تمام اپوزیسیون و برعنداز از بالا تا پایین جمع بشن ب اندازه یک انگشت کوچک استاد عباسی در علم و درایت ، حریف نیستن . اینو در اطمینان کامل میگم ، چون قبلن برعنداز بودم و اتفاقا شنیدن مباحث و دروس استاد بود ک اگاهم کرد ، دو سوی مخالف و موافق و دیدم و شنیدم، منظورم عمق ایدیولوژی شیعه ست ک اساتیدی مثل جناب عباسی بیرون میده . خدای متعال یار و باورت ، دکتر جان ک عزیز دل مایی
استاد عزیز و نابغه با تشکر از توضیحات بسیار عمیق و جالب شما. بیشتر خوشحال شدم از اینکه مسلمان شیعه هستم. ای کاش مسلمانان دنبال اتحاد بودند بجای تفرقه بوسیله انشعاب های مذهبی در سنی و شیعه. 🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺💐💐💐💐
باسلام این استاد بزرگوارمان جناب دکتر حاج حسن عباسی امیدواریم هر کجا که هستید سالم سلامت باشید.در حکام فراعنه فرعونیان بر مبادرت با یکدیگر عضویت داشته و هیچ گاه اعضای اقوام خودشان را بر دیگر فراعنه ترجیح نمی نمودن بله کفاف کار آخرت کفن است نه زر پول لازمه حضور مجدد.فراعنه رو در جایشان تا آخرت محفوظ نموده تا تن سوخته شان را به آدمیان در این دنیای مادی آشکار نماییم که این است آخر عاقبت طماعی و مال اندوزی ظلم و ستم ستیزی در دنیا و آخرت .یا حق😊❤
جناب حسن عباسی از ویدیوهای شما بسیار بهره علمی و مذهبی مبرم و ممنون هستم در مورد فرقه حسن صباح فرمودید حشاشین . آیا اسم این فرق بر حسب کلمه اساس گرفته شده که به اساسین معروف شدند و در زبان انگلیسی هم از همین کلمه استفاده کرده اند ؟
سلام استاد عزیز .. از گوش دادن به بسیاری از سلسله جلسات شما دریافتم که ذهن طوری تعریف کردید که قریب به مظمون یکی از لایه های فؤاد انسانه ... وقتی شیطان انسان رو منحرف میکنه یه موضوعی رو تو ذهنش وفکرش میندازه و انسان اونو پیروی میکنه ذهن هم که یکی از لایه های فؤاده اما توی قرآن میگه الذی یوسوس فی صدور الناس .. پس ذهن مربوط به فؤاده یا صدر .. درواقع سوالم در مورد وسوسه های شیطانه بیشتر که تو کدوم لایه های روح انسان صورت میگیره؟؟
نیاز چیست و چه ربطی با عشق و خدا دارد؟ معنی واقعی (عقلی) نیاز، احتیاج و نداشتن است. اما معنی حقیقی (شعوری) نیاز، داشتن و توان غیرمستقیم برای عبور از سد مشگلات می باشد. پس فقط شعور میتواند تهدید را به فرصت تبدیل کند و از آن واقعیت زیبا بسازد و نشان دهد که نیاز شعوری پایه و اساس خلقت را تشکیل میدهد و هدفش رفع نیاز کلی و برقراری تعادل بین نیاز عقلی و نیاز شعوری است که معنی عشق متقابل را میدهد. منشاء خدا، از نیاز متقابل (عشق) است و موضوع خدا بنظر من، "آگاهی" و چرخش آزاد آگاهی است تا رفع نیاز کلی کند. ضمنا جریان خدا اصلا یک مسئله دینی نیست که ادیان روش شیطانی و عقلی دارند و مشگل فراوان با آگاهی مخصوصا با چرخش آزاد آگاهی دارند. معنی ساده خدا یعنی خود آگاهی که آگاهی خودش از دو بخش متفاوت ساخته شده است. اول تولید آگاهی است که از تجربه کاری ماده بدست میآید. دوم چگونگی مصرف درست آگاهی بدست آمده می باشد که شخصا به اجرا گذاشته میشود و باید مسئولیت آنرا نیز شخصا بعهده گرفت. ضمنا تولید آگاهی و مصرف درست آگاهی دو مقوله کاملا متفاوت تا متضاد از هم، ولی در راستای یکدیگرند و برای رفع نیاز به نیاز همدیگر (عشق) همکارند. معنی کاملتر خدا عبارتست از خود آگاهی فردی و گروهی و کلی در زمان فعلی که در یک سیستم آگاهی شخصی، گروهی و کلی که از زمان صفر تا زمان هم اکنون در جریان و توسعه می باشد و ادامه خواهد داشت تا هر چه بیشتر تولید آگاهی و مصرف درست و زیبای آن توسعه داشته باشد و هدفش برای محقق کردن رفع نیاز به نیاز همدیگر (عشق) هوشمندانه از طریق زندگی کوشا می باشد. چگونگی پیدایش خدا از شرایط سخت ذرات مادی اولیه است که مشخصه اصلی ذرات جسمی، بینظمی است. خود بینظمی موجود در ماده، از یک طرف دارای یک توان مستقیم واقعی بنام انرژی است که کننده هر کاری می باشد (خالق) و از طرف دیگر دارای یک توان غیرمستقیم حقیقی بنام نیاز یا تهدید انرژی مادی است که این تهدید باید به یک فرصت زیبا تبدیل شود، وگرنه انرژی ماده میتواند ویرانگر هم باشد (شیطان). انرژی موجود در ماده باعث حرکت است و کننده اصلی هر کار جسمی میباشد که تجربه آنکار منجر به تولید آگاهی می شود. اما خود همین کار جسمی انجام شده نیز نیاز به چگونگی مصرف آگاهی دارد تا عمل انجام شده از حرکت جسمی را به معنای درست خود (تجربه مثبت) برساند و آنرا از اشتباه خود (تجربه منفی) تهی گرداند، تا چرخش آگاهی مربوطه کامل شود و از تهدید انرژی یک فرصت زیبای واقعی بسازد که بدون "توجه" به این نیاز امکان پذیر نخواهد بود. پس خدا، این توجه به نیاز و رفع آن (شعور) است که فقط از کامل شدن چرخش آگاهی بدست می آید چون کارهای ماده "نظم" و "معنی" ندارند و نیاز به توجه دارند.