Dr Soroush Speech at National University in San Diego August 8th, 2015 Title: Rumi's God & Hafez' God سخنرانى دكتر سروش تحت عنوان خداى مولانا، خداى حافظ در دانشگاه نشنال به تاريخ ۸ آگوست ۲۰۱۵
خدای آنها خدای مذهب نیست خالق،پروردگار عالم هستی است . و زیبایی هایی ک در ابعاد بالا و والای هستی ک آنها بهرهمند شدند. حافظ هم بعد از نوشیدن شراب الهی ب درجات بالای ماورای هستی رسید.حافظ و مولانا همه از یک شراب الهی نوشیدند و سفر ب ماورای داشتند .زیبا در لفافه گفتند .عاشق ب آن حالات در دنیای دیگر،دراویش خوب میدانند
دکتر جان شما به واقع وحقیقتا وصل هستید به ژنراتور اصلی هستی ... عاشقانه دوستت دارم وچه بسیار استفاده ها کردم ازشما .... بی ریا بودن بی ادعا بودن وآگاهی بسیار شناخت بسیار ازمولانا جان وسیگنالهای بسیارقوی برای ارتباط با دوستدارانتان..... تواضع زیاد استاد خوب ودوست داشتنی هرچیز خوبی درشما پیداست ..... خداروشکر میکنم که در روزگاری زندگی میکنم که شما هم هستید ..💕💘🙏
در حقیقت خدای به عنوان یک حقیقت که آفریننده موجودات آفرینش است و به عنوان یک وجود واجب الوجود و نیاز بشر برای تفسیر عقلانی نظام آفرینش یکی است و احد اما در ذهن بشری که ناقص و فقیر و مقید به زمان و مکان و ... است و توان دریافت کامل حقیقت وجودی که اکمل و فراتر از خود است و متفاوت با آن چه در دنیای خود دیده و درک کرده و فراتر از عقل معاش است را ندارد در نتیجه تصورات گوناگون مقیدی به احساسات و عواطف و دانسته ها و مطلوب خود نسبت به یک وجود یدیدار می شود. و زیبایی عشق در انسان نیز به همین خاصیت است در ضمن نسبت به بحث مورد اشاره استاد پیشنهاد می شود که به مثنوی پیل اندر خانه تاریک بود مولوی بزرگ مراجعه شود
Dear Dr. Soroosh, You are the embodiment of Molana in this modern time. Modern life, with all of its beauty, would stink without you and the treasures that you disseminate. 🥀🌹♥️🥀🌹🌸🏵️
این چه حرفیه ؟ یه سخنران و معلم رو مظهر مولانا میدانید ؟! مولانا خورشیدیه که افراد تکه کوچکی از انوارش رو اونم ناقص منعکس میکنن یکیش آقای سروش ! هیچکس نمیتواند ادعا کند که مولانا رو به تمامی و کمال درک کرده است .
سلام ودرود بر بردلهای پاکان که مکمن علومند و تجلیات ذات حق در کان چون بشری. من واقعا بهره بردم از عمق نگاه دکتر به آسمان متحیر مولانا و حافظ و دیدگاههای جناب دکتر از دریای پرتلاطم وجودشان درقالب الفاظ و اندیشه ها ، به غایت شنودتیست و جامع اینهمه شهد و شکر در کلام دکتر حکایت از صبریست که چون حافظ از شاخ نباتش و به برکت عشقش ارزانی داشته اند و براد مبارک شرحی که شما دکتر برخیالمان از این دو کان حکمت و عرفان و غزل و بیان و تکلم و عشق و شیفتگی و ...ارائه دادین چون نسیم اسحار حافظ زندگی بخش بودند و نوازشگر و من مفتون و ممنونم دکتر....نفستون چاق اما اما دکتر عزیزم توسن کلام را بگونه ای در عوالم اندیشه طیران میدهی که احساسی لطیف و تعلقی آراسته در کلامتون مشهود نیست و این گاهی ملولم میسازد حتی سخنان بسیاری از زبانت کام شنیدارم را پاییده و حتی در نگاهتون به مولا علی هم ان احساس رنگین تعلق را کمتر چشیدم فقط غوراست در فضای اندیشه و رعبی و ترسی می بینم در انعکاسی ازتو در عشقی که ملجای سفره آرایان کلام توست گرچه گاهی حق میدهم برایتان ، ترسی موهوم از لغزیدن در قاموس اندیشه ای و تبری از دیگری. احساسم ازرده می شود و شاید اشکال کار در نقص ادراکم باشد. سخن آخر دکتر جان گنج بزرگی میدانم حضورت را در مامن کنج ارباب قلم و بیان درودها برتو و رهروان طریق کمال را.
