Тёмный

رمان رحیم دیوونه : قسمت اول ـ نویسنده : ناهید گلکار ـ راوی : محبوبه 

کتاب سرا
Подписаться 940
Просмотров 519
50% 1

در مورد رمان رحیم دیوونه :
رحیم دیوونه نام رمانی است از نویسنده عزیز کشورمان ، خانوم ناهید گلکار .
در این رمان ، پسر جوانی بعد از سربازی به خانه برمی‌گردد و متوجه میشود بچه ها در حال آزار و اذیت کسی هستند که معلولیت دارد و او را رحیم دیوونه خطاب میکنند. جلوی آنها را میگیرد و گاهی برای پسر غذا می‌آورد و هم زمان دختر خاله اش لیلی همین کار را می‌کند ، تا اینکه شب عروسی لیلی ، رحیم به خانه آنها می‌آید و از یکی از مردهای خانواده کتک میخورد و فرار میکند ، اما راوی داستان او را رها نمی‌کند و پشت سرش میرود و کم کم متوجه میشود رحیم چیزی که به نظر می‌رسد نیست و شخصیت دیگری دارد .
از دیگر رمانهای خانوم گلکار میتوان به : ماهی خانوم ، عقاب ، رعنا ، آی سودا ، پدر عزیز من ، و رویایی که داشتم اشاره کرد .
#داستان
#رمان
#کتاب
#کتاب_صوتی
#عاشقانه
#کتابسرا

Опубликовано:

 

