آدمارو از روی افکار و اندیشه باید شناخت و به گفته هاشون تفکر و تدبر کرد چطور گفتن یه ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال نماز است منی که مناجات می کنم اسم اونو به زبان میارم قلبی باشه نه کلامی نه عادتی هر حرفی گفته بشه باید فکر کرد نه تقلید عشق از اول سرکشو خونی بود،تا گریزد هرکه بیرونی بود😭😭😭😭
عشق اسکل وار دیگه دیوونه بازیه.اتفاقا خیلی هم زشت و مسخره است. خیلیا عاشق بودند و اما سر زنشون رو بریدند .شوهرشونو کشتند.همدیگه رو تحقیر کردند .هر وقت فکر کردید عاشقید بدونید فقط هرمونهاتون قاطی کردند.زیاد جوگیر نشید
این درسته که اگر مردگان زنده شوند و ببینند و بشنوند که چه داستانهایی در مورد زمانه آنها سر هم کردند و نوشتند و به خورد مردم دادند از خنده روده بر میشند!؟ 🤔 😂
تشکر میکنم بابت این اگاهی و دانشی که بما ارزانی داشتید،بزرگترین فقر ناآگاهی و جهل تاریخی هست که ملت ما بدان گرفتارند،و خوشحالم افرادی فرهیخته چون شما در جهت زدودن ان قدم بر میدارید. ❤️❤️🌹
بنظر میاد شمس و مولانا خیلی بیشتر از تصورات بهم نزدیک بودن و عشقی بینشان بوده؛ و یکی از دلایل ازدواجش با کیمیا خاتون هم همین بوده که در جامعه سنتی آن زمان به دامن زدن افکار عمومی در خصوص رابطه عاطفی شمس و مولانا رو عادی جلوه بده
این همه تو یوتیوب چرخ زدم چندین سال به جرات میتونم بگم بی نظیر تراز کانال قاصدک ندیدم موفق باشید ممنون از آگاهی دادن ملتی که دولتش میخواد به زور ناآگاه باشن سپاس بی نهایت از دست اندکاران کانال خوب قاصدک
لطفا قبل نقل داستان ؛یع بار روی منن رو مطالعه بفرمایین و ازتلفظ کلمات و اسم های خاص مطمئن باشین .اسلامی ندوشن رو غلط تلفظ کردید درمتن های دیگرتون هم بارها این اشتباهات شنیده شده .مرسی
آنچه که ما در مورد دین و عرفان می دونیم ، در واقع دانستن نیست . مجموعه ای از نداستن هاست . نداستن های مردم ایران خیلی عمیق تر از این حرفهاست . مردمی ساده مملو از ندانستن و سرخوش و سرمت از وهم دانستن
من از تاریخ متنفر بودم متنفر تر شدم و هم چنان حالم از هر چیز این مدلی به شدددددت بهم میخوره یه کم شعور خوووب پشت سر آدم زنده هزار داستان هست آدم زنده دقت کنیم لطفااااااااااا بعد چطور مممکن مورخان دقیقا دقیقا مو به مو درست گفته باشند مگه امکان دااااااره بابا بسه حالت تهوع گرفتیم
بسیار عالی. در گذشته چه راز و رمزهایی نهفته است! آنقدر که داستانهای برگرفته از حقایق در زمانهای گذشته و دور جذاب و سحرآمیز هستند، اتفاقات عصر حاضر بسیار دردآور و تأسف آمیزند. سپاس از شما. 🙏🏻 🌹
من نخوندم ولی دقیقا از حرفهایی که دراین داستان اینجا زده شد یقبن کروم که دخترک بیچاره رو کتک زده ودخترک مرده اون پیرمرد هوسران بددل هم بعدش از ترس،جانش فرار کرده ولی توسط،برادر دخترک کشته شده.قبلا خم خونده بودم که شمس،با کودکان تندی وبدرفتاری میکرد.دبگه دزدگاهم به عرفان داره عوض،میشه.عرفانی که نتونه انسان روآدم کنه به چه درد میخوره؟؟!!🤔
بسیار جالب و شنیدنی، بنظر من کیمیا هم مثل خیلی از زنهای دنیا مورد اذیت و آزار خانگی قرار داشت ،فقط کافی که خوب به داستان گوش کنید، همه چیز مثل روز روشن است. ممنون از شما و برنامه آموزنده شما.
از آغاز این ماجرا نا درست بود تا آخرین گفتمان . لطفن اگر قرار است که شنونده های شما ، شما را باور داشته باشند ، بهتر این است که کتابهای بیشتری بخوانید ، چون در میان شنونده های شما مردمی اهل مطالعه و آگاه بسیار هستند که واقعیت ماجرا را خیلی خوب میدانند .
یک عارف وصوفی مبتدی از اولین گام ها فرو خشم است چه رسد به کسی چون شمس که به حقیقت دست یافته علم لدنی داشت . بخواهد به خاطر انچه که بر او پوشیده نبوده همسرش را مورد ادیت قرار دهد این ها همه از نا اگاهی حتی در کتابی تاریخ سال ها پیش خواندم کمیا بیماربود وراضی به ازدواج نمیشد باید مطالعه کرد.
داریم درمورد یک عارف باایمان که باخداارتباط داشته حرف میزنیم نه ادم عادی کم عقل لطفا اینطوری صحبت نکنید انقدر بی پروا درست نیست درقرن ۵ علم پزشکی وجودنداشته شاید ایشون ناراحتی قلبی داشته که ازناراحتی میمیره کم نبودن کسانی که درقدیم درجوانی به خاطر ناراحتی قلبی کلیوی ....فوت میکردن و
@@user-lr6cb7nl3j کتاب پله پله تا ملاقات خدا در مورد مرگ کیمیا توضیح داده و البته با توضیحاتی که داده در واقع شمس و مولانا عاشق هم بودند و ازدواجش با کیمیا فرمالیته بوده تا از حرف مردم در امان باشند
شمس در خوی فوت نمودند ،حتی تا بعد از صد سال از فوت نمودن شمس ،در خوی مراسم رقص سماع برگزار میشد که بعدها کم کم از طرف دولت رقص سماع ممنون شد و این مراسمات تعطیل شدند . شاه اسماعیل صفوی خوی را ییلاق تابستانی خودش کرده بود و شیفته شمس بود ، شاخ قوچ های بزکوهی رو شکار میکرد و مناره شمس را با آن قوچ ها ، تزئین میکرد . از سه مناره ، فقط یک مناره باقی مونده در حال حاضر
یک نکته رو فراموش نکنیم و اینکه مولانا فقط یک شاعر توانا بود که اتفاقا با زهر عسلام،افکارش مسموم بود و بجز به دین الله و پناه به آنها؛راهی برای گذران این دنیا نمی دید و حتی پای استدلالیان را چوبین! میدانست...پس بدون تعصب به این افراد نگاه کنیم...همینطور شمس ..و با این خالی بودن تاریخ از روایت آنها، دچار برداشت غلط نشویم