنی ۲۵ سال بعد از مرگ محمد ویرایش کردند، یعنی قسمت های کاملا دیوانه وار قرآن را حذف کردند. و ابن متن را که من نمی دانم قرار است به عربی شیوایی باشد (چون مورد ویرایش مکرر شده است و فراموش نکنید زبان عربی در آن زمان زبان شعر و شعرای زیادی بود) محمد هیچ مطلب تازه ای را نیاورده است همان عقاید و روش زندگانی قبیله ای هزار و چهار صد سال پیش را در هذیان های خود گنجانده است. آخر چرا ما باید در عصر دانش و دانشوری به این خرافات ایمان داشته باشیم؟ چرا؟ اعراب نیاکان ما را به بد ترین وضعی کشتند و تجاوز کردند و نتوانستند مهربانی و. انسانیت را در ممالک مفتوحه بر قرار کنند اسلام آیین خشونت و تبعیض و ولایت است هر ایرانی هر روز باید از خود بپرسد «چرا من مسلمان هستم؟)
استاد محترم رفتند بطرف تفسير روئيائي مثل خواب در قرآن، فراموش از اينكه اين يك بيراهه خواهد بود كه هركه هرچه دلش خواست اين خواب هارا تعبير نمايد ، واين كلا يك فكر اشتباه است، شما اگر عربي خوب بلد باشي ٩٥ درصد قرآن را ميتواني واز خواندنش لذت ببري ونيازي هم به آخوندنيست كه برايش خمس بپردازي.
جلال بر نام عیسی مسیح، پسر خداوند زنده حقیقی. من یک پزشک مسلمان زاده هستم که ۶ سال پیش عیسی مسیح رو در آزمایشگاه ژنتیک، زمانیکه مشغول کار بر روی سلولهای بنیادی برای پروژه تحقیقاتی سرطان پستان بودم، ملاقات کردم. آمین که شهادت ایمانی من، باعث برکت و نجات ، حتی یکنفر، شود. شهادت ایمانی من و دست خداوند در زندگی من: من در یک خانواده مسلمان متولد شدم و مادرم کسی بود که اصول اولیه اسلام، مانند نماز، روزه، غسل،... را به من آموخت. من که از دوران کودکی، علاقه زیادی به خداوند داشتم، به طور مرتب، اصول مذهبی مانند نماز خواندن، روزه،... رو انجام میدادم به گمان اینکه این کارها من رو به خدا نزدیکتر میکنند، حتی تا جای پیش رفتم که در سن ۹ سالگی ساعت کوک میکردم که هر شب نماز شب بخونم. اما همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا خداوندی که من رو خلق کرده، باید به زبان غیر مادری و عربی باهاش حرف بزنم و مگر نه اینکه او خالق هستی ست و علمش احاطه به همه چیز دارد، پس چرا این خدا نباید فارسی متوجه شود و فقط باید به زبان عربی پرستش شود. و هر گاه از مادرم ویا معلمین دینی میپرسیدم، میگفتند در مورد خداوند پرسش نشود و فقط اطاعت کنیم. به هر حال دوران کودکی من با این باور سپری شد تا اینکه من ۱۸ ساله شدم و بدلیل درسهای خوبی که داشتم در رشته پزشکی در یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران پذیرفته شدم . یادم میاید در اولین ترم که آناتومی انسانی رو با ما شروع کردند، و من جسد بیجان آدمی را در کلاسهای تشریح میدیدم همیشه این سوال در ذهن من بود که در انسانِ زنده چه عنصری وجود دارد که پس از ترک آن از بدن، این جسم تبدیل به یک کالبد خاکی میشود؟ و یا اینکه این بدن انسان که به این دقت طراحی شده به طوریکه هر عصب، شریان، ورید، عضله ها،... در جای بسیار دقیق تعبیه شده باشند. ٱیا ممکن است این بدن، بدونِ طراحِ بسیار هوشمند بوجود آمده باشد؟ و هزاران هزار سوال دیگر که هیچ جوابی برای آنها نداشتم و هر چه بیشتر امور مذهبی مانند خواندن نماز و قرآن رو بیشتر انجام میدادم، این خلا ٕ در من بیشتر میشد . سالهاگذشت و علم من در مورد آناتومی و فیزیولوژی انسان بیشتر میشد و من همچنان به خواندن قرآن ادامه میدادم، به امید اینکه یک روز خداوندی رو که با شدت و همت پرستش میکردم ، جوابی برای سولهایم بدهد. به هر حال من تصمیم گرفتم که به کانادا مهاجرت کنم تا در ژنتیکِ سلولی مولکولی تخصص بگیرم. بدلیل اینکه نمرات بالایی داشتم، موفق شدم از چهار دانشگاه بسیار معتبر در کانادا پذیرش بگیرم که در نهایتا شهر تورنتو را برای تحصیل و زندگی انتخاب کردم و در رشته ژنومیک بیوانفورماتیک در زمینه سرطان پستان، مشغول به تحصیل و تحقیق شدم. این رشته به قدری جالب بود که موقتا توانست اون خلإ درونی من رو پوشش دهد و من رو قانع کند، اما سال دوم تخصص بودم که مشغول استخراج DNA دی ان آ، یا ماده ژنتیکی، از سلولهای بنیادی سرطانی بودم که این سوال در ذهنم آمد که اینهمه جهشهای ژنتیکی از کجا آمده اند که منجر به سرطان و نهایتا مرگ سلولی میشوند. در علم ژنتیک، ما واژه ا داریم به اسم کلمه که الفبای زندگی یا ژنتیک ما رو میسازد و از چهار حرف A, C, T, G تشکیل شده است. درست مانند حروف الفبا که کلمه و جمله میسازند تا یک مفهوم رو منتقل کنند، الفبای ژنتیک ما هم از کلمات سه حرفی تشکیل شده است که این کلمات معانی بسیار دقیقی رو در زمان و مکان خاص به هسته سلول منتقل میکنند تا واکنشهایِ بیولوژیک، درست به موقع انجام شوند. اگر به هر دلیلی این کلمات اشتباه شوند یا اصطلاحا جهش یابند، معانی غلط به هسته سلول مخابره شده و منجر به بیماریهای مختلف مانند، دیابت، سرطان، فشار خون، پیری و نهایت مرگ سلولی میشوند. به عنوان یک پژوهشگر، همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا کلمات اشتباه میشوند؟؟ و اینکه کلمه درست چیست؟؟ کلمه درست چیست؟؟ روزی که عیسی مسیح رو ملاقات کردم، طبق معمول در آزمایشگاه مشغول کار بودم، اما ذهنم درگیر این سوال بود که کلمه درست چیست؟ کلمه درست چیست؟ و با تمام وجود از خدا پرسیدم، خداوندا اگر هستی خودت اون کلمهِ درست رو نشونم بده. به محض اینکه این جمله از دهنم بیرون آمد، کل آزمایشگاه پر شد از حضور یک نفر که پر از عشق و آرامش بود، به حدی که بدن فیزیکی من قادر به دریافت و پذیرش اونهمه عشق و محبت را نداشت و من از شدت حضور اون شخص زانوهام خم شد و روی زمین آزمایشگاه افتادم و در همون لحظه با تمام وجودم حس کردم اون تاریکی که سالها بر دوش من بود از بین رفت و من مانند یک بچه تازه متولد شده احساس سبکی و آرامش میکردم. وقتی از اون شخص پرسیدم تو که هست، گفت من "کلمه، حیات و نجات هستم. هیچ کس نزد پدر نرود جز از طریق من" جالب اینکه من تا به اون روز اصلا انجیل رو نخونده بودم، چون اصلا وقتی برای خوندنش نداشتم، و این جملات رو در تمام وجود و قلبم شنیدم. قصه کوتاه کنم که ۶ ماه بعد غسل تعمید گرفتم و خداوند رو در نام عیسی مسیح زنده شناختم. انجیل یوحنا باب یکم آیه یک میفرماید: در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه لباس پوشید و به میان ما آمد. این آیه یک شاهکار ژنتیکی میباشد و اشاره به شخص عیسی مسیح دارد. جلال بر نام پر فیض مسیح که جواب تمامی سوالات علمی من رو که هیچ دانشگاه و استادی نتونست بده، داد و من رو از اون تاریکی و خلإ که داشتم نجات داد. دوستان دقت کنید که عیسی مسیح ، طبیب بی نظیر بود و اگر کلام رو بخونید میبینید که چگونه بیماریهایی مانند اوتیسم رو شفا میداده. جلال بر نام مسیح. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟ جلال بر نام عیسی مسیح، پسر خداوند زنده حقیقی.
اکنون ۱۴۰۰ سال بعد از آغاز یک دین در قبیله ای وحشی عربستان (آن ها هنوز هم وحشی هستند) آقای سروش آمده اند و می گویند تمام و یا اغلب درک ما از آن کتاب غلط بوده است و باید حالا برویم ببینیم که عربستان قبیله قریش ۱۴۰۰ سال پیش اگر یک نفر این خواب‌ها را می دید (یعنی همه قرآن)آن شخص چه درکی از این رویا داشت؟ یعنی باید با باستان شناسی زبان بیاییم و زبان رویای آن زمان را کشف کنیم تا معانی این سوره های بی سر و ته کتاب محمد را درک کنیم! چه اصراری هست؟ حالا که به این نتیجه مفید رسیده ایم که قرآن کلام الله نیست و کلام خود محمد است منطقی است که دیگر بس کنیم و آن کتاب را جزو میلیون ها کتاب که زاییده فکر، رویا و یا تصور بسر است بحساب بیاوریم. بس است دیگر! چرا مردم آزاری می کتید؟ کتاب ایمانی قرآن هیچ ربطی به ایمان ندارد! بسیار خوب. کتاب محصول رویاهای یک نفر ایت که در زندگیش نقش های مختلفی را بازی کرد: اول یتیم بیچاره ای بود که مورد تحقیر مکیان بود بعد پیشکار ثروتمندترین زن مکه در آمد و کاروان های شتر خدیجه را به شام و آن حوالی می برد و تردد می کرد و تاجر شد. این تاجر بعد با ارباب خود خدیجه با وجود اختلاف سن زیاد (۱۵سال) ازدواج کرد. وقتی که به چهل سالگی رسید رفتارش تغییر کرد. تنها در کوه ها و غار های اطراف مکه ساعت‌های و روز ها و هفته ها بسر می برد. حالا در تنهایی چکار می کرد معلوم نیست. به یکباره ادعا می کند که خدای یگانه ای وجود دارد که نام او الله است. انفاقا الله نام بت قبیله قریش بود که افراد قبیله آن را می پرستیدند) همسر و پسرعمی جوانش علی ادعای او را قبول می کنند. چند سال اول (حدود سه سال) محمد این موضوع را پنهان می کند. ولی باالخره اعلان می کند که ای مردم کن پیامبر الله هستم مردم مکه که بیشتر از قبیله قریش و با محمد خویشاوند بودند ادعای او را نا دیده می گیرند بعد وقتی که محمد بت‌های آنها را قلابی می نامد مردم عاصی می شوند و از آبی طالب عموی محمد می خواهند که محمد را نصیحت کند. ولی نه تنها موفق نمی شود خود آبی طالب نیز ایمان می آورد که محمد از طرف خدای یگانه (؟) مبعوث شده. مردم قصد کشتن محمد را می کنند ولی محمد با خبر می شود و از مکه فرار می کند و به قبایل دیگر در یثرب پناه می برد. در آنجا رفتار و گفتار محمد عوض می شود حالا او یک فرمانده جنگی است و چون همسری فوت کرده است تبدیل به یک زنباره درجه یک می شود. از هیچ زنی نمی گذرد. اگر زن خوش آب و رنگی را ببیند آن زن را به انواع حیل تصاحب می کند مثلا نامزد پسر خوانده خود را بر سر چاه می بیند و اورا با حیله به تور می اندازد. همسر یکی از سردارانش چشم محمد را می گیرد به امر می کند که زنش را طلاق دهد چون او، محمد، خاطر خواهش شده. برای اینکار آیه می آورد که خداوند متعال که تمام کاینات را خلق کرده می اید به پشتیبانی محمد در این امر نا مقدس! ۱ اولویت اصلی محمد می شود جنگ و مجاهدین جنگجویان می شوند محبوبین محمد. در ده سالی که ار فرارش (هجرت) می گذرد یکصد جنگ راه می اندازد و خون راه می اندازد. برای آنکه مجاهدین حاضر به خطر شوند محمد مرامی در پیش می گیرد که غنایم جنگی را بعد از برداشت یک پنجم برای خودش بقیه را مساوی بین جنگجویان تقسیم می کند و این می شود بهترین شغل بزن بهادر های قبیله ها! بعد از مرگش با ادامه همین مرام موفق می شوند امپراتوری ایران را که از قضا پایتختش همان نزدیکیها در تیسفون (نزدیک بغداد فعلی) بوده است تسخیر کنند امپراتور پا به بفشار می گذارد و عربهای وحشی قبیله ای زیر پرچم اسلام به تاخت تاز می پردازند. اینگونه است که دین مبین ایلام گسترش پیدا می کند! +++ بعد از ۱۴۰۰ سال می بینیم که این دین دارای عیوب غیر قابل اصلاح است. ملت ایران قوانین اسلامی را تجربه کرده اند و می بینند هر روز وضعشان بدتر و بدتر شده است کل خاورمیانه را بهم ریخته اند. بعد از انقلاب اسلامی ایران جنگ در افغانستان آغاز سد روس‌ها زیر نام شوذویرحمله کردند به افغانستان چون حس کردند که اسلامی شدن ایران بخاطر اشوب در ایالات جنوبی آنها است. عربها هم داعش را بوجود آوردند و این جور گروه های خشن اسلامی در همه جا از نیحریه تا فیلیپین ظهور کردند و از آن روز انقلاب به این طرف خاور میانه در تلاطم بوده است من پیشنهاد می کنم این دیوانگی را بس کتید دین اسلام یک حقه بازی بوده است رهایش کنید! آقای سروش سما به انسانیت خدمت کرده اید که کوشش نموده اید ثابت کنید که قرآن کلام الله نیست و کلام خود محمد است. یک قدم جلوتر بردارید و بگویید که الله و این دین یک نوع خرافه است و هیچ دلیلی بر حقانیت آن وجود ندارد! خیال مردم را راحت کنید. قرآن یک مشت عبارات هذیان گونه است که نه سر دارد نه ته هیچ واقعیتی را بیان نمی کند. مردم کمی عاقلانه فکر کنید کجای چنین آیینی که با خشونت و تبعیض و جنگ و شمشیر همراه بوده است مخلوط بوده ایت الاهی است؟ از خود هر روز بپرسید: «من ایرانی چرا من مسلمان هستم؟ »
آقا چه عجله ای هستش هممون چه زود چه دیر میمیریم بعد میریم با قیامت با خیال راحت آشنا میشیم واسه من فهمیدن این مسائل دیگه مهم نیست وقت داشته باشم گوش میدم مهمترین چیز واسم این هست که اون دنیا سرمون کلاه نره همین اگه قرار هست حلوایی پخش بشه آره ما هم هستیم بقیه اش اصلا دیگه مهم نیست ربنا آتنا فی دنیا حسنه و فی الاخرت حسنه
چی پندار و رویا نیست؟ شما هنوز هم نظریه سروش را درک نکردید!!! آن رویا که سروش می گوید به حقیقت و واقعیت بمراتب نزدیکتر است تا این خواب خرگوشی که ما اسم آن را بیداری گذاشتیم
درود به دانایی شما من هم به این نتیجه رسیدم آخه کدوم آدم عاقل باور میکنه اون همه آرزوهای عرب رو در غالب بهشت.خصوصا اون موارد سکس.حالا که دیدن در زمان حال حتی جاهایی زیبا تر از بهشت که در اون کتاب عربی نوشته است .میخوان ارتقا بدن نسخه بهشت رو اینها روشنفکر نیستن اینها تاریک فکر هستن
آتش گرفتن دریاها چیز جدیدی نیست . تبخیر دریاها و تشکیل ابرها همون معنای « سجرت » در قرآن است که در فارسی به آتش گرفتن ترجمه (دقیق یا غیر دقیق) کرده اند
@@yareyaran تبخیر آب چیست و چگونه رخ می دهد؟ بعلاوه آتش گرفتن در آیه نیآمده ! در آیه سجرت آمده که در اصل به معنی سوختن است که آن را به آتش گرفتن تعبییر و ترجمه کردند چون حرارت آتش باعث سوختن می شود . همینطور حرارت خورشید باعث سوختن (تبخیر) می شود وگرنه عین آتش گرفتن بخشی از دریا که امروزه حتی در اسناد تصویری علمی هم موجود هست که با یک سرچ پیدا می کنید
سلام بر شما دوست عزیز شما اگر علمیت شما بالا است پس چرا موضع بلند را بیان میکنید باز به موضعات کوچک مثل مذهب بخصوص به شیعه ها که خود هستید ربط میدهید صحبت های شما باید جامع باشد بلند تر از این شخصیت های در اهل شیعه وسنی ها هستند وقتی از مسائل های بالا صحبت میکنند به مسائل های خورد که مذهب هست بر نمگردانند
جناب دکتر سروش بیان جدیدی دارند که مبتنی بر تفکر و دیدگاه شخصی است . لیکن آنچه از بیان معروف بر می آید و بحق نیز نزدیک می باشد این است که پندار صحیح نباید کلام خدا را محدود به روشی واحد نمود ، یعنی اساسا" کوشش برای یافتن و پرداختن به معنای واحد ، بیراهه رفتن است . مسئله وحی نیز اینگونه نیست که مختص به عالم خواب باشد بلکه باید به این نکته مهم توجه داشت که خداوند ، قادر به وحی نمودن بر پیامبر ، بدون هیچ نوع محدودیتی می باشد . این مورد در بیان قرآن و اظهارات نزدیکان پیامبر قابل مشاهده است اما باید جزو باور ما باشد . مشکل بزرگتر در نظریه مطرح شده این است که وی می گوید برای درک آیات باید علم خوابگذاری زمان نزول را فراگرفت !! این نوع نتیجه گیری غیر معقولانه معمولا"بدلیل تکیه بسیار بر مشاهدات عقلی رخ می دهد !! خوب راه چاره چیست ؟! اول اینکه توجه شود ، محدود کردن قرآن به یک زمانه و یک محدوده مکانی و یک فرد و یک روش ، اشتباه مهلکی است . یعنی پندار یک مسلمان باید بر این باشد که در کنار معلومات مکتسبه و عقل خدادادی تمام نشانه هایی که با خواندن کلام خدا به فکرش می رسد را باور و دنبال کند . چون گفته شده ، قرآن ذکر و یادآور است ، قدرت این خصیصه در هنگام تداعی معانی آشکار می گردد . به نحوی که شخص در حین مراوده و انس با کلمات الهی ، بر اساس اتفاقات و مشاهدات روزانه ، معنای کارامد و موثر آن را متوجه خواهد شد ، بنا به اشارات قرآن این کشف و شهود برای فرد ، روشنگر و آسان کننده است . حقیقتا" نیز چنین است چرا که برای خداوند نشان دادن وجهی از وجوه آیات قرآن که با آگاهی فرد سازگار باشد ، سهل می باشد ، همان امری که عقل به تنهایی برای ادراکش به سختی افتاده بود، با استعانت از خداوند آسان جلوه می نماید . سطح ایمان مسلمان بستگی به کیفیت این باور دارد که خداوند را تا چه مقدار پرورش دهنده خود بداند . یعنی چه مقدار حضور خدا را احساس می کند ، چه مقدار حس بندگی دارد یا اینکه چه مقدار کلام خدا را بر خود راهنما بداند .