1 окт 2024

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии : 42   
@azadehshafahian
@azadehshafahian 11 дней назад
خوش اومدی محبوبه جانم❤❤ خوش برگشتی 😍😍 دلمون برات تنگیده بود🥹🥹
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 11 дней назад
سلام عزیز دلم ، آزاده قشنگم ، فدای مهربونیت ،♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
@ستاره-ض2ش
@ستاره-ض2ش 10 дней назад
سلام محبوبه جان دلتنگت بودم خوشحالم دوباره با صدای زیبات داستان جدیدی می‌شنوم موفق باشی❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 10 дней назад
سلام ستاره جانم ، ممنونم که اومدی و با کامنت پر مهرت من رو خوشحال کردی عزیز دلم ♥️🌸♥️🌸♥️🌸🙏
@FatemaSohrabi
@FatemaSohrabi 9 дней назад
وای چیخوشهالم صدای پور شور محبوب دلمو میشنوم خدا یا شکرت ❤❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 9 дней назад
قربونت برم فاطمه جانم ، مهربونم 🙏♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸🙏
@hosseinsabeti8485
@hosseinsabeti8485 10 дней назад
سلام عزیزم، قربون صدات، چرارمان پدر ناتمام موند
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 10 дней назад
درود بر شما ، ممنونم از کامنت پرمهرتون ، متاسفانه نویسنده رمان پدر ، خانوم بهنوش قزوینی ، ناراحت و ناراضی بودند از خوندن رمانشون و خواستند خوندن رمان رو متوقف کنم ، من واقعا ازتون عذر خواهی میکنم . خیلی ممنونم از اینکه رمان هارو دنبال میکنید 🙏🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸🙏
@zahradiba415
@zahradiba415 4 дня назад
سلام محبوبه جااااااااااااااانم😊 خوبی خانم خوشگله🤍 خیلی خوش اومدی عززززززززززززززیزدلم❤❤❤❤❤🥰
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 4 дня назад
سلام زهرا جون، رفیق مهربونم ، ممنونم از خودت که اومدی فدات بشم ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️
@zahradiba415
@zahradiba415 3 дня назад
عزززززززززی،دلی دوست مهربونم❤❤❤❤❤
@rebanejad441
@rebanejad441 8 дней назад
مرسی آمدی دختر گلم دلتنگت بودم👍🙏👏👏
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 8 дней назад
قربونتون برم ، مرسی از شما و لطف و محبتتون ، من هم دلتنگتون بودم 🙏🌹🌹🌹🌹🌹🙏
@RoyaKazemiAslDavani
@RoyaKazemiAslDavani 7 дней назад
خوش اومدی محبوبه جان❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 7 дней назад
فدای شما رویا خانوم عزیزم 🙏♥️♥️♥️♥️♥️🙏
@FatemaSohrabi
@FatemaSohrabi 9 дней назад
بلی این سول من هم دارم چرا داستان پدرم ناتمام ماند؟😢
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 9 дней назад
عزیز دلم ، متاسفانه خانوم قزوینی نویسنده رمان پدر ، ناراضی بودند از اینکه رمانشون رو بخونم ، و خواستند خواندنش رو متوقف کنم ، واقعا عذرخواهی میکنم ازت فدات بشم . 🙏🌸♥️🌸♥️🌸♥️🙏
@firoozehmobarrez183
@firoozehmobarrez183 6 дней назад
چقدر صدای زیبایی داری چان دل❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 6 дней назад
ممنونم فیروزه عزیزم از لطف و محبتت ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸
@setarehjamali4736
@setarehjamali4736 9 дней назад
با اختلاف بهترینییییی❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 9 дней назад
فدای تو ستاره قشنگم ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸
@saeedbahadori6072
@saeedbahadori6072 6 дней назад
عالی بود عزیزم
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 6 дней назад
ممنونم عزیزم 🙏♥️♥️♥️♥️🙏
@اکرمعلیزاده-ن1ص
@اکرمعلیزاده-ن1ص 11 дней назад
عالی هستی❤❤❤❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 11 дней назад
@@اکرمعلیزاده-ن1ص ممنونم اکرم خانوم عزیزم 🙏♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🙏
@AkramMaleki-jp3fn
@AkramMaleki-jp3fn 4 дня назад
❤❤❤🎉🎉🎉❤❤❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 4 дня назад
ممنونم اکرم خانوم عزیزم 🙏🌸♥️🌸♥️🌸♥️🙏
@shahlajodaki5100
@shahlajodaki5100 8 дней назад
سلام محبوبه جان خوش اومدی گلم دلتنگت بودم خوشحالم که دوباره یه رمان جدید رو برامون با اون لحن شیوا بیان میکنی خدا حفظت کنه مهربونم 🙏🙏🙏 یدونه ای دختر مهربون شهر قصه ها😘😘😘🎉🎉🎉
