چیزی که به عنوان خوب و بد تعریف شده برامون به شدت وابسته به زمان و مکانه.. چقد درست بود.... چقد عمیق بود.. مرسی از شما و وقت و انرژی که برامون میزارید❤ پایدار باشید
به معنای اسمت، زندگی بخشیده ای در جسم و وجودت 👌👌👌 به هویت یک معنا، جسم پوشونده ای و زندگی در جسم و ماده رو براش محقق کردی 👏👏👏 بسیاااااااااار لذت بخشه تماشای تولد و زندگی یک معنا در عالم ماده 😍😍😍دمت گرررررم 🙏🙏🙏
ممنونم بابت اینکه شما رو داریم و چقدر خوب همه چی رو آنالیز میکنید دکتر عزیزم کاش برنامه های شما رو همه ببینند تا مهربانتر باشیم نسبت بهم و زلال و پاک❤❤
شما درخشانی که تمام داستانهایی که تا امروز خوندیم و متوجه نشدیم رو با زبانی شیوا و لحنی ساده برامون تفسیر میکنید تا میشه یه قطره زلال از دریای معرفت و میچسبه به جونمون.مرسی که هستی ❤
بی صبرانه منتظر قسمت بعدم🔥 من در کنار پیشبرد برنامه های سفر درونی خودم، نکات هر قسمت رو می نویسم و مطابقت میدم با شخصیت و شرایط خودم و هر پارت، تلاشی مشخص می کنم برای انجامش سرتون سلامت استاد راهنمای محبوب🌱
سلام دکتر شکوری عزیز ، قسمت ۲۹ رود برای من خیلی سوال برانگیزه و جذابه ، بنظرم در مورد این قسمت میشه کتابی نوشت اینقدر که در بطنش اطلاعات هست و سوالاتی که واقعا میتونه جواب داده بشه فقط با همین قسمت ۲۹ و شما چقدر زیبا توضیحش میدین ، لطفا اگه شرایطش رو دارین بیشتر در موردش توضیح بدین ، ممنون و 13:34 سپاسگزارم از شما و همسر فداکارتون 🙏🙏😍😍
والا آدم نمیدونه چی بگه. اصلا میخکوب میشم وقتی فیلماتونو نگاه میکنم.. وقتی تموم میشه پاهام انگار خشک شدن.. اگر میشد نفس هم نمیکشیدم.. چقدر رمز و راز در جهان هست.. چقدر ما این موشکافی ها را لازم داریم.. مثل تشنه به آبیم.. حیف که آب در کوزه و ما سالهاست گرد جهان میگردیم.. لطفااااا لطفا ادامه بدید.. امیدوارممم نفست همیشه همینقدر پر شور و زنده باشه آقای دکتر.. ذهنتون همینقدر روشن و پویا باشه..که به جهان تاریک ما هم روشنایی ببخشه..❤
آقای شکوری ، با این اعجازی که شما در ترکیب و توصیف مفاهیم حقیقی زندگی و رسم ان در چهارچوب قصه ها دارید ، من امروز با شنیدن این قسمت به پیام آوری شما ایمان آوردم . از همه زحمات شما در این راه ممنون و سپاسگزاریم .
خدا را سپاس برای وجود نورانی شما فرزندانِ پاک سرشتِ ایران زمین، که راهنمای ما در این روزگار سیاه هستید. به امید دیدار سحر در پس شامگاهان دوستتون داریم ❤
دکتر شکوری عزیز خیلی متشکرم خواهشاً زود به زود ویدیو بدید احساس میکنم وسواس زیادی رو برای محتواتون به خرج میدید و این وسواس اگرچه محتوا رو با کیفیت میکنه اما با دور کردن شما از نگاه ما، ما رو غمگین میکنه و منتظر. شما حتی اگر تو ویدیو یه کتاب رو روخوانی کنی یا خلاصهش کنی، دیدن ویدیو لذت وافره برای ما. ارادت آرزوی مزید توفیقات
و ما بسیار افراد بزرگسالی رو داریم که توی زندگیشون نه تنها سرخ رو زندگی نکردن که حتی صورتی کم رنگ هم براشون محدودیت داشته و اونا فقط مودب ومطیع بودن؛ اما در درون پر از خشم اند.