من تنها یک عارف مسلک واقعی با تمام مغز و محتوا که در تمام سکناتش کاملا مشهود بود دیدم، اونهم پرفسور کارو لوکاس بود. همیشه حس میکرد نیمی از آن مرد از زمین جداست. مغز و مخ هوش مصنوعی و رباتیک اما فارغ از بخل و حرص، حسد و مادیات. در مورد سروش چون از نزدیک ندیدم کامل نظر نمیدم ولی یکبار در خصوص وحی به پیامبر مرتبط به رویا و خواب دیدن پیامبر از نوع رویای صادقه در غار حرا دانستند، که همان لحظه از این مرد بدم اومد. در خصوص مولانا هم اینکه فردی همجنسگرا بوده است اسناد قوی موجود است، که ممکن است گرایشات شخصیش بوده به من مربوط نیست ولی برخی اشعارش بسیار معنوی است. من هم حافظ و بسیار قویتر و معنو ی تر میدونم. حالا ایشون جهان بینی حافظ و مولانا صحبت میکند که انگار حالا واقعا کسی از اون دنیا اومده و دیدیم که حالا حافظ اعتقاد داشته یا نه!!! عمر خیام و پس لابد کلا ایشون کافر میدونند. به قول سادگرو فیلسوف هندی اگه اون دنیا بهشته پس چرا وقتتونو تو این دنیا تلف میکنید، زود برید اون دنیا بهشت.... هههههه. شما آدما اصلا زندگی نمیکنید و هیچ حظی از این دنیا و زیبایی هاش نمیبرید. نشستید برید بهشت.
ادامه مبحث قبل خود پاره ای نیز می افزایم آن این که خاصیت وجود اکمل نیز همین است که در ذهن بشر محدود و تعریف نشود چرا که یک وجود اکمل در ذهن بشر جمع نمی شود و محدود که اگر شود مانند معرف خود محدود است و انسان عارف در حقیقت وجود خدا به جایی رسد که عاشقانه همی گوید هر دم ازین باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد.
در عصر حافظ و مولانا شناخت من آنقدر برایشان میسر نبوده که عمدتاً خدا را مجهول پنداشته اند، لکن ریفر دادن به خدا به عنوان معلوم که خودمن هستم در این عصر بسیارآسان است و این امتیاز مهمی است
modatist heyranam az ahvalatam harche meiayad movafegh nist ba ebadatam. modatist man chizi migooyamo abedan chize digar, ta ameikhte meishavam ba jame o miane khalgham parvaz meikeshad . baz ayad an sargashtegi o gomgashtegi o heyrani. kalamat ashena bood , rahayam kard az moghavemat o yaes , delkhosham ke mara yarei hast
دیگر ایشان چه می تواند بکند که نکرده است. آنچه او با همیار بودن با خمینی دنیای ایران را زیر و رو کرد کافی نبود. حال شما را آرزوی تحول دیگری هستید. این هست داستان شما که پیرو کسی باشید که خمینی را حق مطلق می داند
بارک الله به بریتانیا که چنین اشخاصی را به دنیا عرضه می کنند. واقعاً ماشاالله که خود افراد هم تا پایان عمر نمی فهمند چه خدماتی به بریتانیا کردند. هر دو در تاریخ جاودانه می شوند، همانطور که قطب زاده و آمریکا و خمینی جاودانه شدند. ولی مولانا چه جور در تنهایی و بدون هیچ امکاناتی جاودانه شد و سعدی با پای پیاده از بغداد تا کعبه و دمشق و طرابلس رفت و به شیراز برگشت و آقای سروش در پنجاه سال گذشته چه کرد، یکی نیستند.
