اون شب وقتی از خونه شیرین برگشتم برادرشوهرم تو راهرو منتظرم بود چنان فریادی سرم کشید گفت کجا بودی تا این وقت شب ،گفتم خونه دوستم شیرین ناگهان برادرشوهرم گفت از بوی ادکلن مردونه مشخصه کجا بودی اجازه نمیدم هرز بپری ناگهان سیلی محکمی بهش زدم اما اون هلم داد و افتادم روی زمین همون لحظه درد بدی زیرشکمم حس کردم و خون از پاهام سرازیر شد وقتی چشمام باز کردم دیدم کنار...
لینک قسمت اول سرگذشت سوگل
• داستان واقعی: ویار عجی...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🎬لینک چندتا از ویدیوهای پرمخاطب جذاب وپلی لیست:
🍀داستان واقعی رابطه تلخ تماشا،وقتی ازدواج کردم فهمیدم ناتوانی جسمی داره و نمیتونه رابطه برقرار کنه
• داستان واقعی : شوهرم ن...
🍀داستان واقعی زندگی تلخ زهرا، زن دستفروش
• داستانهای کوچه : داستا...
🍀داستان واقعی،اشتباه ساده یک زن جوان که باعث دردسر شد
• داستان واقعی اشتباه سا...
🎬پلی لیست های کانال داستانهای کوچه😍📺
✍️داستان های واقعی زندگی
• داستان واقعی:سرگذشت پر...
داستان های زیبا و آموزنده از مثنوی معنوی مولانا: • داستان های زیبا و آموز...
داستان های فارسی وافسانه های کهن قدیمی: • داستان های فارسی وافسا...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عضویت در کانال ما روی لینک زیر کلیک کنید 👇 و زنگوله 🔔 فعال کنید ❗️❗️ bit.ly/3beeKtl ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
لطفا برای حمایت ازما چنل داستانهای کوچه را به دوستانتون معرفی کند برای اینکه از ویدیو های کانال داستانهای کوچه جانمونی سابسکرایب کنید😍❤️ با لایک وکامنت 👍 وشیر کردن ویدیوهابه ما انرژی دهید ممنون از اینکه ماراهمراهی میکنید🍀
داستان واقعی
داستانهای جذاب
داستان های واقعی
داستانی کوتاه
رمان صوتی
پادکست داستان
داستان خیانت
داستان ترسناک
کتاب صوتی
مشاوره
داستانهای کوچه
#داستان
#داستان_واقعی
#پادکست
#کتاب_صوتی
#داستانهای_کوچه
#رمان_صوتی
#مشاوره
#داستانهای_واقعی
14 июн 2024