داستان واقعی : شوهرم که ماموریت بود پدرش منو.. 

توی یه خانواده ای به دنیا اومدم که پدرم وضع مالیش خوب نبود و از شانس ۴تا بچه داشت ۲تا دختر ۲تا پسر ،طفلک دادشهامو نذاشت درس بخونن و از ۹ ،۱۰ سالگی با خودش برد سر ساختمون تا کارگری کنن و خواهرم رو هم توی سن پایین شوهر داد و از ده سالگی به مامانم میگفت اولین خواستگار که اومد عارفه رو شوهرش بده بره و من فقط دعا میکردم برام خواستگار نیاد و خدا صدامو شنید من توی ۱۸ سالگی ازدواج کردم و با پدر شوهرم توی یه خونه زندگی میکردیم تا اینکه اتفاقاتی افتاد که منو .😱😱😱 =======================================سلام من مهلام و به کانال من خوش اومدین 🤗🤗🤗
اینجا قراره کلی داستان خیانت و تجاوز ، شکست های عشقی عبرت آموز براتون تعریف کنم که مطمئنم با شنیدنشون چشم هاتون گرد میشه و مغزتون سوت میکشه 😳😲🤯
خلاصه اینجا قراره کلی تعجب کنی و سرگرم بشی ، پس اگه دوست داری داستان های واقعی و عجیب رو بشنوی حتما کانال رو سابسکرایب کنید و زنگوله رو روشن کن تا ویدیو های جدید رو از دست ندی دوست من 🙏🙏🙏
برای حفظ حریم خصوصی اسامی تغییر کرده .
لطفا ویدیو رو لایک کن و حتما برام نظرت رو کامنت کن👍🏿
/ @ravayatetalkh21
=======================================
داستان
پادکست
داستان واقعی
داستان واقعی زندگی
پادکست داستان
فارسی
قصه ی واقعی
#داستان
#پادکست
#فارسی
#واقعی
#ایرانی
#جديد
#پادکست_فارسی
#جذاب
#داستانهای_عامیانه
#داستان_واقعی
#پادکست_صوتی