داستان عشق میترا ، واقعی و ارسالی از طرف شما ، کوتاه و تک قسمتی ، پادکست و ولاگ فارسی 

دلیلی نداره که آدم متاهل دوستای سابق و انقدر با زندگی شخصی قاطی کنه! شرایط آدمها فرق میکنه و حدود باید داشت . بعدم اون آدمم گناه داره و چون تو مملکت ما تابو هست غیر قابل باوره. ولی این گونه دوست بودن و علاقه دیگه بیماریه. بیچاره زهره از کجا باید میفهمیده .......هر دو طرف طفلکی هستن

خیلی مشکل سخت وپیچیده است. پیشنهاد میکنم حتما از دکتر هلاکویی کمک بگیرند فکر میکنم فقط ایشون بتواند کمک کنند 🙏🙏🙏🙏🌹

اولا صدا خیلی یواش هست به سختی میشه شنید. دوما خانم جان چقدر توضیح واضحات میدید و جریان رو کش میدید و تکرار میکنید خیلی خسته کننده هست هر چند این سرگذشت ها میتونه آموزنده باشه

برای زهره یک دنیا آرامش آرزو میکنم . امیدوارم که در زندگی هیچ کس چنین مشکلاتی پیش نیاد .

حکایت خیلی تلخ و چندش آوری بود ، در ابتدای امر میشه به زهره حق داد آنقدر بهم بریزه اما کارهای ناهنجار بعدیش قابل توجیه نیست، لوس بازی و در واقع بازی زشتیِ که با سرنوشت خودش و دختر و شوهرش و همه ی افراد خانواده اش راه انداخته ! اگر شوهرش مرد خوبی بود بعد از یکی دو سال بهش بر می‌گشت و تمام ! اگر هم نه میتونست با فرد محترم دیگه ای زندگی مشترک آغاز کنه و یا دست کم یک مادر مجردِ بی حاشیه باقی بمونه ! میفهمم چقدر اتفاق ناهنجار و آزار دهنده ای براش رخ داده اما آیا واقعا باعث میشه آنقدر تغییر رفتار بده شک دارم ! 🙄😐

ممنون از شما نرگس جون داستان خیلی غمناکی بود وجرا این خانم در اخر این کار ها را میکرده نمی دونم چی بگم شاید داشته از خودش وزندگی خوب دیگران انتقام میگرفته البته نظر منه خداوند همه جوان ها را به راه راست هدایت کنه 🌸🌺

ترنس بودن ی مورد خیلی مشخصیه ومگه میشه زهره بعد اینهمه مدت ترنس بودن دوست صمیمیش رو تشخیص نداده خیلی عجیبه بعد از اون همه کنار هم بودنشون

تو انتخاب دوست باید خیلی دقت کرد و نظر شخصی من این هست که با هیچ کس نباید زیاد صمیمی شد و زهره خانم هم بعد از ازدواج باید سرش به زندگی متاهلی مشغول میشد و ارتباطش را با میترا کمتر میکرد. این را بدونید هیچ کس این دوره و زمانه بی دلیل محبت به کسی نمیکنه.

در آستانه سال جدید،از خدا میخوام،ک بهمه هموطنانم سلامتی،سربلندی و سفره آیی پر از رزق عطا کنه.انشالله ک تو خونه هیچ ایرانی،غم ،ناامیدی و بیماری لونه نکنه.آمین.

عروسک چی ترسناک پشت سرت داستان گوش میدهد 😄

درود . سه پاس برا اشتراک این داستان آموزنده. می خوام ازتون خواهش کنم: وقت بذارید به طرز روایت چند راوی حرفه ای گوش بدین و تمرین کنین که از مکث های اضافی و تکرار ، پرهیز کنین . صداتون و حس تون خوب ه ولی خسته کننده می شه ! هی می خوام ببرم جلو ، ببینم چی شد ه تا تموم شه ؟ تو فضای مجازی که اکثر شنونده ها غریبه هستن بهتر ه حرفه ای گویندگی کنید 🤞 تو جمع دوستان و آشنایان که ننشستید ! لطفا دلخور نشین هدف م تخریب نیست 🌹

