دالان وحشت :ماجرای ترسناک جن نخلستان !؟ 

منم دیدم حتا یکی از نزدیکی های ما بود دختر بیچاره از ۴سالگی با اونا بزرگ شد پیش هر کی میبردندش نمیتونست تداوی کندش پیش روان شناس داکتر فایده نداشت حتا یک ماه پیش پیش ما بودن و من حال اون دخترو دیدم که چقدر اونا اذیتش میکردن اجازه نمدادندش بره بیرون غذا بخوره د استانبول یک ملا بود پیش اون بردنش قصیده براش خوندن که بهتر شد اما باور کنین این چیزا واقعیت دارن تا نبینین باور نمیکنین

فقط خدا، پیرو پیغمبر و امام هیچ کاری ازشون نمیاد

chert nago amo jon chand salete ? ishon sedashon bad nist ama behtarinam nistan bodo boro khooneh

😅😅😅😅👌🏻👌🏻👌🏻

Mar ia خاستم بیام افغانستان ترسوندیم منصرف شدم😃

f.116 dream 😂

تو ترسناکی

راست میگه آقای زاکر، آقای نیکفر تو کانالش اینکارو کرد. خیلی جالب بود.😍😍

اگه ممکنه همین جا توضیح بدین

تو توضیحات ایمیل گزاشتن براشون ارسال کنید

@@skyking2016 درود سال 87 سرباز بنیاد شهید بودم، خودم تنها بودم ظهرا ساعت 2/30 همه میرفتن و من تا فردا صبح که کارمندا بیان تتها بودم و حوصله ام خیلی سرمیرفت، بنیاد یه زیر زمین داشت یه روز عصر از روی کنجکاوی رفتم ببینم چه خبره اونجا، کلی وسیله از جمله کامپیوتر و لوازم اداری و میز وخیلی چیزای قدیمی دیگه اونجا بود چشمم به چندتا تابوت خورد، تابوتا مال زمانی بود که شهیدارو میاوردن و پرچم ایران دورش کشیده بود خیلی ترسیدم بعد یه آلبوم دیدم آلبومم مال زمان جنگ بود و عکسای شهیدا بود بعضیاش واقعا ترسناک بود بیشترش مال لحظات آخر یا تیر خوردن اشخاص بود، یه سری وصیت نامه ام اونجا بود چندتایی شو خوندم، یه لحظه نگاه کردم دیدم ساعت 2نصفه شبه باعجله رفتم خوابیدم تا فردا بیدارشم درو باز کنم کارمندا بیان اداره، از فردا شب اون ماجرا من یه شب آروم نخوابیدم اونجا، هرشب صدای شکستن ظرف از تو آبدارخونه میشنیدم تا میومدم میدیدم هیچی نیست، در ورودی اداره کشویی بود ولی قفل نداشت فقط میزدیم بهم از اون روز بارها و بارها من در و میبستم ولی شب میدیدم یه طرفش بازه، خیلی وحشتناک بود انگار یکی میخواست اذیتم کنه، همش صدای خنده و قهقهه میشنیدم چندبار به رییس اداره گفتم منو منتقل کنید یه شهر دیگه ولی اون میگفت باید صبرکنی یه سرباز بفرستن تا تو بری بنیاد استان، 3ماه طول کشید تابرم، تواین مدت از بس میترسیدم هروقت میرفتم مرخصی به زور خانواده برمیگشتم 60روز غیبت داشتم، شب آخر ناله های چندتا مرد از زیرزمین میومد انگار یکی با شیلنگ داشت میزدشون، از ترس بیهوش شدم، فرداش که داشتم میرفتم از خوشحالی باورم نمیشد این اتفاقات تموم شده، برای هرکی گفتم میگفت خیالاتی شدی ولی من به چشمم دیدم این چیزارو😖

اوکی میتونم بپرسم چرا؟

حقیقتا به این سادگی باهم ملاقات دارین!!!.. میشه کمی از خصوصیاتشون رو تعریف کنید؟ من شنیدم ارتباط انسان با دنیای غیراورگانیک و اجنه باعث آسیبهای روحی و روانی شدید میشه .. میشه بگین چه بهره یا منفعتی واستون دارن یا چه اطلاعاتی از آباء و اجدادتون داشتن؟

دوست خوبم واقعاچهره اونهاروواضح میبینی؟؟؟؟؟؟!!!زبان شون بامافرق میکنه یانه؟

@@شباهنگ-ل5ش نه اونها به زبان خودم صحبت میکردن، ولی جسمشون کامل پوشیده بود تا حالا برای کسی تعریف نکردم چونکه باور نمیکرد چونکه باورش سخته

سلام

سلام، میگم من درست متوجه نشدم چی گفتی، اصلا یجوری نوشتی..q

لطفاً جواب منو بده...🌹🙋🏻‍♂️🙋🏻‍♂️

سلام تو چطوری خوبی

چه شکلی بود اون ؟ از کجا فهمیدی یکی از اوناست میشه بگید؟

@@heaven2692 منم دیدم وقتی بچه بودم 😫

@@Saghar-kq4rf چطوری بود؟ چه شکلی و شمایلی داشت ؟ کجا دیدید میشه بگید.