جناب آقاى سروش شما هم مثل شريعتى باكلامات بازى مى كنى .زمان مولوى حافظ علم تا اين اندازه پيشرفت نكرده بود.آنها از عالم خلقت به اندازه يك ديپلم امروزى هم نمى دانستند.من از خدا نمى ترسم چون رحيم است اما شما واز داعش مى ترسم چون بخاطر تحميل عبيده تان به هر جنايتى دست مى زنيد.
@@mohammadnowruzi7497 دوست عزیزی که خودتو بالاتر از حافظ و مولانا میدونی لطف کن یه کتابی بنویس و عقاید به ضاهر درستتو به جهان عرضه کن و مردم جهانو از جهل و خرافه بکش بیرون
@@mohammadnowruzi7497 خدا رحیمه به این معنا نیست تو هرکاری بکنی خدا اون حرکت زشت یا خوبتو در نظر نگیره خدا اگه بنده هاش براش فرقی نداشت هیچکسی رو جهنم نمیفرستاد و همه بهشتی می بودن و اینجوری شما با جنایتکاران تاریخ یکی بودی ایا این منطقیه؟؟
جالبترین چیز اینه که از لابه لای حرفای اقای سروش اینطور برداشت میشه که فرقی بین پیامبر اسلام و مولانا قائل نیست و گویا فقط هر دوی انها دوتا عارف و خداشناس بودن و لا غیر / تصوف عمیق در واقع سراسر توهم هست
به عنوان یک نمیدانم گرا که اعتقاد به هیچ دینی ندارم باید بگم اشعار مولانا من رو مبهوت میکنه گاهی اشکم رو در میاره گاهی باعث خنده از سر شادمانی ، اشعارش جادویی هستند
مولانا یک عالم بزرگ اهل سنت بودن که دیگه نظیر آن نیست از نام مولانا که علمای ربانی هم همین نام دارند و از اشعار او در باره پیامبران و حضرات مانند عمر و غیره به هر حال ربطی به مسلمان و غیره ندارد درسی برای همه هست
خدا گنج مخفی بود خاست خود را آشکار کند انسان را خلق کرد خدا خود فرمود ما از شما بر خود تان نزدیکتریم مگر کسانیکه حجابات ظلمانی خود و نورانی خود شناختن به انسان الهی میرسد همچون اولیا انبیا
سخنان دکتر سروش واقعن شنیدنی است، اما تعجب میکنم کسی که پیامبر را به درستی این زمینی و بشری نشان میدهد، چرا معتقد به خدایی است که نه کسی او را دیده، نه شنیده؟ ایشان چگونه وجود خدا را میتواند اثبات کند؟
@@omidharatian6118 بیشرف تو خفه شو حمال احمق مولوی فردی منحرف بود چند بیت شعر دلیل بر برتریت نیست بنیانگذار رقص سماع جهنمی است خاک تو سرت مولوی اصلا در دین جایگاهی ندارد بیسواد ابله چند بیت شعرش را سروش بیشرف میخواند خواهر کوسده مولا علی با ان عظمت علمی را ول کرده چسبیده کون یک بی غیرت که میخواست پسر وزنش را در اختیار شمس قرار دهد
عرض ادب و احترام تقدیم پروفسور سروش عزیز من با تاسف بالاخره صحبت از عشق و معشوق مولانا با شمس را ندانستم منظور از شمس همان خداست ؟ یا شمس تبریزی که عارف و شاعر دیگری بود ؟ یعنی در آن چند پارچه از غزل مولانا را که تفسیر کردید رابطه عشق به معشوق شمس (خدا) یا شمس ( تبریزی ) لطفا ازین مخمصه مرا راها کنید کمی واضاحت دهید در این باره یا هرکسی که مفهوم تفسیر واقعی جناب دکتر را گرفته همینجا زیر این کمنت ام بنویسد ممنون میشم 🙏
خدا یک سری گناهکار به وجود آورده، که رحیم و غفور بودن خودش را تثبیت کنه !!! مولانا: وقتی موجودی نیست، قابلیتی نیست، به همین جهت خدا اول باید گناهکار را بیافریند که قابلیتی داشته باشد. از خدا نترسید، فقط شرم داشته باشید، خودش همه اینها رو برنامه ریزی کرده. همین حرف که عشق دوطرفه هست و خود خدا درون هر بشر هست، زرتشت هم گفته، ولی ایشون ایرانی بودن، خوب نیست از نظر بریتانیایی ها، که از ایشون پیروی بکنیم.