درود و سپاسگذارم از زحمتهائی که برای تجربه بیشتر کسب کردن وآگاهی خانواده ها انجام میدهید من خودم در سن نوجوانی دوست صمیمی داشتم که بعدها فهمیدم دوجنسه هستش ولی زمانی آگاه شدم که خودم ازدواج کرده بودم یک بچه داشتم به دلیل جابجای منزل پدرم چندسالی همدیگر را گم کردیم چون آنها زودتراز ما از محله رفته بودند ومن پیگیر یافتنش نشدم چون درگیر ازدواجم بودم بعدها‌ به طور اتفاقی دریک مغازه وقتی با سوهرم وبچه ام دیدن میکردیم دوستم دیدم که مانتو کوتاهی با شلوار پسرآنه ای پوشیده بود و کلاهی به سرش گذاشته بود بدون هیچ ریش وسبیل یا سینه ای کلا هیچی پیدا نبود درآشکارا که جنسیتش دختره یا پسر ! حتی تون صدایش درست مثل نوجوانی اش بود و هیچ تغییری نداشت حتی قد وهیکلش همینجور ریزه پیزه لاغر نی قلیونی مانده بود! منو جلوی چشم شوهرم صاحب مغازه لوازم منزل فروشی کل مشتریها ومردم محکم بغل کرد باز گونه هایم حسابی میبوسید درست عین نوجوانیمان حالاتهایش به نظر من کاملا عادی بود چیز غیر اخلاقی درش حس نمیکردم ! ولی حیونکی پول جراحی نداشت و همینجور بین زن بودن مرد شدن پا در هوا بود وکار فرشندگی بخور نمیری داشت وروزگار میگذران بنظرمن زندگی این افراد یک برزخ بسیار وحشتناکه و براشون آرزوی یک زندگی نرمال ونگاه بهتری در اجتماع دارم 🙏😇💝 خدارا شکر میکنم که من بعنوان یک دوست قدیمی درکش کردم و خیلی طبیعی باهاش احوال پرسی وروبوسی عادی کردم با اینکه بعدش شوهرم کلی دعوایم کرد که چرا با یک دوجنسه اونجور برخورد دوستانه عادی داشتم ولی از کارم هرگز پشیمان نیستم چون او هم حق زندگی داره ارزش دوست داشتن ودوست داشته شدن ! ما سالها درکنار هم در یک مدرسه ودر یک کلاس زیر یک سقف بهترین ساعت نوجوانی مان را گذراندیم هرچند در سال سوم درست نیمه سال تحصیلی اورا هز مدرسه راهنمائی دخترانه اخراج کردند و در مدرسه پسرانه هم ثبت نامش نکردند و بهش واقعآ ظلم شد ! جامعه باید این گروه افراد را بپذیرد بعنوان یک فرد در اجتماع دور از نوع جنسیتشان ! این شعور وآگاهی را باید مردم داشته باشند شاید ما خودمان همین وضعیت را داشتیم یا یکی از عزیزانمان انوقت چه ؟🤔التماس تفکر🙏💞🩵💖

به نظر میاد، یکی از دلایل انتقام این خانم از مردان متاهل، اشاره به زندگی خودشه. شاید بهتر بود همسر سابقش که با علاقه ازدواج کردن، زحمت می‌کشید به خاطر اون عشق، به معالجه همسرش می پرداخت و به سادگی از مسوولیت خودش فرار نمی‌کرد. متاسفانه زهره داره از محیط اطراف خودش و آدم‌ها انتقام میگیره. شاید تغییر محیط زندگی و یا کار در مثلا سرای سالمندان یا معلولین کمی شوک به این خانم وارد کند و به زندگی طبیعی خودش برگردد.

سلام کیفیت صداتون بشدت بد وپایین بود شما که اینهمه وقت گذاشتید داستان رو تعریف کردید خوب بود اگه یه میکروفون کنارتون داشتید که کیفیت صدا اینقدر پایین نباشه

من قبل اینکه داستانو گوش بدم از تیترش فهمیدم که موضوع چیه.ولی به نظرم زهره خانم هم زیادی موضوعو جدی گرفتن

حتما میترا چپ و راست هم زهره رو‌ حموم می‌برده و چقدر هم جلو خودشو می‌گرفته که کار اشتباهی نکنه با این که این موضوع توی خیلی جاهای دنیا عادی شده ولی من هرگز نمیتونم همچین چیزی رو بپذیرم چرا قدیما همچین حس هوایی نبود؟ مردم بدون مشکل زندگیه نرماله خودشونو داشتن. ازدواج میکردن بچه دارمیشدن پیر می‌شدند و میمردن.فقط شنیده بودیم قدیما میگفتن طرف خاجه ست میگفتم یعنی چی؟,میگفتن نه ژنه و نه مرد.

نرگس جونم دوستت دارم چقدر مهربون و صمیمی و نازنین هستی.چقدر خوشقلبی.دوستت دارم.ولی تو رو خدا شروع داستان رو هربار تکراری نگو من فلانی هستم دوستان تازه وارد .زوزهای داستان..خیلی خسته کننده و تکراریه.نگو تو رو خدا.دوستت دارم با احترام❤❤❤❤❤❤

الهی توام دلت شاد و سلامت باشی نرگس بانو .....ببخشید نرگس بانو. واقعا از روی مانیتور میتونی یا همه داستان آن از قبل می خونی. در این حد حفظ میشی!!!ب زنم ب تخته...الهی ک همیشه سلامت و شاد و پاینده باشی ابجی گلم.

