حکایت دختری که شب عروسی اش کور شد 😮😮
در این داستان دختری که به عقد شاهزاده ای جوان درآمده است به واسطه حسادت دیگران زیبایی و چشمان خود را از دست می دهد اما این پایان ماجرا نیست چرا که سرنوشتی عبرت آموز در جلوی راه این دختر است....
من علی خورشیدی هستم و اینجا کانال نغمه خورشید است که قراره با هم داستان هایی از ایران باستان، حکایت های شیرین (حکایت هایی از سعدی، مولانا، عطار، بهلول، ملا نصرالدین و دیگر شخصیت های ارزنده تاریخ ایران)، داستان ضرب المثلها و دیگر قصه های کهن فارسی و افسانههای ایرانی را با صدای خودم برای شما روایت کنم.
من در اینجا همراه شما هستم تا به شما کمک کنم یک نگاه جدید به دنیای داستانها و حکایتها داشته باشید.
با سابسکرایب کردن کانال نغمه خورشید به گوشهایتان حکایتی جذاب و به چشمانتان تصاویری زیبا و دلنشین هدیه میدهید.
لایک و کامنت فراموش نشه.
با تشکر
#حکایت
#حکایت_جالب
#حکایت_فارسی
#داستان
#داستان_قدیمی
#داستان_های_فارسی
#داستان_شب
18 июн 2024