این قصه رو من از راوی یه جای دیگه اینطور شنیده بودم که این خانم زن دومش بوده و برای اینکه به زن اولش ثابت کنه که کشتش، الکی از طناب آویزونش کرد و رفت تا زنگ گوشیش جواب بده که ناخواسته ... اما حالا طور دیگه ای داره روایت میشه، رو این اصل لایکم رو پس گرفتم و حس عدم اعتماد پیدا کردم، میدونم که اکثر دوستان هم همین حس رو دارند، براشون متاسفم. Sam
بسم الله!!! این چرت و پرتا چیه نوشتی؟ شعور چی؟!! خیلی هم زحمت می کشن اینم خیلی جالب بود تو دوست نداری نیگاه نکن جونم، جای دستتون درد نکنه ست؟؟!!! چه بهتر که هیچ جنایتی رخ نده و پرونده ای نباشه