ممنون از داستان اموزنده که تعریف کردید. من خیلی متعجبم که چطور زهره خانم وخانواده‌ زودترمتوجه دوستی غیرعادی میترا نشدند. این شخص از اولش خیلی مشکوک به نظرمیرسیده!!

همجنسگرایی مسئله ای هست که در ایران بسیار بسته مانده و مردم آگاهی لازم رو در این زمینه ندارند… همنجسگرایی به این معنی که یک زن تمایلات جنسی به زن دیگه داره و یک مرد یه همجنس خودش!! هیچکدام دلیلی برای تغییر جنسیت خودشون نمیبینند و از همین مدلی که هستند راضیند!! زهره و میترا به هم تمایل جنسی داشتند و در کنار هم خوش بودند! علت جدایی هم به احتمال زیاد عدم تمایل به روابط جنسی به همسر بوده که چون نمیتونسته بگه دلایل دیگه ای رو بهانه میکرده!! تعجب میکنم که چطور همسر دکتر ایشان متوجه این حس در همسر خودش نشده و یا نخواسته بشه!! علت در خود فرو رفتگی بعد از طلاق و بعد از اعتراف میترا هم این بوده که زهره نتونسته از حال درونی خودش بگه….کاش که کمی بیشتر در مورد همچنسگرایی اطلاعات بگیریم ! بدونیم که دو جنسی یعنی چی؟ ترنس چیه و اینها رو با همجنسگرایی یکی ندونیم…. چشمانمون رو به واقعیات زندگی باز کنیم و مردم رو اونطور که هستند بپذیریم. این آدم ها دور رو برمون هستند چه بخواهیم چه نخواهیم فقط تمایلاتشون به اکثریت مردم متفاوته که واقعا به کسی ربطی نداره!!! البته هنوز خیلی مونده که در ایران به دلایل مذهبی و فرهنگی بشه در این مورد اطلاع رسانی کرد و به مردم آگاهی لازم رو داد… چقدر دلم به حال زهره و میترا سوخت!!

درود بر شما ضمن خسته نباشید و خدا قوت حضور شما نرگس بانو کاش جای آرام تری را برای ضبط داستان انتخاب کنید آخرای داستان کاملا صدای بلند گفتگو بین صدای شما بود متاسفانه انشاالله که رسیدگی شود 🙏🏻با هندزفری خیلی اذیت میشیم ممنونم.

چقدر بد.اونوقت میترا چیشد؟منم کسی رو میشناسم که بعد طلاق داره تلافی شوهرش رو میکنه چون شوهرش بهش خیانت میکرد.ولی میگن از وقتی اون خانم ازدواج کرده دیگه سربه راه شده.شاید یه عشق واقعی و دوباره یا برگشت آقا امید بتونه مشکل رو حل کنه.

زهره خانم به شدت آسیب دیدند و در اون یک ماه اول هر روز خاطراتش را با میترا و امید مرور می‌کرده و تک تک رفتار میترا بعد از روشن شدن نیتش برای زهره معنی دیگری پیدا کرده و یک زن را مقصر جدایش از امید میداند بر خلاف میترا که خود را یک مرد می‌دانسته زهره مطلقا نمی‌خواسته در قالب یک مرد و آن هم مردی که در نقش شوهرش باشه قبول کند تک تک رفتارهای میترا برای او تبدیل به ضد رفتار شده آنهم از طرف کسی که در نقش دوست ظاهر و در اصل باعث جدایی از همسرش شده و نظام فکری و عقلی او کاملا به هم ریخته و کار بسیار دشوار روان درمانی دارد و اینکه فکر کنید بتوانید اورا متقاعد کنید وبا رضایت برای درمان اقدام کند تقریبا غیر ممکن است چراکه به اطرافیانش اصلا اعتماد نداشته و وضعیت بسیار بحرانی دارد روحیه بسیار شکننده که با کوچکترین رفتار اشتباه جان او و هرکسی که در آن موقع از دید او مقصر شناخته شود در خطر جدی است. او در حال انتقام از خود و هر کسی که در قواعد او سزاوار انتقام باشد هست اگر در بین کسانی که جز دوستان جدید او محسوب میشود فردی مطمئن و راز دار و البته عاقل و مهربان وجود دارد شاید از طریق او بتوانید او را به روانشناس نزدیک کنید اما بسیار حساب شده و چراغ خاموش مطلقا نباید به ارتباط شما ویا رد پای شما در این مسئله پی ببرد . ایشون به احتمال زیاد نیاز به بستری شدن دارند البته من این داستان را با چند ماه تاخیر شنیدم و امیدوارم در حال حاضر بهبود نسبی پیدا کرده باشند.