من بار ها و بار ها و بار ها همه پادکست ها رو گوش دادم و گوش میدم... چی هستی شما آخه..کی هستی شما آخه... من هر سری فقط و فقط براتون دعای خیر میکنم که فقط سلامت باشید و توی زندگی خیر ببینید فقط... ❤🩹❤🩹❤🩹❤🩹
سلام و درود بر شما دکتر شکوری عزیز چطور میشه از شما از صمیم قلب تشکر کرد برای این همه زحمت و آگاهی که به ما و انسانیت میدهید؟ بخصوص این ۹ قسمت اونقدر مطلب و نکته وعمق ومعنا با خودش داره( البته با اشاره ها و روشنگریهای زیبای شما میشه بهشون نگاه کرد! )که زبان را از بیان قاصر است.فقط حس خودم را بگم که این اپیزود برای من تلفیق علم و معنا (عرفان)بود.به قول دوستمون چقدر خوبه که آدمی مثل شما وجود داره که با چراغی در دست قصد روشن کردن اطرافش را داره! مرسی،ممنون،سپاس.....
دقیقه۱۹ این قسمت عاااالیه آدم خوب بودن ،پارتنر خوب بودن، اون فرزند خوبهی خانواده بودن، برای همه خوب بودن و … مهربان بودن و از خودگذشتگی برای بقیه حاصلش میشه بیماریهای خودایمنی نقص در سیستم ایمنی ، IBS و نقص سیستم گوارشی روده ،معده و…
درود بر استاد مردم گریزم😅میدونم پیام هارو به دقت میخونید و هربار شمارو توصیف میکنم میترسم مثل پادکست کتابگرد عصبانی بشید بگید نه تواضعه نه چیز دیگه من لایق اینهمه لطف نیستم😅😅 منتها کاش سکوت رو بشکنید..... اخر روزی از نزدیک ملاقات تون خواهم کرد امیدوارم این آرزوم محقق شه چند کنم تو را طلب، خانه به خانه، در به در چند گریزی از برم، گوشه به گوشه، کو به کو شمسِ مردم گریز بینهایت دوست داشتی بدونید موثرترین فرد زندگی منیید
سوت میزدم کسی نمیشنید،همه آنجا بودند در آن آبی دوردست،جایی خیلی دور تر از این تاریکیِ مطلق،این عمق، این چاه که من را مثلِ گوری گشنه بلعیده بود... مُرده بودم بی شک مُرده بودم...باید از سوت زدن دست میکشیدم چه فایده اگر کسی هم سر میرسید؟! نوش دارو پس از مرگِ سهراب فقط مرگِ معصومانه ی من را به مرگی ابلهانه تبدیل میکرد...انگشتانم را از دهان بیرون آوردم تو همان لحظه دستم را گرفتی و با چنان برقی در چشمانت گفتی خوش به حالت چقدر بلند سوت میزنی به من هم یاد میدهی؟.. چنان از کمک خواستنِ شرمگینانه م به وجد آمدی و تمجید کردی که انگار پیامبری را حینِ معجزه ستایش میکنی... بعد از آن با تو کمک خواستم اما آرزو کردم کسی به کمکِ ما نیاید....کسی صدای سوتمان را نشنود بعد از آن آبیِ دور دست را پر رنگ تر آرزو نکردم همان جا در دور دست جایش خوب بود که اینجا در تنهاییِ ما ، تو خدا شدی و مرا به پیامبری برگزیدی 🥀
سپاسگذارم برای خط نوری که از خودتون به جا میذارین. ما میتونیم این خط نور رو دنبال کنیم و به آگاهی برسیم. راهتون همواره سبز و پر نور باشه آقای شکوری بسیار عزیز و دوست داشتنی. و سپاسگذارم از نیلوفر جان عزیز که پشت دوربین ایستاده ولی تلالو نور ایشان هم، همواره مشهوده.🙏🏻🙏🏻
سلام ممنون از زحماتی که میکشید این سریال رو من خیلی دوست داشتم و به خیلیا پیشنهاد کردم اما برای بیشتر دوستانم استفاده از یوتیوب سخته و منتظرند تو castbox بارگذاری بشه تا اونجا گوش کنن.
