Тёмный
No video :(

داستان واقعی : با تهمت بی‌عفتی، پدرم منو فرستاد تهران اونجا تبدیل شدم به... 

dastangoo     داستانگو
Подписаться 1,5 тыс.
Просмотров 2,5 тыс.
50% 1

گفت پدرت سکته کرد و مُرد! همه میگن تو فاحشه شدی و پدرتو دق دادی ...
عزای پدرم نذاشت درست تصمیم بگیرم
اون نمیتونست با نادر خان در بیفته درست مثل آقاجانم که نتونست !
نتونستم درست فکر کنم
کینه ام باعث شد دلم بخواد داغ رو جیگر نادر بذارم و گفتم ........
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
قسمت اول :
• داستان واقعی : با تهمت...
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
قسمت دوم :
• داستان واقعی : با تهمت...
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
قسمت سوم :
• داستان واقعی : با تهمت...
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
در داستان‌گو شما هر روز داستان‌های بسیار خاص و پر چالشی رو میشنوید که مثل یک رویای زیبا شما رو به تماشای داستان زندگی دیگران خواهد برد .
به دنیای جذاب کتاب خوانی پیش از خواب خوش اومدید 🎧💤
حتما کانال رو سابسکرایب کنید و دکمه زنگوله رو فشار بدید تا از جدیدترین ویدئوها مطلع بشید 🔔
⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️ ⚜️
شما هم میتونید داستان‌های خودتون رو برای ما بفرستید تا بدونِ ذکر نام و با اسم مستعار ، بخونیمش 😍🙏🏻❤️
برای پیدا کردن کانال داستان گو ، کلمه "داستان‌گو" رو در گوگل یا یوتیوب جستجو کنید 🔍
#داستان_واقعی
#داستان_انگیزشی
#کتاب_صوتی
#داستان_صوتی
#داستان_عاشقانه
#story_adam
kebab gooya
novels
حکایت
داستان آموزنده
درس زندگی
ازدواج سفید
طلاق

Опубликовано:

 

9 июл 2024

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии : 6   
@user-bq3yv5fh4m
@user-bq3yv5fh4m 26 дней назад
چقدناراحت کننده
@dastangoo77
@dastangoo77 26 дней назад
@@user-bq3yv5fh4m بله متاسفانه 😔
@AkbarFateh-zw1if
@AkbarFateh-zw1if 8 дней назад
در این حکایت دختر خیلی ساده و کمهوش بوده والا اگر در همان لحظه اولیه که قباد تجاوز کرده بود را اگر به پسرک که عاشقش بود میگفت او حتما یه بلایی به سر قباد و نادر میاوزد و صحنه سرنوشت پوران عوض و مثبت میشد
@dastangoo77
@dastangoo77 7 дней назад
@@AkbarFateh-zw1if بله دقیقا همینطوره ...
@AkbarFateh-zw1if
@AkbarFateh-zw1if 7 дней назад
@@dastangoo77 بله دختره اگر همان روزهای اول ماجرای ( همدستی نادر و قبادر در تجاوز بهش را به فربد میگفت دیگه کارها به اینجا نمیکشید فربد یه کارهایی یه بلاهایی به سر قباد و نادر میاورد که هم شرایط زندگی مشترک دختره با فربد جور میشد چون سعی میکرد عشقش همان دختره را از آن خانه و امارت نادر دور نگه داره و از طرفی نادرخان بخاطر زندگی مشترک پسرش فربد نمیتونست بلایی به سر پدر دختر بیاره
@dastangoo77
@dastangoo77 6 дней назад
@@AkbarFateh-zw1if دقیقا درست میفرماییو
Далее
아이스크림으로 진짜 친구 구별하는법
00:17
Classic Italian Pasta Dog
00:20
Просмотров 2,1 млн