هرچیزی افراطش بده دوستی این دونفر افراطی بوده ازاول مادرش باید نمی گذاشت وبعد هم همسرش نمذاشت از حد بگذره زندگی باید حریم داشته باشه حتی با فامیل زهره خانم انشالله زودتر به زندگی عادی برگرده🤲🤲🤲

سلام من نوه ی فخری بانو هستم و میخواستم از شما تشکر کنم خیلی خیلی ممنونم که وقت میزارید و برای ما داستان میگید 🥰

هر شخص با هر عقیده شخصی هر دین هر گرایش جنسی و هر شکل و ظاهر با شخص دیگر برایر است و بهتر است که فرهنگ غلط را صحیح کرد برای راحتی نسل های آینده و خودمان و گرایش جنسی مختلف را نمیتوان با کلمه مشکل توصیف کرد

الان میترا چه گناهی کرده که باید سرزنش بشه؟ اگر زندگی اون دو‌نفر به حرف بقیه بند بوده مشخصه رابطه ی عمیقی نداشتن و مقصر میترا نیست چون همیشه مردم حرف میزنن خود زن و شوهر باید عاقل باشن. در ضمن نرگس جان احساس میکنم شما نسبت به دگرجنس گراها و افراد با توانایی های حسمی متفاوت نگرش منفی دارید که برای من ‌و خیلی از طرفداراهای شما از نسل جدیدتر خیلی ناراحت کننده س. امیدوارم با شناخت و مطالعه ی بیشتر بتونیم افرادی که مثل ما نیستند رو کمتر قضاوت کنیم.

چقدر دردناک زهره دچار صدمه روحی شده امیدوارم هر چه زودتر حالش خوب بشه در اینجا افراد زیادی دختر و پسر دچار تغییر جنسیت هستند که مربوط به اختلال ژنتیک است ولی خانواده ها خیلی راحت با این قضیه کنار می‌آیند ممنون از شما موفق و سلامت باشید.💐

سلام نر گس جون کیفیت صدات برعکس ویدوهای قبلی خیلی بد وپایین بود بازم ممنون خسته نباشی عزیزم

والا اینجوری که میترا هوای زهره رو داشته ، امید که شوهرش بوده اینجور نبوده فقط اومد گند بزنه به باور و شخصیت زهره بیچاره و بره.اگه واقعا عاشقش بود چرا بعد که ردش کردن رفت خودشو‌ نکشت؟اکه دوستش داشت کمک میکرد شاد بمونه و زندگیش از هم نپاشه.نتیجه میگیریم جنون وروان پریشی بوده نه عشق

تفاق کمی مشابه برای یکی از دوستان من افتاده دوستم دنبال خونه می گشت که یکی از دوستان دخترش به ایشون پیشنهاد همخونگی داد بعد که همخونه شدند اون دختر به دوستم پیشنهاد دوستی و نامزدی داد دوستم شکه شده بود چون خودش همجنسگرا نبود این طور پیشنهادها ازون لحاظ عجیبه که فرد همجنسگرا خواست و تمایلات جنسی فرد دیگر رو که همجنسگرا نیست نادیده میگیره دوستم تا یه مدت حالش خوب نبود و خونه ش رو هم عوض کرد اما خوشبختانه موضوع جدی نبود و حالش به سرعت خوب شد اون خانم همجنسگرا هم با دختری مثل خودش دوست شد و موضوع به خیرگذشت امیدوارم زهره خانم هم بهبود پیدا کنند بعضی رفتارها مثل اعتیاده آدم تا خودش نخواد و اراده نکنه درمان نمیشه، افسردگی یکی ازونهاست، باید آدم از درون اون نیرو و انگیزه رو پیدا کنه شنیدن داستانهای اینچنینی از افراد و تجربه های دیگه فکر میکنم برای زهره خانوم خوب باشه

به نظرم یه نفر و میخواد که از نظر ظاهر شبیه خودش و دوستای الانش باشه حتی یه مقدار بتونه کارای اونارو هم انجام بده و بهش نزدیک بشه اما توان اینو داشته باشه که شبیه روانپزشک باهاش صحبت کنه و یواش یواش بتونه روش تأثیر بذاره،چون اینجور افراد فقط با هم مدل های خودشون ارتباط میگیرن و صحبت میکنن،یه همچین شخصی رو باید پیدا کنن،که تخریبش نکنه،همش باهاش دعوا نکنه حتی در ابتدا یه چیزی توش پیدا کنه که ازش تعریف کنه یا تحسینش کنه که از اون شخص خوشش بیاد

قطعا باید مشاوره میگرفتن خانوادگی از ابتدا. بجای پنهان کاری ، این دختر و باید تو آغوششون نگه میداشتن که با دردش کنار بیاد . احتمالا داره از خودش انتقام میگیره و شده یه نفر دیگه . اصلا هم از عقیده خانوهدشون خوشم نیومد که مردم چی میگن، مردم اینو گفتن آبرومون رفت . تو فرهنگ ما این جریان هست ، امیدوارم یروزی والدین پشت بچه هاشون باشن به جای نگاه به دهن مردم . بازم آفرین به این عروس که هوای خواهرشوهرشو داره واقعا آفرین به مرامش