متاسفانه لفظ خواب باعث شده که بسیاری از جمله شما اشتباه بفهمید!! اون خواب که سروش می گوید با اون خواب که شماها در ذهن خود به آن عادت کرده ایید زمین تا آسمان یا از خواب تا بیداری فرق دارد. شما می گویید که خدا بجای خواب می توانست وحی کند!!! همین نشان می دهد که عمق معنی خواب در نزد سروش را درک نکرده ایید!! وحی و خواب یک جنس هستند
@@rezaasgharzadeh8015 آقا ول کنید این چرندیات را . همه دکان پول در آوردن هست . اینها شارلاتان هستند همه. آقای سروش شارلاتانی هست که سعی میکند با علم زمانه پیش برود . تا مردم جاهل زندگی میکنند سروش ها هم نان میخورند . ایشان هیچگونه سوادی ندارند جز حافظه قوی برای حفظ کردن شعرهای شاعران صاحب فکر و اساطیر ایران مثل مولانا و حافظ و دیگران و استفاده از آنها در جلسات.
آقای سروش دمت گرم واقعا که شما استاد سفسطه هستید...چگونه ثابت میکنید که این چرندیات..درست است....شما اول مسلمان شد ه آید بعداً دارید تحقیق میکنید. نتیجه تحقیقات باید این باشد که دین اسلام درست و منطقی وحقیقی است..
دوستان این نظر شخصی من است به نظر من خواب و بیداری هر دو یکی است در قرآن هم آمده که در روز قیامت میپرسن که دنیا را چگونه دیدی و انسان میگوید گویی در خواب و رویا بودم
سلام من به تجربه و احساس که دارم قرآن خود گفته که این زبان ساده است و نیازی به تعبیر واین همه علما نداره واین زبان ،زبان تجربه است که انسان اگر واقعأ به آن ایمان بیاره وقلبن خواهان این تجربه و فهم باش خود آن زبان به صورت صوری که تجربه اون شخص است به او فهم میشه و زبان زنده است و به هیچ صورت کلی نیست فقط خاص و منحصر به فرد آن شخص است که کاملا خاص وتازه و زنده است و به تجربه دریافتم که تمام حرفها وحدیثها می‌توانند در آن حل بشوند فقط آنچه که ما باید یاد بگیریم تجربها را در اختیار هم بگذاریم و بدانیم که هیچ تجربه ای کامل و جامع نیست فقط یک همکاری و کمک به هم برای آخرین مقصود که وحدت است و این حدیث ها به همان صورت که می‌توانند کمک کنند می‌توانند صد راهه شوند و انفصال وجدایی عاقبت همه
1- دنیای مادی از جمله بدن انسان همگی ترکیباتی شیمیایی از یکصد و چند عنصر طبیعی موجود در عالم است (که در جدول تناوبی عناصر مشخص شده است). 2- فرمول و چگونگی ساخت هریک از این ترکیبات نیز مانند پروتیین و پوست و استخوان و ... کاملا مشخص است. 3- بدیهی است که نقشه فنی ساختمان هر مصنوعی نیز پیش از ساخت آن آماده است . بنابراین چنانچه مصنوعی از بین برود بطوریکه هر قطعه ای از آن خرد و تجزیه شود و یا با عناصر دیگر ترکیب گردد بگونه ای که بشود گفت کاملا به چیز دیگری تبدیل شده است ، بازهم می توان براساس نقشه ساخت آن مصنوع و با استفاده از عناصر شیمیایی موجود در طبیعت عین همان را بی کم و کاست ساخت و دوباره ایجاد کرد . مشروط بر اینکه تکنولوژی ساخت و توانایی اجرا وجود داشته باشد که این امر نیز با توجه ساخت مصنوع در بار اول نزد باریتعالی موجود است. بنابراین معاد جسمانی ، بر خلاف تصور جناب سروش و فلاسفه مورداشاره ایشان، کاملا عقلانی و قابل فهم است.
