Тёмный

راز جنایات شوم و سیاهی که از شنیدنش حیرت میکنید!! | پرونده جنایی ایرانی 

JenayiGRAM
Подписаться 16 тыс.
Просмотров 14 тыс.
50% 1

راز جنایات شوم و سیاهی که از شنیدنش حیرت میکنید!! | پرونده جنایی ایرانی
۲۸ اسفنده ساله ۱۴۰۲
خبره پیدا شدنه جسده یه مرده جوونه افغان
تویه بیسیمایه پلیسه تهران پیچید
به سرعت نزدیکترین واحدایه گشتی راهیه آدرسه اعلام شده
که یه خونه ی سه طبقه ی قدیمی ساز بود شدن
این خونه توو یکی از محله هایه نزدیکه میدونه خراسونه تهران بود
با رسیدنه اولین واحده گشتی راسه ساعته ۱۰ صب
خودشو به محل رسوندو در حالی وارده خونه شد که هنوز همسره مقتول به محله جنایت نرسیده بود
با تاییده درستیه خبر
به سرعت موضوع به بازپرسه جناییه تهرانم اطلاع داده شدو بازپرس به همراهه اکیپه جنایی خودشونو به محله جنایت رسوندن
خیلی زود محله جنایتم قرنطینه شد
تا هیچ ورودو خروجی به صحنه ی جنایت انجام نشه و محله جنایت دست نخورده باقی بمونه
با رسیدنه اکیپه جنایی
خیلی زود پزشکه جنایی دست به کار شدو مشغوله بررسیه جسد شد
جسده مراده ۳۵ ساله در حالی پیدا شده بود که رویه تخته اتاقش افتاده بودو سرش با ضربه هایه جسم سخت متلاشی شده بود
پزشکه تیمه جنایی بعده بررسیایه اولیه گفت حدوده ۲ ساعت از زمانه مرگه مقتول میگذره و مشخصه ضربه هایه متعدد با جسمه سخت به سرش باعثه متلاشی شدنشو مرگش شده
ولی باید جسد به پزشکیه قانونی منتقل بشه
تا آزمایشاته سم شناسیه مختلفم رویه جسد انجام بشه
تا مشخص بشه قبل از ضربه هایه کشنده به سرش مقتول با چیزی مسموم شده بوده یا نه
بعده تموم شدنه بررسیایه اولیه
جسد به دستوره بازپرس به پزشکیه قانونی منتقل شد
با انتقاله جسد
تحقیقاته کاراگاهایه اداره ی آگاهی از محله جنایت شروع شد
کله خونه به هم ریخته بود
ظاهره قضیه نشون میداد مراد قربانیه یه سرقته هولناک شده و سارق یا سارقین با خشونته خیلی زیاد مرادو کشتن
با شروعه بررسیایه تخصصی از محله جنایت
تحقیقاته بازپرس از نگین زنه جوونی که موضوعو به پلیس گزارش داده بودو اولین نفر با صحنه ی جنایت روبرو شده بود شروع شد
نگینه ۲۴ ساله میگفت
من امروز تویه خونه خواب بودمو همسرم رفته بود سره کار
همسایه ی طبق پایینمون
یه زوجه افغانن که خیلی ساله تویه این خونه ساکنن
رابطه ما راحله و مراد خیلی خوب بود
بیشتره وقتا اگه غذایه خوشمزه ای درست میکردیم برایه هم م میبردیم
امروز صب دیدم تلفنم داره زنگ میخوره
اصلا با زنگه تلفن از خواب پریدم
گوشیو که نگاه کردم دیدم راحلس
با حالته خوابو بیدار جوابشو دادم
صدایه راحله خیلی نگران بود
ازم خواست برم دمه خونشونو ببینم مراد خونس یا نه
میگفت از دیشب مراد جوابه تلفنشو نمیده
بعده این گفته هایه راحله
تماسو قطع کردم
لباسامو عوض کردمو رفتم طبقه ی پایین
از پله ها که داشتم میرفتم پایین
دیدم دره خونشون نیمه بازه
گفتم شاید رفته تا جلویه در آشغالی چیزی بندازه بیرون درو باز گذاشته
چن باری از پشته در صداش زدم
ولی هیچ صدایی نیومد
رفتم از پنجره ی راه پله بیرونو نگاه کردم تا ببینم دره کوچه ام بازه یا نه
دیدم نه اون در بستس
با این حال رفتم دمه دره کوچه تا ببینم پیداش میکنم یا نه
دیدم نه
هیچ خبری نیست
گوشیو برداشتمو به راحله زنگ زدم
جریانو بهش گفتم
راحله بهم گفت برم داخله خونه
همینجوری که گوشی دستم بودو با راحله حرف میزدم
وارده خونه شدم
همون اولی که وارده خونه شدم متوجه غیر عادی بودنه جوه خونه شدم
چون خونه کاملا به هم ریخته بودو یه جورایی کله وسایله خونه انگار ریخته شده بود وسطه اتاق
همینجوری ادامه دادمتا رسیدم به اتاق خواب
تا داخلو نگاه کردم شروع کردم به جیغ کشیدن
جسده مراد در حالی رویه تخت افتاده بود که سرش کاملا متلاشی شده بود
با جیغایه من
باقیه همسایه هام خودشونو رسوندن تویه خونه و اونام با این صحنه روبرو شدن
راحله ام مدام داشت بهم زنگ میزد
اصلا توانه حرف زدن نداشتم
بلخره یکی از همسایه ها جوابشو دادو جریانو بهش گفت
چن دیقه بعد که حالم یکمی بهتر شد
چون اولین نفر من با جسد مواجه شده بودم خودم با پلیس تماس گرفتمو موضوعو بهشون گزارش دادم
بعده تموم شدنه گفته هایه این زن
بازپرس به سراغه راحله همسره مقتول رفت که به شدتم داشت بیتابی میکرد
راحله میگفت
من دیشب بعده اینکه برایه مراد شام درست کردم
رفتم خونه ی عمم اینا و شب موندم اونجا
امروز صب قرار بود مراد قبله رفتن سره کار
بیاد دنباله منو
منو ببره خونه
وقتی صب شدو دیدم هیچ خبری از مراد نشد
فکردم خواب مونده
واسه همین بهش زنگ زدم
ولی دیدم جواب نمیده
۱۰ باری بهش زنگ زدم با فواصله مختلف
ولی دیدم هیچ خبری ازش نیس
با خودم میگفتم اگه خوابم بوده باشه
با اینهمه زنگ از خواب پریده بود
وقتی دیدم دستم به هیچ جا بند نیس
زنگ زدم به همسایه ی طبقه ی بالامون
ازش خواستم بره دمه خونمونو زنگه خونمونو بزنه
اما چن دیقه بعد با تماسه نگین متوجه شدم چه بلایی سره شوهرم اومده و خودمو رسوندم خونه
راحله میگفت
منو همسرم ۵۰ میلیون پوله نقد تویه خونه داشتیم
این پولم از تویه خونه سرقت شده
احتمالا به خاطره همین پولا شوهرم کشته شده
همسایه هایه دیگه ایم که تویه محله جنایت حضور داشتن
حرفایه نگینو تایید میکردنو میگفتن ما با صدایه جیغه نگین متوجه این اتفاقه هولناک شدیم
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل

Опубликовано:

 

27 сен 2024

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии : 60   
Далее
"Когти льва" Анатолий МАЛЕЦ
53:01