اينجور اتفاقات ساده نيستن كه همه مردم بيان نظر بدن چون مسله مربوط ميشه به روح و روان يك شخص ، جا داره كه روانشناسان و متخصص روانپزشك موشكافي كنن و نظرشونو بدن

شاید اگه با میترا میرفت به این راه ها کشیده نمیشد و با میترا هر دو خوشبخت میشدن 🤔🤔

نرگس جون شما با دکتر فرهنگ هولاکویی اشنا هستین؟ تو یوتیوب هست مشاوره هاش. انگار آمریکا هستن. بنظرم شاید ایشون بتونن کمک کنن. چون تجربه زیادی دارن در خصوص اینجور مشکلات. تو ایران چون همیشه بخاطر فرهنگ و عرف و این مسایل اگه مشکلی هم باشه مردم نمیرن پیش مشاور و روانشناس..روانپزشکا و روانشناسای ایران کمتر تجربه دارن چون موارد کمتری بهشون مراجعه میکنن

سلام نرگس خوب هستین انشاالله ....من تجربه اینو دارم ک ی همچین خانومی رو از این راهی ک زهره خانوم پیش گرفته برش گردونم ب زندگیش بشرط هم اینکارو براش انجام میدم اگر دوستدارن معرفی کنین تا مشکلشو براش حل کنم

کاش خودش وقتی ازدواج کرد رابطه شو با دوستش میترا کم می‌کرد فکر می‌کنم خود زهره هم در درونش اختلالات بای سکشوال رو داشته وگرنه دلیلی نداشته که دوستش که همجنسش. بود میومد رو تخت بغلش میکرده هیچ واکنشی نشون نده اما دوست نداشته باور کنه که مشکل داره فکر کرده میتونه هم شوهرش و داشته باشه هم دوستشو ولی همین دوست به ظاهر دوست تاثیرشو گذاشت تو زندگیش وبعد که متوجه شد که واقعا دوستش در واقع ترنس بوده واون زندگیش از هم پاشید نمی خواد باور کنه خودشم مقصر بوده و در جنگ با خودش هست واقعا سخته

عجیبه که زهره با توجه به اینکه پزشک بوده متوجه ترنس بودن میترا نشدن بهتره یک مدت از محیط دورش کنند و حتما یک دوست خوب براش پیدا کنند تا این احساس گناه در زهره از بین بره اون از خودش و بقیه داره انتقام میگیره واقعا عجیبه همسرشون و‌خودش متوجه نشدن

ايشون به احتمال قوي دچار PTSD و همزمان اختلال دوقطبي هستن و اگر مواد يا الكل هم مصرف ميكنن باعث. چند برابر شدن تغييرات رفتاريشون ميشه و بايد دارو درماني و گفتار درماني همزمان داشته باشن و سالها طول ميكشه تا درمان بشن و شايد هم نشن بهر صورت نياز به كنترل مداوم دارن چون كارهاي خيلي خطرناك تر ممكنه ازش سر بزنه و به جاي اينكه فكر ابرو باشن به درمانش فكر كنن اگر امكانات مالي دارن خارج از ايران كمپهاي براي درمان اين افراد هست كه شبيه هتل با امكانات تفريحي فراوان و روانشناساي خبره هستن كه با وزش پارتي يوگا شنا و كره نوردي وخيلي چيزهاي ديگه اين جور بيماران رو درمان ميكنن. البته فكر كنم مطمئن نيستم ولي شنيدم جديدا توي ايران هم چنين چيزي هست در هر صورت ايشون يك تروما رو بشت سر گذاشتن و از اينكه رفتار ميترا رو تحمل ميكردن مشخصه از اول هم خودش مشگل شخصيتي و وفتاري داشتن كه با اين شوك بروز پيدا كرده

سلام این خانم دچار یک تضاد درونی شده به کمک احتیاج داره خانواده انقدر مه فکر آبرو هستند درگیر ضرباتی که به این خانم وارد شده نیستندایشون باید با یک مشاور انهم نه بصورت اینکه بفهمد مشاور است بلکه با یک مشاوردوست یعنی ان مشاور با وی بصورت نامحسوس دوست گرددببینید همینکه خانواده هارا دچار مشکل میکرده نشوندهنده این موضوع است که چقدر پریشون احوال بوده از بهم خوردن زندگیش واینکه چطور نارو خورده از دوست بیش از هر زمان دیکر به شوهرش نیاز داشته ولی خوب شوهر این خانم خسته شده به هر حال ایشون بیمار است واحتیاج به درمان دارد