کمی فکر کنید دکتر هم مانند صدها نفری که می خواهد با وضوح وحی را بشناسد در سوره طلاق به پیامبر اعظم وحی می شود اگر زنانت تمکین نمی کنند ما بهتر از انها بهت می دیم باکره می دیم انگار خدا که صد ها هزار کهکشان افریده که راه شیری مانند سوزنی است در کره زمین انوقت این خدا کاری ندارد جز به رسیدن به اینگونه مسایل از طرفی پیامبر اعظم که نماز شب واجب داشت کی وقت این کارها را داشت وقتی عقل ما اینقدر ناقص است که یک کتاب رشدی دنیای اسلام را بهم میریزه بذارید این افراد روشنفکر مشکلات را حل کنند. و جلوی حمله به اسلام را بگیرند چرا توهین می کنید
رویای رسولانه همان وحی است سخن سروش در باره ی نحوه ی دریافت وحی پیامبر از خدا میکند ، درست می باشد و این اتفاق تنها در مورد پیامبر اسلام صدق نمیکند ، همه ی دیگر انبیا و پیامبران هم در خواب و رویایشان وحی را دریافت میکردند و این هم که موسی بالای کوه می رفته و وحی دریافت می نموده و محمد میان مردم ، تفاوت در اصل ماجرا نمیکند و محمد گاه سخنانی را بر زبان میاورده ، دیدگاهها و نظرات خویش بوده ، کاملا درست است و همگان میدانیم از محمد دو کتاب بجا مانده : ۱- قرآن مجموعه ی آیاتی که به صورت وحی در رویا و خواب خویش از خدا دریافت کرده ۲- نهج الفصاحه مجموعه ی سخنرانیها و نظرات شخصی ی محمد آنچه را سروش باید با جسارت و شجاعت اعلام بدارد ، این است ، اگر براستی به این باور رسیده ، آیات قرآن کلام خدا نیستند و رویاهای محمد هستند ، دیگر نه خود را مسلمان بشمارد و نه محمد را نبی و رسول خدا بداند . زیرا معجزه ی پیامبر قرآن است که اگر محتویاتش سخنان وی باشد و نه کلام خدا ، پیامبر دانستن وی حماقت است . بیسواد بودن محمد و به یک باره باسواد گشتن وی هم با همه شگفت انگیز بودنش معجزه به حساب نمی آید و نشان پیامبری نیست این واقعیت است ، انسانها هم مانند انبیا و پیامبران خواب می بینند و در رویایشان حرفهایی را میشنوند ، با این تفاوت رویای انسانها عموما خیالی اند و واقعی نمی باشند ، ولی رویای انبیا و پیامبران نه تنها واقعی ، حقیقی هستند . بعد از محمد بن عبدالله هم کم اشخاص نبودند و نیستند ، ادعای پیامبری نموده و حتی دعوی امام زمانی کرده اند و میکنند و نه فقط در دین اسلام ، دیگر ادیان الهی . ولی حقیقت این است ، محمدبن عبدالله آخرین نبی و تا امروز آخرین رسول خداوند می باشد و تنها کسی هم که قرار است ، از سوی خداوند ظهور نماید ، برای ما مسلمانان مهدی ، مسیحیان عیسی و یهودیان موسی است حال اگر خداوند صلاح دانسته باشد ، پیش از ظهور قاعم موعود ، کس دیگر را به عنوان پیامبر راهی جهان سازد ، تا با انجام کارهایش ، هم زمینه ی ظهور مهدی را فراهم نماید و هم بار وظایف وی برای نابودی کفر و ظلم و فقر سبک کند را زمان مشخص خواهد کرد با باور و ایمان به برپایی انقلاب الهی در سال جاری امید فردایان چهارشنبه اول فروردین ۱۳۹۷
داداجان موسی و تمامی کسانیکه در دین یهود بعنوان پیامبر از آنها یاد شده است هیچکدام شخحصیتهای حقیقی یعنی تاریخی نیستند زیرا هیچ تاریخی اشاره به نام آنها نکرده است اینها شخصیتهای اساطیری مانند رستم و افراسیاب و گیو و گشتاسب و کیکاووس هستند
از سال ۶۹ تفکرات دکتر سروش را پیگیری میکنم و فقط به جرات میتوان گفت باید سخنان دکتر را نیکو دانست و در حد حداکثری باید تفکرات وی را گسترش داد . جامعه ما به فیلسوفانی همچون دکتر نیازمند است . به عنوان یک روزنامه نگار سعی کرده ام تفکراتش را باز نشر و در زمانی که در ایران بودند مطالبش را به چاپ می رساندم . در تایید نظریه رویاهای پیامبر کافی است به سوره بقره و ایه ۲۸۶ نگاهی کرد . خدایا هیچ کس را تکلیف نکند . مگر به قدر و توانایی او . نیکی های هر شخص به سود خود او و بدی ها به زیان خود اوست . بار پروردگارا ما را بر انچه به فراموشی یا به خطا کرده ایم مواخذه مکنن . بار پروردگارا تکلیف گران و طاقت فرسا چنانچه بر پیشینیان نهادی بر ما مگذار . بار پروردگارا بار تکلیفی فوق طاقت ما را به دوش ما منه و بیامرز و ببخش ما را و بر ما رحمت فرما تنها سلطان ما و یار و یاور ما تویی . ما را بر مغلوب کردن گروه کافران یاری فرما . گویی پیامبر با افریدگار دیالوگ می کند . و من پنج بار قران به زبان فارسی را از دوران نوجوانی مطالعه کرده ام و دست نوشته هایم هست که قران تفکرات پیامبر است . دکتر سروش خدمتی به کشور و دین را شروع کرده که سخنانش را در حد پرستش دوست دارم و می دانم زحمات دکتر و روشنفکری دیتی و اصلاحات بنیادین وی بر اسلام فقاهتی روزی به بار خواهد نشست . و میدانم قشریون چقدر از دست دکتر عصبانی هستند . سپاس
آیا خدا وحی میفرستد وبعد از مدتی آنرا منسوخ میکند پایه دیگری میفرستد.....اگر در مدت بیست سال پیامبری دها آیه ناسخ ومنسوخ میشوند.....در طول 1400سال هیچ آیه ای اصلاح نمیشود....اگر انسانها در زمان چند سال آنقدر تغییر و اصلاح شدند که خدا مجبور شده دستوراتش را عوض واصلاح کند.در سالهای بعد نباید این آیات اصلاح بشود.....به خود خدا قسم...این ادیان تماما ساخته مافیای دین ساز در جهان هست..دین یک اعتقاد آن نیست یک صنعت است درآمد زیادی دارد صاحبان مخفی دارد که پشت پرده آنرا کنترل ومواظبت میکنند. مخالفان خود را ترور میکند وخیلی خیلی مافیایی است شاید هم آقای سروش جزو باند همین مافیا باشد
درود، صادق هدایت با تمام استعدادها و هوشمندیش بلاخره از دست این افراد مالیخولیایی به جان آمد،! نتوانست تفاوت فضای متفاوت محیطی که تصادفآ در آن به دنیا آمده بود را با دنیای دیگری همانند فرانسه تحمل کند و بالاخره دق کرده و خود را آسوده کرد! این مزخرفاتی که این فرد تحویل مردم جوان ما میدهد، قابل هضم در هیچ مخیله انسانی نیست!مثل نقل و نبات اشعار مولوی را میخواند بدون آنکه واقعا بفهمد که مولوی چه گفته است و چه منظوری داشته است، ولی از نام و بزرگواری او سود می‌جوید تا بتواند به پشتوانه نام او، جفنگیات خود را به جوانان ما بخوراند! من نمیگویم که این شخص آگاهانه صحبت می کند و غرض دارد ولی یقین دارم که او نمی فهمد! متاسفانه افکار و گفتار او ساخته و پرداخته همان تحجری است که قرن ها ملت جوان ما را این نوع تربیت کرده است! ریشه دوانی تحجر چنان عمیق است که به انسان امروزی یاس فلسفی دست میدهد! باور و یا عدم باور به وجود خدا امری شخصی است بقیه هما نیست که شما توضیح دادید! حیف کشتن وقت و عمر برای حل چنین معضل بزرگ، که پایه کجش قرن ها پیش گذاشته شده است !