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 8 дней назад
سلام شهلا خانوم مهربونم ، چقدر نگرانتون بودم ، براتون پیام گذاشتم که چقدر نگرانتون هستم و دلتنگ فداتون بشم . خیلی دوستتون دارم شهلا خانوم عزیزم ♥️♥️♥️♥️
@shahlajodaki5100
@shahlajodaki5100 8 дней назад
عزیزمی دل بدل راه داره گلم منم خیلی دلتنگتون بودم ببخشید محبوبه جونم الان رفتم پیامتو دیدم مسافرت بودم گلم خیلی دلم برات تنگ شده بود خیلی خوشحالم صداتو می‌شنوم دوست دارم دختر مهربون همیشه برقرارباشی 🙏🙏🙏❤❤❤😘😘😘فدات بشم مهربونم 😘😘😘
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 8 дней назад
ممنونم فداتون بشم ، الهی همیشه شاد و خندون باشید ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸
@shahlajodaki5100
@shahlajodaki5100 8 дней назад
فدات بشم الهی همیشه برقرارباشی گلم❤❤❤ دوست دارم مهربونم😘😘😘
@mj-ht6pu
@mj-ht6pu 8 дней назад
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 8 дней назад
ممنونم 🙏♥️♥️♥️♥️♥️🙏
@nadiamahdavy662
@nadiamahdavy662 10 дней назад
❤❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 10 дней назад
ممنون نادیا جان 🙏♥️🌸♥️🌸♥️🙏
@afroozkashef
@afroozkashef 11 дней назад
سلااااام خانم محبوبه خوش اومدید ولی لطفا بهمون بفرمایید رمان پدر چرا ناتموم موند؟؟؟؟؟!!!!!!!!❤❤❤❤
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 11 дней назад
سلام عزیزم ، ممنون ، فدات شم خانوم بهنوش قزوینی نویسنده رمان پدر ، از خوندن رمانشون ناراحت و ناراضی بودند و خواستند خواندنش رو متوقف کنم . من واقعا ازتون عذر میخوام عزیزم . 🙏♥️
@afroozkashef
@afroozkashef 11 дней назад
@@کتابسرا-د4ض ممنونم عزیزم. ازاینکه پاسخ گفتید.
@rebanejad441
@rebanejad441 8 дней назад
میشه محبوبه جان تقلب برسونی وبگی آخرش چی میشه؟ 😜رمان پدر را میگویم
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 8 дней назад
​​​@@rebanejad441آره عزیزم ، خیلی خلاصه براتون میگم . فرخنده از مصیب میخواد براش خونه جدا بگیره و مصیب اینکار رو می‌کنه ، یک روز خبر برای مصیب میارن که فرخنده با ی مرد توی خونه هست و مصیب می‌ره خونه و اونها مصیب رو می‌بندند به درخت و فرار می‌کنند ،، مصیب نمیتونه فرخنده رو پیدا کنه و توی همسایه ها هم تحمل بی آبرویی رو نداشته ، ی مدت بعد هم کارگاهش آتیش میگیره و شوهر اکرم جعفر میمیره ، و کلا وضع مالی مصیب بد میشه و مجبور میشه خونش رو بفروشه و بره خونه حاج فتاح زندگی کنه .‌ بعد ی مریضی لاعلاج میگیره و زمینگیر میشه و بعد از سالها میمیره . رمضان می‌ره دانشکده افسری و درسش رو میخونه و وارد نظام میشه ، اونجا ی رفیق داشته که خواهرش عاشق رمضان میشه و اصفهان زندگی میکردند ، اما رمضان عاشق مهری بوده و با مهری صحبت می‌کنه و بعد با حاج فتاح و با سختی با هم ازدواج میکنند چون دختر مهری ناراضی بود . وقتی ازدواج میکنند مهری بچه دار نمیشه و بعد از سالها مهری از رمضان میخواد با دختری که خودش انتخاب می‌کنه ازدواج کنه و دختری رو می‌شناخته که سیاسی بوده و احتیاج به جای امن داشته تا کارهاش درست بشه و بره خارج ، و در ازای جایی که بهش میدن با رمضان ازدواج می‌کنه و ی پسر به دنیا میاره به اسم امیر و بعد از مدتی می‌ره خارج . زندگی خوبی داشتند تا اینکه رمضان ی ماموریت به اصفهان داشته و اونجا می‌ره خونه رفیقش و اون دختر که هنوز بعد از سالها از عشق رمضان ازدواج نکرده بوده ، رمضان رو خام می‌کنه و ازدواج میکنند یواشکی که مهری نفهمه ، و ی دختر به دنیا میاره و اسمش رو فروغ میگذارند اما اون زن میمیره و رمضان با دخترش، یک روز میاد خونه
@کتابسرا-د4ض
@کتابسرا-د4ض 8 дней назад
و مهری که ناراحت میشه و تمام خاطرت گذشتش با مصیب رو یادش اومده بوده می‌ره و تا مدتها نمیاد ، بعد از چند وقت میاد و هر دو بچه رو بزرگ می‌کنه و عروسی برای بچه ها میگیرند . اما در کل نتیجه گیری این رمان این بود که ، قضاوت نکنیم همدیگرو ، خود رمضان در آخر گفت ، آنقدر که من مصیب رو قضاوت کردم ، خودم کمتر از اون نبودم و به ی شکل دیگه خطا کردم ، و در آخر نوشته بود من رو قضاوت نکنید .
Далее
#慧慧很努力#家庭搞笑#生活#亲子#记录
00:11