درود به شما ، خود قطب زاده با تمام افراد حاضر در آن هواپیما براستی شایسته زندگی در آن قفس بودند. نه پادشاهانی که با اندک اشتباهات ، بهترین سالها رو برای ایران و ایرانی رقم زدند. روح رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه نازنین در آرامش هست و خواهد بود.
روح انورسادات شاد. او مردانگی و وفاداری و رفاقت رو در حق ایرانیان انجام داد. ❤ اگر چنین اتفاقی برای پادشاه میفتاد لکه ی ننگش تا ابد بر پیشانی مردم ایران باقی میموند.
مسعود خان با اینکه با مشی سیاسی «همیشه» مسالمت جوی شما میانه ی خوبی ندارم اما از شما می آموزم و می پذیرم که انسانهای فرهیخته یی باید و لازم است که باشند و همیشه هشدارهای لازم را بدهند. امیدوارم در کمال صحت سالها بمانید و از شما بهره ببریم. ریش هم بهت میاد عامو
این محاسبات دیر وزود داره ولی سوخت وسوز نداره .بنابراین با توجه به سرنوشت قطب زاده که نصف حقش هم نبود چنین سرنوشتی برای مسعود بهنود نیز دور از ذهن نخواهد بود.
شما یکی از پلشتترین چهره.های تاریخ مطبوعات ایران هستید. خوشحالم که میان اکثریت نسل جوان رسوا و بیآبرویید.. درود بر خاندان ایرانساز پهلوی و زنده باد ولیعهد و پاینده ایران اهورایی
ای کاش این نشستها / برنامها ی شما ادامه داشته باشند. من ۶۰ سال پیش ،این سر دنیا، به دنیا اومدم.فقط ۷-۸سال که همه قبل از انقلاب بودند تونستم ایران زندگی کنم. فقط از دور دستی روی آتش داشته ام. یک جور هایی با شنیدن و خوندن کارهای شما حس میکنم با حقایقی که به چشم ندیدم فرصت آشنایی پیدا میکنم.سخن آگاه منصفانه در عین حال دلنشین ظاهراً مابین ما ایرانیها کیمیاست. هنوزم برنامههای هزار داستان بعد از تکرارهای مجدد برایم روشنگر هستند.سپاس.
آقای بهنود! معمولا شما هرچه تعریف میکنید شیرین است. زمانی به فرزاد فرحزاد گفتید که امیدوارید دفعه بعد ریش و سبیلش را اصلاح کند، که توصیه خوبی بود، چرا حالا خودتان تن به این تغییر داده اید، نمیدانم، ولی قویا میگویم که اصلا به شما نمیاید. بیش از ۵۰ سال شما را مرتب و اصلاح شده دیده ام، حالا موی سفیدتان را چاره نیست ولی این ریش و سبیل، مطلقا زیبائی ندارد.
اقاي بهنود، چرا از خروج ١٦ بسته خاض توسط تيم قطب زاده و ممد رينگو از فرودگاه مهراباد به مقصد طرابلس و تحويل آن به بيلي كارتر برادر جيمي كارتر مشاور معمر قذافي به ارزش ١٠٠٠ تومان به گفته جعفر شفيع زاده، سخن نمي گويي، شما زنده خواهي ماند تا روزي كه به دست من بيفتي و من بتوانم از شما اعترافات واقعي را در راديو تلويزيون ملي براي ملت شريف پارس از طريق شما باز نشر كنم، شما تا ان روز زنده خواهي ماند.
چقد درباره تحرف کردندایشون درست فرمودید،این بابا از طرف پدر انزلیچی اند و من از پدر بزرگشان که ملای مکتب خونه دار بود تا اعضای فامیل و اقربا ایشان را متأسفنه می شناسم بازم جالب تر، اینکه ایشان علاوه بر کار در نشریه ی « آیندگان» یک زمانی هم ایشون شدند تهیه کننده برنامه ای ویژه در تلویزیون با حق العملی بسیار زیاد و دفترشان هم شد چسبیده به دفتر من !! پرداخت پر چرب وچیلی به ایشون سرو صدای زیادی در بین مسولان بالای سازمان منعکس کرد ، من بالاخره با نوجه به نزدیکی ام با زنده یاد جعفریان معاون سیاسی سازمان رادیو تلویزیون کاندید شدم نه بخاطر چیزی خاصی ولی برم فقط به ایشان بگویم و گفتم … آقا این آقا را کی آورده و اینهمه حقوق از برای چیه؟ … پاسخ دادند، اقا ایشان به دستور هویدا آمده و سازمان امنیت ، این پولی همکه به ایشون پرداخت میشه باید بشه !! ببینید باچه مهارتی میگه «من اونموقع تنها زندگی می کردم ، این پول پرداختی تلویزیون آنقدر زیاد بود که ایشان با یک راننده و اتوموبیل در شهر رفت امد می کردند، همسر و فرزندشان نیز در یک منزل شخصی زندگی می کردند در لندن ، واین فرزند دردانه هم ان موقع دوران دبستان را در لندن می گذراندند …… توخود حدیث مفصل بخوان ز این مجمل ….