آقای سروش شما حرفهایشان متناقض است..از طرفی میگویید خدا را نمیتوان نقد کرد..که درست است...واز طرفی در سخنان قبلی خود برای خدا صفت گذاشتید وانرا نقد کردید که اشتباه است.انسان احساس می کنید خالقی دارد..ولی آن خدا را هرگز نمی‌توانیم نقد کنیم...پیامبران از همین احساس موجود در دل بشر سوع استفاده کردند و گفتند ما از سوی همان خدایی آمده ام که شما در دلتان حدث میزنید...وبدروغ گفتند این روایات را خدا بنا گفته..وهرانچه دلشان خواست برای حکومت براین انسانها بصورت آیه آوردند...که تمام دروغ است ادیان تمام ساخته و پرداخته بشر است
هر چرندیات را پیامبر گفته باشد اگرچه علم هم ثابت کرده باشد که دروغ واشتباه است... بنابراین هیچ تحقیقی لازم نیست بکنید.. روحی وجود ندارد وشما وکلا صدرا اول یک تفسیر های چرندیات کردید. وباز روی آن چرندیات وروییا ها باهم بحث کرده آید...دوست گرامی چرا بزور میخواهید چرندیات قرآن را واقعی وعلمی توجیه کنید..یا علم را قبول دارید یا ندارید...راه وسطی وجود ندارد
البته این مطلب شما نشان از خودشیفتگی ایشون نیست و این که ما هیچ کدام کامل نیستیم ولی درست کارترین ما اونهایی هستن که بعد از درک اشتباهاتشون راهشون رو عوض میکنن که هر دو ما میدونیم اگر ایشون در ایران میماند درجاتی بسیار بالاتر و تریبون بزرگتری میگرفت ولی ترجیح داد سخن و راهش رو کج نکنه
افشای اسرار الهی بنده مدعی هستم که اسرار الهی را کشف کرده ام و قصد دارم که آن را افشاء کنم ، حالا چطور من عامی و بیسواد توانستم این اسرار را کشف کنم و اینهمه پروفسور و دکتر و مهندس و دانشمند نتوانسته اند کشف کنند ، دیگر تقصیر من نیست و شما هم کونتون نسوزه و حسادت نکنید به من و فقط خوب گوش کنید و فکر کنید تا بفهمید....اولاً من این را تأکید کنم که من نخستین کسی نیستم که اسرار الهی را کشف کرده ام و پیش از من هم خیلی ها کشف کرده اند ولی آنها اعتقاد داشته اند که نباید اسرار الهی را افشاء کرد و باید آنها را مخفی نگاه داشت و یکی از کسانی که بخشی از اسرار الهی را افشاء کرده است ، منصور حلاج بوده که گفته است اناالحق یعنی من خدا هستم و به همین دلیل متهم به کفرگویی و مرگ شده است...ولی آنچه حلاج گفته بخشی از اسرار هستند و نه تمام اسرار الهی....چونکه اگر فرض کنیم که منصور خدا بوده است حال این پرسش بوجود می آید پس فرشته و شیطان کیست؟ و البته شیاطین هم دوست ندارند که نقاب از چهره شان برکشیده شود.....قبل از ورود به بحث اصلی ذکر می کنم که اکنون یک رویکرد فراگیر انکار نسبت به حقایق الهی بوجود آمده است و هر بچه ننه ای به خود جرأت می دهد که بگوید خدایی نیست و انبیاء وجود ندارند و جهان غیب و شهادت و آخرت و بهشت و جهنم دروغ است....و در مقابل این رویکرد هم یک رویکرد دیگری هست که تمام این مفاهیم را بصورت اوهامی بیان می کند و همچون احمدی نژاد هم ادعا می کنند که بر پیرامون سرشان هاله ای از نور می درخشد...و من ضمن پذیرش این دو رویکرد که هر کدام بخشی از حقیقت را بیان می کنند ، قصد دارم از رویکرد و نگاه سومی سخن بگویم که اسرار الهی را ملموستر برای شما بیان می کند......من معتقدم اول باید معنی کلمات را درست بفهمیم مثلا من از شما می پرسم شما ماشین دارید؟ و شما می گویید بله من یک دستگاه پراید دارم!....چون شما ماشین را خودرو معنی کردید ولی در کتابهای علوم تجربی، ماشین را وسیله ای می دانند که کارها را تسهیل می کند و بنابراین بیل و کلنگ و قیچی و اهرم و دوچرخه را هم ماشین می دانند و معنی کلمه ماشین در علوم تجربی خیلی وسیعتر است از معنی ماشین در افواه عمومی مردم ایران.....حال کلمه انسان هم همینطور است، انسان در افواه عمومی و در علوم تجربی معنی خاصی دارد و به دسته ای از جیوانات مهره دار و پستاندار اطلاق می گردد ولی در لسان قران انسان از نسیان گرفته شده و به معنی فراموشکار است و به بخشی از طبقه انسان در علوم تجربی اطلاق می شود و علی خامنه ای یک انسان به معنی قرانی آن است...غیر از انسانها در لسان قران گروه دیگری هم هستند که جن نامیده می شوند و جن در لغت یعنی پوشیده همخانواده جنین که از نظر مستقیم پوشیده است و یا همخانواده مجنون است که عقلش از دیگران پوشیده است....و جن در لسان قران در واقع بخش دیگری از طبقه انسان در علوم تجربی است...اگر بخواهم یک جن شاخص نام ببرم می توانم از هاشمی رفسنجانی نام ببرم.....در قران کریم گروه دیگری از موجودات هوشمند و صاحب اراده ذکر شده اند که رب یا ارباب نام دارند که اربابان هم بخشی از طبقه انسان در علوم تجربی هستند..رب همخانواده مربی و تربیت است و بیشتر علاقمند به تربیت و هدایت دو طایفه جن و انس هستند....