مگر مازیار لرستانی نبود بعد ۵۶ سال گفتم مرد هستم چقدر در بین بازیگران چرخید

تابه حال تو زندگیم هرگز دوست واقعی وخوبی نداشتم همیشه ازهردوستی ضربه خورم تو نوجوونی الان سالهاست که تنها دوستایه من مادرم وخواهرم وهمسرم هستند جزاونا باهیچ احدی نه صمیمی میشم نه دلم میخواد دوست داشته باشم

طریق تعریف کردند خیلی خراب است بکلی اعصاب آدم را تخریب میکنه

بنظر من اگه میترا تغییر جنسیت میداد و زهره هم مایل بود میتونستن با هم ازدواج کنند . بهتراز اینه که زندگی دخترشون تباه بشه و هم زندگی زهره .عشق تو دنیا از همه چیز مهمتره.

زهره نبايد تو اين وضع خودش را رها مىكرد .ضربه خورد ولى متاسفانه تصميم به از بين بردن خود كرد ! ادم سالم اينقدر تو اين وضعيت نمى مونه يك بيش زمينه روانى شايد داشته اند كه با يك اتفاق ناكوار اين مدلى بدتر شده .

احتمالا زهره با مرور خاطرات ویاد آوری نزدیکی زیاد میترا وگاهی شاید حمام واستخر باعث شده روانش به هم بریزه

من همش می ترسیدم که میترا با امید به زهره خیانت کنه یا یه نقشه ی دیگه ای داشته باشه ولی با ادامه داستان و اعتراف میترا شوکه شدم چون تا حالا همچین چیزی رو نه شنیده بودم ونه دیده بودم . البته از زیادی دوست داشتن زهره توسط میترا متعجب بودم چون این موضوع هم خیلی غیر عادی بود .به هر حال داستان آموزنده ای بود با امید بهبودی زهره جان و برگشتن آرامش به ایشون و خانواده شون .

لطفا طریق لکچر دادن تان را کمی اصلاح بسازید چون خیلی نا منظم و نا درست است

سلام عزیزم میترا ترنس هست و واقعا اینجور افراد دست خودشون نیس و واقعا میترا گناه داره این افراد بی گناه هستن .من مغازه دار هستم و با این افراد روبرو شدم .هم زهره هم میترا بی گناه هستن

واقعا آدم میمونه چی بگه از این روزگار سخیف…😮😡

ایشون بطور جدی باید تحت درمان قرار بگیرد و بستری بشن باید جدی بگیرن مشکلاتش رو

خیلی ناراحت کننده است زهره دختری خوبی زندگی خوبی داشت. انشالله شفا پیدا کنه خانواده اش به آرامی برسند هرجوری هست باید مجبورش کنند به روان پزشک مراجعت کنه،😞

خدایا خیلی ناراحت شدم خودت به همه مون کمک کن خدایا آرامش رو دوباره به این خانواده بگردون ❤الهی آمین ❤

سلام نرگس جون کیفیت صداتونو بهتر کنید تو رو خدا اینجوری خیلی بده

زیاد نزدیک شدن به آدما نتیجه اش خوب نیست فقط بخدا باید خیلی نزدیک شد

نرگس جون سلام مشابه این موضوع را من داشتم و به لطف خدا توانستم برطرف کنم اگر اکرم خانم خواست من میتونم کمکش کنم

سلام نرگس جون خسته نباشی. ای خدا چه اتفاقاتی میوفته امیدوارم که هرچه زودتر این خانواده به ارامش قبلی برسن واقعا سخته 😔

برا زهره جون خیلی ناراحت شدم فکر میکنم نیاز به درمان جدی داره

زهره جان دچار بیماری دو قطبی و کمی ضد اجتماع هستن.کسی مقصر نیست و فقط باید درمان بشه

نرگس خانم يكم هزينه كن يه ميكروفون خوب بخر ثواب داره خدا وكيل...

بابت لطفتون خیلی ممنونم ولی کیفیت صدا افتضاح بود

نمیدونم والا بهتر نبود حالا با همون میترا بعد از عملش ازدواج میکرد شاید واقعا زوج عاشق و خوبی میشدن هنوز که هنوزه برای مردم سخته فکر میکنن این مسائل خیلی چیزای بد و فاجعه ای هستن در حالیکه قسمتی از زندگیه و طبیعیه فکر کنم الان دیگه بعد اینهمه داستانای شما همه البته امیدوارم فهمیده باشن که برخوردای تند و شدید و پنهانکاری و از کاه کوه ساختن چقدر عواقب بدی داره خیلی راحت میشنستن خانوادگی میگفتن قضیه اینه حالا بهترین راه حل چیه با ذهن باز و آرام نه ترس و خشم و تفکرات خشک و سنگی زهره خانم با خودش خانوادش و همه لج کرده و دیگه هیچی براش مهم نیست چون برخورد خانواده خوب نبوده باید میترا رو میپذیرفتن آه اون بیچاره که اومده صادقانه درد دلشو گفته این خانواده رو گرفته به نظر من