آقای شکوری جستجوگر عزیز. ممنون که جستجوهات رو با ما هم در میون میذاری من یکی مدیونتم تا ابد. خدا سلامتیتون بده مبحثی کل اپیزود گذشته باز کردین راجع به ایران عمیقا نشست به دل و جونمون. اگر میشه بذارین تو برنامتون بیشتر بگیم از حکمتهای اصیل کهن. چون یکی مثل من تا یکی مثل شما نباشه براش مفاهیم رو باز نکنه نمیتونه متوجه بشه..... ممنون ازتون❤
من اسمم معصومه است.دوست داشتم اسممو اما از سمت برخی دوستان مورد تمسخر قرار میگرفتم.توی زبان تورکی (مصمه) تلفظ میکردن اسممو و میخندیدند!شده ارزو کنم کاش اسمم چیز باکلاس تری بود! اما میانه این اپیزود فهمیدم من زیباترین اسم رو دارم ❤و ممنون شدم از پدرم بابت این نام .پدرم سالها قبل برایمان دو هدیه گرفته بودند روی مال من نوشته بود معصومه آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری !و چقدر اون زمان درست میومد بنظزم و دلپذیر ! آقای شکوری عزیزم ،چقدر خوبه در زمانه شما زیست میکنم و میتونم یاد بگیرم از شما…ممنونم بینهایت❤❤
داستان پسر مو طلایی روپدر بزرگم برای ما تعریف می کرد همه ی داستان همینه فقط اسم تغییر کرده ، وقتی ۶ سالم بود پدر بزرگم ۱۰۵ سال داشت و در سن ۱۰۵ سالکی فوت کرد بعدها شب های زمستان بابام برامون تعریف می کرد ، برامکمی عجیبه شباهت این دو داستان
این داستان پدران غایب به جاهای بسیار عمیقی رسیده. انگار پدر غایبمان را در عمق درون خود باید جستجو کنیم و نه از بیرون طلب کنیم. به خودمون برگردیم و از آتش عبور کنیم، مسیر و طی کنیم کمی مکث کنیم و از قضاوت خودمون بپرهیزیم. از خوب و بد کردن خودمون بپرهیزیم و بدونیم که با وجود وسوسه ها، شک و تردیدها و سیاهی و سفیدی درونمون باز هم قابل احترام و دوست داشتنی هستیم و قدرت تغییر، ایجاد صلح و معنا بخشی به زندگی رو داریم.
نمیدونم کامنت من رو میخونید آقای شکوری یا ن مابین صحبت هاتون به این فکر میکردم که چرا من کاری نمیکنم؟ چون در ایران زندگی میکنم!چون اوضاع اقتصادی...چون شرایط خانوادگی...چون .... و دیدم که شما با همه ی این «چون ها »سعی دارید نقشی که فکر میکنید دارید ،رسالتی که فکر میکنید دارید رو انجام بدین و به این فکر کردم اگر هرکدوم از ما با وجود همه ی این «چون ها»،از خودمون شروع کنیم و همون اندازه ای که به خودمون مربوط میشه رو قدم برداریم ایرانمون خیلی عوض خواهد شد ... درس بزرگی ازتون یاد گرفتم و خوشحالم که ایران معلمی چون شما داره❤
عالی عالی عالی ،ممنون که هستید وامیدوارم بتونیم به مرحله آخر برسیم ومطمئنا شما نقش بسزایی دارید من شما رو به دوستان وافرادی که دوست دارم معرفی کردم ومیکنم از همه عزیزانی که دل میدید خواهش میکنم به دیگران معرفی کنید تا کمکی به دیگران هم بشه🙏🌺🌺🌺🌺🌺🌺