بهلول در خرابهای مسکن داشت و جنب آن خرابه کفشدوزی دکان داشت که پنجرهای از کفشدوزی به خرابه بود. بهلول چند درهمی ذخیره نموده بود و...
ممنون که با لایک ،کامنت و سابسکرایب از چنل خودتون حمایت می کنید 🙏💚✨
#حکایت#داستان#مولانا #مثنوی_معنوی
حکایت گدایی ملانصرالدین
• حکایت گدایی ملا نصرالدین
___
۳حکایت خنده دار ملانصرالدین
• ۳حکایت خنده داره ملانص...
___
سلطان محمود در جمع دزدان
• سلطان محمود در جمع دزدان
___
داستان جالب حج رفتن روباه| روباه حاجی میشود
• داستان جالب حج رفتن رو...
___
حکایت و داستانی از مولانا: بی عقل و با عقل
• حکایت و داستانی از مول...
___
حکایت عاقبت شوخی کردن با ملانصرالدین
• حکایت عاقبت شوخی با مل...
____
حکایت و داستانی از شیخ عطار:جنس کمیاب و گران
• حکایت و داستانی از شیخ...
____
ملانصرالدین دانشمند میشود حکایت های ملانصرالدین
• ملانصرالدین دانشمند می...
____
قصه ای از شیخ عطار: مار و مارگیر
• قصه ای از شیخ عطار: ما...
____
ناشکری خر
• ناشکری خر
____
حکایت زیرک ترین دزد - کتاب کهن فارسی
• حکایت زیرک ترین دزد - ...
_
حکایت زیبای پسر بازرگان در جست و جوی راز خوشبختی
• حکایت زیبای پسر بازرگا...
_
حکایت مولا نصرالدین .زن پرحرف مولا را دیوانه کرد
• حکایت ملانصرالدین . زن...
_
حکایت هارون الرشید و ماهیگیر دانا
• حکایت بهلول دانا و هارون
_
هیجان معامله ملا را بدبخت کرد
• حکایت های خنده دار ملا...
_
9 май 2024