پناه بر خدا . بیشتر شبیه داستان های ترسناک بود . خدایا خودت به دادمون برس

فقط خدا معجزه کنه همین😔متاثر شدم 😔 سلام‌نرگس خانومم ممنون 💝

دهن ماروسرویس کردین با اینهمه تبلیغ

دقیقاً به هرکی نباید بگی من اینجوری میکنم با شوهرم نمی‌دونم شوهرم اینجوریه و اونجوری خیلی بد هست

با دورد فراوان نرگس جان❤️🌹❤️خیلی غمناک بو‌د این داستان واقعی🥲خوب این اتفاق‌ها میفته🥲امیدوارم زهره جان حالشون خوب بشه، و بتونه راه درست را انتخاب کنن🙏🌹❤️

واااى خيلى جالب بود نشنيده بودم تا حالا 😳 فكر ميكردم رو شوهر زهره نظر داره 😬😅 برا زهره خانم خيلى متاسف شدم كاش ميشد دوباره با شوهرش ازدواج كنه شايد از اين حالات بياد بيرون 😕

سلام، خیلی خیلی ممنون از داستان اموزنده اتون. خیلی متاسف ام برای زهره جان، اکرم خانم و خانواده اشون…واقعا که شرایط سختی رو دارن و آرزو میکنم هرچه زودتر این مشکل حل بشه… فکر میکنم در درجه اول، اگر مادر و اکرم خانم با زهره جان صحبت میکنن، اصلا در مورد ابرو و یا همسایه و یا ناباب و اینطور بحث‌ها صحبت ها نکنن، بیشتر شخصی صحبت کنن و همدل باشن…یعنی محبت و همدلی که ایشون کم کم نرم بشن و ببینن که اطرافیان دوستشون دارن و خانواده رو ترجیح بدن به دوستان…البته میدونم که واقعا خیلی خیلی سخت هست و قطعا همه راهها رو امتحان کردن..ولی بازهم اعتقاد دارم که اینطور افراد وقتی ببینن خانواده نگران فکر و نظر همسایه و ابرو هستن خیلی بیشتر لجبازی و جلب توجه میکنن

صدا خیلی ضعیفه قابل شنیدن نیست

بااینکه بسیار متاءثر شدم ،ولی بسیار عالی وآگاه کننده بود وباید بگم باور کنید میترا هم تقصیری نداشته این انسان‌هایی که در کالبد عوضی واشتباهی قرار می‌گیرند بسیار تنها هستند واصلا"راه بروز وگفتن این مشکل رو بلد نیستن ،اونهم در جامعه ی ناآگاه و تعصبی ایی مثل ایران . ولی زهره خانم هم خیلی سخت با این قضیه برخورد کردن تا چند ماه خب طبیعیه ولی بعد از اون اینهمه ناراحتی وپدرومادر وفرزند رو نادیده گرفتن وقربانی این واقعه شدن و............از وضعیت میترا هم بغر نج تر و غیر قابل حل تر شده براشون آرزوی سلامتی دارم 🙏

واقعا کیفیت صداتون بد هست

سلام خسته نباشید کاشکی آخر داستان از میترا هم میگفتید عزیز

سلام داستان غم انگیز و وحشتناکی بود به نظر من اگر بعد از روشن شدن ماجرای میترا خانواده زهره و شوهر زهره خانم همکاری میکردن تا زهره خانم به زندگی زناشویی سابق ش برمی‌گشت بهتر بود البته اگر شوهر زهره خانم قبول میکردن و همکاری میکردن خیلی خوب میشد و در کنارش هم با روانشناس در ارتباط بودن زهرا هستم از المان

جمله ها رو با اضافه کردن یک کلمه بارها تکرار میکنید😂

نرگس جان صدا خیلی بده ضعیف

به نظرم زهره احساس گناه می کنه و در واقع حس می کنه بهش تجاوز شده و نتونسته خودش و کسی که به حریم خصوصی زندگیش وارد شده رو ببخشه و حس بی ارزشی می کنه، باید حتما صحبت با روانپزشک رو ادامه بدن، الهی که خدا بهش آرامش بده🤲🌹

Aye why cheh dostani ?