@@heaven2692 سلام خوب من بچه بودم توبغل مادرم بودم یه حوضچه ابی بود مادرم میخواست دبه رو پرآب کنه دیدم دستای مادرم دارن میلرزن صدای قلب مادرمومیشنیدم نگاه مادرم کردم اما مادرم سرمو برگردون اونموقع نمیدونستم مادرم زیرلب یه چیزایی میگفت مفهوم و درک اینا رو نمیدونستم اما ترس رو ازوجود مادرم حس میکردم مادرم بلند شد شروع کرد داد زدن و فرار کردن منکه تو بغل مادرم بودم اونموقع بود پشت سرمون یه مرد خیلی گنده و بزرگ ودیدم تمام بدنش موی سیاه وبلند داشت داشت آب میخورد پاهاش خیلی بزرگ ناخنشان بزرگ بودن موهاش تقریبا مث موی بز بود

@@heaven2692 خونه ما قدیمی بود توی خونه هم چندبار دیدمش اماشبیه قبلی نبود اون یک زن بود خیلی زیبا همیشه بمن میگفت بیا دستاش و بازمیکرد که برم توبغلش وقتی کم کم نزدیک میشدم باهرقدم قیافه اش تاغیرمیکرد خیلی وحشتناک میشد بعدها مادرم گفت که کل خانوادم اونو میدیدن اما بیشتر قصدصدمه زدن بمن رو داشته پدرم تصمیم میگیره که خونه رو بفروشن و ازاون خونه رفتیم اون زن همیشه منو با اسم صدا میکرد نمیگفت ساغر کلمات رو میکشید 😧😳

من اولش به این جور چیزا اعتقاد نداشتم اما باید بری کسی رو پیدا کنی که بتونه این کا رو برات انجام بده خودت نمیتونی

@international music دقیقا درست میگی.تازه یه پیج تو اینستا هست به اسم فولکلور داستان جن نخلستان رو پارسال تابستون پست کرد

@international music راست میگی من هر مدیر کانالی دیدم لااقل جواب چندتا کامنت و یه ❤خالی گذاشته ولی این و هیچوقت ندیدم اینهمه که از صداش و خودش تعریف میکنن یه بار جواب بده، بارها ازش خواستم یه اتفاق واقعی برام افتاده بگم براش، ولی اصلا جواب نداد😕

با درود بشما کاربر گرامی🌸🙏 این بخش از کانال یعنی دالان وحشت همینطور که از نامش پیداست درباره ماجراهایی با ژانر وحشت درنظر گرفته شده که طرفداران خاص خودش رو داره و در حوزه هنر و سرگرمی قرار میگیره ...برای مثال بیننده ی یک فیلم ترسناک یا تخیلی صرفا از تماشای اون ژانر لذت میبره کمااینکه متن داستان صحت نداشته باشه، همینطور در باقی زمینه ها مثل تئاتر و هنرهای دراماتیک و حتی برترین رمانهای دنیا از نویسندگان مطرح و مشهور که صرفا زاییده تخیلات نویسنده هستند ...

نه خرافات نیست برای منم اتفاق افتاده

بله کسی شعره

من بچه بودم خونمون قدیمی بود چندبار دیدمش خیلی بچه بودم بعدا فهمیدم پدر و پدر بزرگ و مادربزرگمم دیدنش کجاش جن خرافاته

@@Saghar-kq4rf باید بری پیش روانپزشک جانم!

mahsa fjfj کنار همون سدر هستش

@@f.116dream3 چه جالب نمی دوستم

mahsa fjfj آره دیگه برگشو میگن سدر میوه ی اون رو میگن کنار که البته کنار رو بیشتر ما خوزستانی ها میشناسیم چون هیچ استانی به اندازه خوزستان درخت کنار نداره

تا فرستادی شماره کارت ازت میگیره هرچی لایک و بازدید و کامنت داشت پنجاه پنجاه

@@SM-hb2qt 😴😴😴🤫🤫