عبدالکریم سروش کسیکه در میان ادبیات قرآن راه گم کرده است ومصداق این فرموده رسول الله که میفر ماید ( ان الله یرفع بهذالکتاب اقوامآ ویضع به آخرین ) قرار گرفته است این پژوهش ها بیانگر آن است که دماغ سروش خیلی قوی است اما آنچه دماغ او برایش مدهد عقلش قد نمیدهد مانند دیوانه که حرف های زیبا میگو ید اما آن را بجای گزاشتن نمیتواند ، بنآ خود راه گم کرده وتعدادی ازجوانان کم معلومات را راه گم کرده است واین مورد مصداق این ارشاد نبوی است که فر موده اند ( اتخذوا رووسا جهالا فضلوا واضلوا ) صدق رسول الله صلی الله علیه وسلم.
بی نظیر وعالی.من بارها این سخرانی دکتر رو گوش کردم تقریبا حفظ شدم ولی هر وقت گوش میکنم باز لذت میبرم.ولی حیف که ما نمیتونیم از وجود استاد عبدالکریم سروش تو وطن خودمون بهره ببریم .
اگر عضو شدم فقط بخاطر تناقضات بسیار عجیبیست که در کلام و نوشته ها وبعدا دفاعیات آقای سروش میبینم ومیشنوم ! بخاطر همین اگر عمری باشد ، میخواهم نظریات اشتباه جناب سروش را به مخاطبی که کامنت میخواند را توضیح بدهم !! جناب سروش نباید فکر کنند همه ی فیلسوفان وعالمان ودانشمندان ودانایان علوم دینی ازوی عقبترند ....
جلال بر نام عیسی مسیح، پسر خداوند زنده حقیقی. من یک پزشک مسلمان زاده هستم که ۶ سال پیش عیسی مسیح رو در آزمایشگاه ژنتیک، زمانیکه مشغول کار بر روی سلولهای بنیادی برای پروژه تحقیقاتی سرطان پستان بودم، ملاقات کردم. آمین که شهادت ایمانی من، باعث برکت و نجات ، حتی یکنفر، شود. شهادت ایمانی من و دست خداوند در زندگی من: من در یک خانواده مسلمان متولد شدم و مادرم کسی بود که اصول اولیه اسلام، مانند نماز، روزه، غسل،... را به من آموخت. من که از دوران کودکی، علاقه زیادی به خداوند داشتم، به طور مرتب، اصول مذهبی مانند نماز خواندن، روزه،... رو انجام میدادم به گمان اینکه این کارها من رو به خدا نزدیکتر میکنند، حتی تا جای پیش رفتم که در سن ۹ سالگی ساعت کوک میکردم که هر شب نماز شب بخونم. اما همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا خداوندی که من رو خلق کرده، باید به زبان غیر مادری و عربی باهاش حرف بزنم و مگر نه اینکه او خالق هستی ست و علمش احاطه به همه چیز دارد، پس چرا این خدا نباید فارسی متوجه شود و فقط باید به زبان عربی پرستش شود. و هر گاه از مادرم ویا معلمین دینی میپرسیدم، میگفتند در مورد خداوند پرسش نشود و فقط اطاعت کنیم. به هر حال دوران کودکی من با این باور سپری شد تا اینکه من ۱۸ ساله شدم و بدلیل درسهای خوبی که داشتم در رشته پزشکی در یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران پذیرفته شدم . یادم میاید در اولین ترم که آناتومی انسانی رو با ما شروع کردند، و من جسد بیجان آدمی را در کلاسهای تشریح میدیدم همیشه این سوال در ذهن من بود که در انسانِ زنده چه عنصری وجود دارد که پس از ترک آن از بدن، این جسم تبدیل به یک کالبد خاکی میشود؟ و یا اینکه این بدن انسان که به این دقت طراحی شده به طوریکه هر عصب، شریان، ورید، عضله ها،... در جای بسیار دقیق تعبیه شده باشند. ٱیا ممکن است این بدن، بدونِ طراحِ بسیار هوشمند بوجود آمده باشد؟ و هزاران هزار سوال دیگر که هیچ جوابی برای آنها نداشتم و هر چه بیشتر امور مذهبی مانند خواندن نماز و قرآن رو بیشتر انجام میدادم، این خلا ٕ در من بیشتر میشد . سالهاگذشت و علم من در مورد آناتومی و فیزیولوژی انسان بیشتر میشد و من همچنان به خواندن قرآن ادامه میدادم، به امید اینکه یک روز خداوندی رو که با شدت و همت پرستش میکردم ، جوابی برای سولهایم بدهد. به هر حال من تصمیم گرفتم که به کانادا مهاجرت کنم تا در ژنتیکِ سلولی مولکولی تخصص بگیرم. بدلیل اینکه نمرات بالایی داشتم، موفق شدم از چهار دانشگاه بسیار معتبر در کانادا پذیرش بگیرم که در نهایتا شهر تورنتو را برای تحصیل و زندگی انتخاب کردم و در رشته ژنومیک بیوانفورماتیک در زمینه سرطان پستان، مشغول به تحصیل و تحقیق شدم. این رشته به قدری جالب بود که موقتا توانست اون خلإ درونی من رو پوشش دهد و من رو قانع کند، اما سال دوم تخصص بودم که مشغول استخراج DNA دی ان آ، یا ماده ژنتیکی، از سلولهای بنیادی سرطانی بودم که این سوال در ذهنم آمد که اینهمه جهشهای ژنتیکی از کجا آمده اند که منجر به سرطان و نهایتا مرگ سلولی میشوند. در علم ژنتیک، ما واژه ا داریم به اسم کلمه که الفبای زندگی یا ژنتیک ما رو میسازد و از چهار حرف A, C, T, G تشکیل شده است. درست مانند حروف الفبا که کلمه و جمله میسازند تا یک مفهوم رو منتقل کنند، الفبای ژنتیک ما هم از کلمات سه حرفی تشکیل شده است که این کلمات معانی بسیار دقیقی رو در زمان و مکان خاص به هسته سلول منتقل میکنند تا واکنشهایِ بیولوژیک، درست به موقع انجام شوند. اگر به هر دلیلی این کلمات اشتباه شوند یا اصطلاحا جهش یابند، معانی غلط به هسته سلول مخابره شده و منجر به بیماریهای مختلف مانند، دیابت، سرطان، فشار خون، پیری و نهایت مرگ سلولی میشوند. به عنوان یک پژوهشگر، همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا کلمات اشتباه میشوند؟؟ و اینکه کلمه درست چیست؟؟ کلمه درست چیست؟؟ روزی که عیسی مسیح رو ملاقات کردم، طبق معمول در آزمایشگاه مشغول کار بودم، اما ذهنم درگیر این سوال بود که کلمه درست چیست؟ کلمه درست چیست؟ و با تمام وجود از خدا پرسیدم، خداوندا اگر هستی خودت اون کلمهِ درست رو نشونم بده. به محض اینکه این جمله از دهنم بیرون آمد، کل آزمایشگاه پر شد از حضور یک نفر که پر از عشق و آرامش بود، به حدی که بدن فیزیکی من قادر به دریافت و پذیرش اونهمه عشق و محبت را نداشت و من از شدت حضور اون شخص زانوهام خم شد و روی زمین آزمایشگاه افتادم و در همون لحظه با تمام وجودم حس کردم اون تاریکی که سالها بر دوش من بود از بین رفت و من