البته نباید کلمه ارباب ظاهری را با ارباب قرانی یکی دانست ممکن است فردی که از لسان قرانی رب و ارباب باشد در دنیای ظاهری همچون یوسف در مقام غلام و برده و نوکری باشد و بالعکس....امام خمینی مثالی شاخص از طبقه رب قرانی است که بخشی از همان طبقه انسان در علوم تجربی هستند....پس من در اینجا منظور از انس و جن و رب را برای شما توضیح دادم و آن را تفسیر عقلانی کردم....انس همان خدای پسر است و جن همان روح القدس است و رب همان خدای پدر است....و چیزی به جز این سه جوهر وجود ندارد که رویهمرفته به آن تثلیث می گوییم...البته در اسلام نقش خدای پدر را خیلی بالاتر برده و تنها جوهر هستی را رب دانسته و قائل به توحید و وحدانیت خداست ولی چونکه اسلام مسیحیت را هم قبول دارد که دینی الهی است می شود تعبیر تثلیث را هم پذیرفت ولی در تعبیر تثلیث مقام خدای پدر پایینتر می آید و در حدود خدای پسر و روح القدس قرار می گیرد ...و هر حکایت آسمانی این سه جوهر را ذکر کرده است....حالا اگر می شد یک تست خون ارائه داد که بتواند این سه شخصیت ( انسان و جن و رب) را با آن تشخیص داد دیگر همه چیز نور علی نور می شد و وقتی کودکی به دنیا می آمد می شد طبقه اجتماعی او را یافت و او را در مناصب مخصوص خودش قرار داد...مثلا انسانها بیشتر به کارهای یدی و صنعتگری علاقمندند و از آن لذت می برند و اجنه به کاسبی علاقمندند ( حدیث داریم که در بازار توقف نکنید چون شیطان زیاد داره)...ربوب نیز به تربیت و مربیگری و مشاعل آموزشی و تحقیق و تدبیر و سیاسات کلان علاقمندند.....البته انسانها هم در بین خودشان و اجنه در میان خودشان و خدایان نیز در بین خودشان مراتب دارند و ما خدای خدایان هم داریم............................تمام
سلام و دروود خدا به شما جناب سروش.. در تعمید همراهی شما بندِ شعری از مولانا و سپس آیه ۶۲ سوره یونس را سنداََ به قلم داد آوردم.. لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا تا از لب دلدار شود مست و شکرخا تا از لب تو بوی لب غیر نیاید تا عشق مجرد شود و صافی و یکتا آن لب که بود کون خری بوسه گه او کی یابد آن لب شکربوس مسیحا می‌دانک حدث باشد جز نور قدیمی بر مزبله پرحدث آن گاه تماشا آنگه که فنا شد حدث اندر دل پالیز رست از حدثی و شود او چاشنی افزا تا تو حدثی لذت تقدیس چه دانی رو از حدثی سوی تبارک و تعالی زان دست مسیح آمد داروی جهانی کو دست نگه داشت ز هر کاسه سکبا از نعمت فرعون چه موسی کف و لب شست دریای کرم داد مر او را ید بیضا خواهی که ز معده و لب هر خام گریزی پرگوهر و روتلخ همی‌باش چو دریا هین چشم فروبند که آن چشم غیورست هین معده تهی دار که لوتیست مهیا سگ سیر شود هیچ شکاری بنگیرد کز آتش جوعست تک و گام تقاضا کو دست و لب پاک که گیرد قدح پاک کو صوفی چالاک که آید سوی حلوا بنمای از این حرف تصاویر حقایق یا من قسم القهوه و الکاس علینا أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾ آگاه باشيد اوليا (و دوستان) خدا نه ترسي دارند و نه غمگين ميشوند.. ۶۲
این جنا ب سروش هم مانند خداباوران غیر دینی نظر دارد یعنی کسانیکه دین را تمامن ساخته ذهن بشر میدانند ولی شهامت اینکه بگوید تمامی داستان قران کشک و دوغ است را ندارد وی بگونه ی غیر مستقیم میخواهد زیرآب قران را با مطرح کردن این موضوع رویاهای رسولانه بزند توجه داشته باشید که یکی از سه اصل بنیادین اسلام نبوت است که جناب سروش با این موضوع رویاهای رسولانه آنرا بی اعتبار میداند که خودبخود همین نظر آن دو اصل دیگرش را هم نفی و بی اعتبار میکند در غایت میشود گفت که جناب سروش میخواهد بگوید بابا دکان اسلام درش هیچ کالای حقیقی و خدائی وجود ندارد بروید پی کارتان و طبق عقلتان زندگی کنید
شما منظور ایشان از رویای رسولانه رو درک نکردید و میپندارید اقای سروش رویای رسول رو با خواب های اشفته ای که ما میبینیم یکی میدونه و این اشتباه است اگر سخنان ایشان رو کامل گوش بدین منوجه میشین
چرا پیامبر خودش دنبال تعبیر خواب هایی به این عجیبی نمیرفته ؟؟؟ حتی اگر خودش تعبیر این خواب هارو میدانسته .... پیش خودش نگفته خب مردم چطوری باید تعبیر این خواب ها رو بفهمند ؟؟؟ ایا براش اصلا مهم نبوده مردم بفهمن یا نفهمن ؟؟؟ و اینکه خب چرا به صراحت نگفته من خواب دیدم ؟ مثل یوسف ... مثل ان پادشاه ؟؟؟ و اگر فرض را بر این بگیریم که این تئوری شما درست باشه پس پیامبر بسیارررر بسیارررر بد عمل کرده چون باعث شده که مردم ۱۴۰۰ سال گمراه بشن تا جناب دکتر بیاد و مردم رو اگاه کند . و در اخر بحث معاد در انجیل هم امده ... دقیقااااا با همین تعاریف که خورشید گرفته میشود و ستارگان خاموش میشوند .