چه داستان عجیبی 😮😮

سلام عزيزم از اين داستان چيزي كه دستگيرمون ميشه به نظرم خيلي بايد دقت كنيم در دوستيابي بچه هامون ميترا به نظرم خيلي دختر بي قيد وبندي بوده و هيچ مرز و حدودي نداشته و زهره كه دختري خانواده دار بود مجذوب محبتهاي ميترا ميشود و به مرور زمان افكار ميترا و بي مسؤوليتيش در قبال خانواده و مجتمع در زهره رسوخ پيدا ميكند و خودش را طور ديگر نشان ميدهد و زهره عزيز به چنين اشتباهي مي افتد از خداوند برايش آرزوي هدايت و عاقبت بخيري خواهانم🤲

چه داستان تلخی. چقدر زهره خودخواهه خانوادشو بهم ریخته بخاطر خودخواهی خودش یه تجربه ی بد داشته باید درمان بشه

وا .. اتفاق وحشتناکی نیوفتاده.. زهره خانم با شوهرش مشکل داشته تقصیر دیگران نیست.‌‌..طفلک میترا

بخاطر تبلیغ زیاد انلایک

Zoherh won’t change until she decides it’s time to heal her wounds. She needs lots of therapy but she can not be forced to do it because it won’t work that way.

انشالا که با مشاوره چند. ساله حالش خوب میشه و برمیگرده به زندگی عادی

صداتون خیلی ضعیفه

با عرض معذرت از نرگس خانم🌷. من یک انتقادی دارم از بعضی دوستانی که پیام دادن 😐؟ فکر کنم بعضیا یا بیسوادن یافهم ودرک درستی ندارن که بلد نیستن چجوری تشکر کنن ودلسوزی از صاحب سرگذشت .. چندین بار دیدم داستانهای از این قبیل مثل داستان زهره ومیترا یا داستان سحرخانم که پدرش.... . بعضی از دوستان فکر کنم (غم انگیز و دردناک)قشنگ وجالب میدونن حالا ازنظر بعضیاجالب شایدباشه ولی کجاش قشنگه😐 ..وقتی اینجور زندگی کردن وعذاب کشیدن وبدرفتاری ومورد تعرض قرارگرفتن😐. ینی واقعا قشنگ بود!!!!؟؟؟میدونم قصد وغَرضی ندارین ولی بعد تموم شدن داستان عجله نکنین که سریع پیام تشکر ودلسوزی بنویسین .صبرکنین چندنفر پیام بفرستن وشما هم بخونین که چجوری تشکر ودلسوزی کردن بعد اگه خاستی شماهم پیامتو بنویس بفرست...فکرکنم نرگس خانم جایزه ای هم نزاشتن برای ۱۰نفری که اول پیام بفرستن گوشی آیفون ۱۳ جایزه میگیرن🙄😎 مثال میزتم ببینید این حرف (قشنگه) براتون چه حالی بهتون دست میده ونبایدهرجایی رو گفت . تصور کنین این سرگذشت سحرخانم برای خودتون اتفاق افتاده بعد که اشتراک گذاشتین دوستان بهتون بگن سرگذشتتون خیلی (قشنگه)😐؟ معنی قشنگه : خوبه زیباست مفیده و پندآموزه ووو . بازم اگه بگین (جالب) بود بهتره از قشنگه ..جالب بود : مردم فکرمیکنن چون قبلاازاین قبیل سرگذشتها نشنیده گفته جالبه . امیدوارم دوستان 🌷از حرفام ناراحت نشده باشن وبیشتر دقت کنن چه کلماتی روکجاها نباید بکاربرد .😎

یک جمله را خیلی تکرار می کنید ولی دستتون درد نکنه ❤️🙏🏼

دعا و طلسم شده بخدا

کاش اکرم خانم میگفت میترا چی شد 🤔

نرگس جان سلام ممنون

نرگس بانو ممنون ازشما با کلام زیبا تون داستان را تعریف کردین! 👏 عالی بود. هزار ماشاالله! ❤❤❤

پيشى دعا نويس برن

وای چه وحشتنااااک😮

طلب خیر برای زهره جان

الهى ارامش در تمام خانه ها برقرار باشد.💖❤️مامان رايان

ممنون از صداي گرم و مهربون و داستانهاي آموزنده ضمنأ هيچ مشكلي در صداتون نيست دوستمون مشكل صداش مربوط به وسيله اي كه باهات گوش ميكنه

درود بر شما نرگس خانم نازنین امید که با کمک اطرافیان زهره خانم حالشان خوب بشه از رفتار و تصمیمی که گرفته نشان می دهد که زندگی رو که از دست داده خیلی براش با ارزش بوده. حالا باید کمکش کرد که حس مقصر بودن از خودش رو در وجودش تبدیل به قبول واقعیت بکند بعد از گذشت این زمان و راهی که رفته کمی درمانش طولانی میشه اما با یک تیم نه با یک نفر روانپزشک مشورت کنید که بهتر و زودتر به نتیجه برسند.

چه داستان جالبی تا حالا نشنیده بودم ولی دلم‌سوخت واسه زندگیش حیف که مریض شد با ارزوی بهترینها برای زهره جان و مرسسی از شما .