مانند یک بچه تازه متولد شده احساس سبکی و آرامش میکردم. وقتی از اون شخص پرسیدم تو که هست، گفت من "کلمه، حیات و نجات هستم. هیچ کس نزد پدر نرود جز از طریق من" جالب اینکه من تا به اون روز اصلا انجیل رو نخونده بودم، چون اصلا وقتی برای خوندنش نداشتم، و این جملات رو در تمام وجود و قلبم شنیدم. قصه کوتاه کنم که ۶ ماه بعد غسل تعمید گرفتم و خداوند رو در نام عیسی مسیح زنده شناختم. انجیل یوحنا باب یکم آیه یک میفرماید: در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه لباس پوشید و به میان ما آمد. این آیه یک شاهکار ژنتیکی میباشد و اشاره به شخص عیسی مسیح دارد. جلال بر نام پر فیض مسیح که جواب تمامی سوالات علمی من رو که هیچ دانشگاه و استادی نتونست بده، داد و من رو از اون تاریکی و خلإ که داشتم نجات داد. دوستان دقت کنید که عیسی مسیح ، طبیب بی نظیر بود و اگر کلام رو بخونید میبینید که چگونه بیماریهایی مانند اوتیسم رو شفا میداده. جلال بر نام مسیح. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟✟ جلال بر نام عیسی مسیح، پسر خداوند زنده حقیقی.
@@mojganrahmani444 بسیار سوال خوبی پرسیدین. از لحاظ علمی میتوان در آزمایشگاه سلولهای رده تخصصی ،که برای یک فعالیت خاص ژنهای خاصی رو بروز میدهند، مثلا ژن alkaline phosphatase and osteopontin genes را تغییر داد و با القای ژنهای رده های سلولهای بنیادی، آنها را به صورت سلولهای پایه در آورد. سلول پایه یا اصطلاحاtotipotent قابلیت تبدیل به تمامی سلولها و بافتهای زنده را دارد. در سال ۲۰۱۲، یک ژنتیک دان ژاپنی، با تزریق، چهار ژن نسخه برداری به سلولهای فیبروبلاست بالغ، توانست آنها را تبدیل به سلولهای مولتی پوتنت کند که توانایی ساختن تمامی سلولها را داشتند و در همان سال جایزه نوبل پزشکی را گرفت: They found that 4 transcriptional factors (Myc, Oct3/4, Sox2 and Klf4) were sufficient to convert mouse embryonic or adult fibroblasts to pluripotent stem cells (capable of producing teratomas in vivo and contributing to chimeric mice). امروزه به راحتی در آزمایشگاه سلول تخصصی قابلیت برگرداندن به ژنهای پایه و سلول مولتی پوتنت ، توتی پوتنت و... وجود دارد. هنوز دانش ما، در مورد اینکه، در چه زمانی این ژنها نسخه برداری میشوند و اینکه آیا ژنهای دیگری دخیل هستند یا خیر بسیار ناقص هست. لطفا به لینک زیر سر بزنید. en.m.wikipedia.org/wiki/Shinya_Yamanaka
یه سوالی که برام پیش اومد اینه که چیشد یک دفعه این حالت رخ داد؟؟ حرفت خیلی مشکوکه اخرش میگی پسر خدا در صورتی که باید بدونی عیسی مسیح پیامبر خدا بود و این جمله کفره اولشم یه چیزیو میگی که خیلی بعیده مثلا چرا باید عیسی برای یک فرد مسلمان بیاد؟ ایا از نظر معنوی شخص خیلی بزرگی هستی؟ یا اون لحضه تجربه نزدیک به مرگ داشتی؟ نمیدونم شاید بد متوجه شدم