آقای سروش شما در این زمان و مکان به این نتیجه رسیده اید که مفهوم قرآن را باید خوابگزاران توضیح دهند که تا این زمان ،خوابگزاری به اندازه دین، خرافات است،چند سال دیگر فردی می آید مثل شما وحی را نفی می کند و البته خوابگزاری هم نفی می کند.... به همین سادگی
اقاى دكتر با عرض ارادت ، ،شما ذهنتان تصويرى نيست ، شما اكادميك هستيد و بيشتر ابستراكشن سر و كا رتان است ،شما كشفهايتان كاملا ذهنى است و از تصوير عاريست چرا كه با تصوير سر وكار نداشتيد ،و زندگى نكرديد ، شما تمام بك گراندتان پذيرش هر كشفى به واسطه تجربيات و اطلاعات تجريد ي تان است ، بله كسانيكه با تصوير با صدا سر و كار دارند قادر به ديدن تصاويرى هستند كه عامه مطلقا از ديدن انها عاجز هستند ، واين در خواب نيست و كاملا در بيدارى است ،شما چون اين تجربه را نداريد حمل بر نبودن ان نميتوانيد بكنيد ، شما اگر از يك نقاش بپرسيد كاملا اين را اذعان خواهد كرد ،حال گمان كنيد مدد خدا باشد چه خواهد شد ، انشالله در يك مقاله بر رد ادعاى شما پاسخ خواهم داد
آقای سروش دو نوع مقوله را با هم به اشتباه یکی دانشته اند یکی مسئله ی الهام شاعرانه و دیگری وحی و کلام مستقل باری تعالی به پیامبران در توضیح باید گفت که الهام شاعرانه همان الهام روحی وذهنی به شعرا و دانشمندان و هنرمندان بزرگ عالم برای یک خلق یک اثر ادبی والا چون شاهنامه و یا کتاب مثنوی و یا الهام برخی کشفیات علمی به دانشمندان بزرگ در طول تاریخ بشر است ولی اگر کسی خودش واقعا عارف و دارای سلوک عارفانه باشد خواهد فهمید که وحی کلام مستقل از عالم خداوندی خطاب به پیامبر از طریق فرشته و یا کلام مستقیم از خداست و پیامبر در ایجاد یک حرف و یا حتی یک نقطه در این نوع کلام دخالت ندارد این نوع کلام درست همانند شعری است گرانمایه که یک شاعر بزرگ سروده و آن را برای شخصی معمولی املا می کند تا بنویسد
Faezeh Mohamadi مثال شاعر و شما و کاتب که گفتی یک مسئله دیگر را بیان میکند که نشان میدهد پیامبر مانند همان شخص عادی امکان اشتباه در املا و انشای کلمات دارد. از طرفی آن تخیل ذهنی شاعرانه وقتی در قالب زبان شاعر و کلمات کاتب منعکس شود، دیگر آن تخیل نیست و به محدودیت‌های قالب نوشته تقلیل می‌یابد.
عجب حماقتی تیوری رویا! در حالی که قران به سراحت و به کرات گفته کلام خداوند است.وکتابی واضح از طرف خداوند بالا مرتبه. وهیچ گفتاری از پیامبر محمد ص نیست مگر به او خطاب شده واگر رویای پیامبر میبود که او همواره از جانب خود میگفت.اخر یک انسان مثل شما چقدر جاهل شده میتواند. پناه بر خدا الله اکبر.
سلام ، جناب سروش هیچ لزومی نداره که با دید فلسفی مختص به خودتون به تفسیر امور دینی بپردازید ، شما صلاحیت علمی و تعقلی کافی رو برای تحلیل دین ندارید چون از گفته هاتون کاملا مشخصه که دچار یک رکود و وقفه تفکری شده اید ، در واقع شما با روش تعقلی به تفسیر امورات دینی می پردازید ولی با یک انجماد عقلی و فکری چطور به تفاسیر می پردازید . مطالب شما روشنگری نیست بلکه نشانه یک تئوری منجمد شده فکری است که حتی ارزش گوش دادن نیز ندارد . جناب دکتر هیچ میدونید جنابعالی دین رو هدف تحلیل هاتون قرار داده اید نه رفتار تابعین دین رو ؟ اگه تفکرات منجمد شده خودتون رو در معرض گرمای دین قرار دهید خواهی دید که دین یک مقوله ذاتی و فطریست که قابلیت تفسیر کردن ندارد بلکه این رفتار دینی است که ممکنه قابل نقد و بررسی باشد . لطفا فرق بذارید بین ( دین ) و ( رفتار دینی ) .
جناب سروش هنوز دست از مغلطه بر نیمدارید؟ خدا در قرآن گفته یعنی چه ؟ مغلطه اول شما وجود خدا را ثابت نکردید. گیریم من هم مثل شما وجود خدا را قبول کنم. حالا مغلطه دوم که این کتاب حرف خداست یعنی چه؟ در ثانی شما همان شخصی نیستید که میگفت قرآن کلام خدا نیست و زاده تفکر پیامبر اسلام است؟ شما استاد بازی با لغات هستید. اما سر و ته فرمایشات جناب عالی هنوز بجای موهومات به عنوان دلیل و منطق دور میزند.
shia faroghazam دادا جان دین یعنی امور غیر عقلی یعنی اموری که نمیشود هیچیک از گزاره های آنرا اثبات عقلی یعنی تجربی کرد و هر مدعائی را هم اگر نشود ابتدا آنرا در عالم تجربه میسر و ممکن دانست در غایت پوچ و موهوم است نگاه به داستانهای قرانی و مدعیات آن کنید هیچکدامشان در دایره ممکنات نمیگنجد مثلن شق القمر را چگونه میشود توضیح عقلی داد و یا مثلن طوفان نوح و اصحاب کهف و یا موضوع ابابیل و داستانهای مربوط به موسی و سلیمان و لوط وووووو
