بچه ها اواخر دهه شصت بود،اون زمان دوره دیدن فیلم با ویدیو بود،پدر و مادرم هم تکیه داده بودن روبروی تلویزیون،داداش کوچیکم یکی ازفیلمها رو گذاشت برا دیدن و به بابام گفت خیلی جنگیه،منم مشغول حساب کتاب خودم بودم که بابام فریاد کشید که شلوارشو بکش بالا، نگاه کردم دیدم داداشم اشتباهی فیلم سوپری گذاشته که صحنه پایین کشیدن شلوار زنه رو نشون میداد و بابام هول شد و بجای خاموشش کن داد زد شلوارشو بکش بالا 😄😅😂
خونه ما چند طبقه هست و چند ساله پیش آیفون نداشت ما طبقه بالا می شینیم عموم اینا طبقه پایین بعد من یه روز باشگاه بودم خیلی خسته شده بودم در زدم عموم گفت بله من اشتباهی بجای اینکه بگم در را باز کن . گفتم درو بکن 😂 بعد عموم اومد درو باز کرد گفت میخوای بجای در تورو بکنم . هیچی من به عموم گفتم اشتباهی بود اونم گفت دیگه تکرار نشه
۱۶ سالم بود شب بود تشنم بود پاشدم برم اب بخورم دیدم بابام اوفتاده رو ننم پشیمون شدم برگشتم ولی ۳ روز بعد فهمیدیم ک دارای ی بچه دیگه شدیم فهمیدم همون شب بابام کارشو کرده 😂
حالا سوتی منو ببین داشتم فیلم خاکبر سری میدیدم تو اتاقم بعد یه لحضه پاشدم پیچیدم رو تخت تا سایت باز کنه یهو آبجیم درو باز کرد خوب بود حالا سایت باز نکرده بود منم به طور مشکوک گوشی رو بستم ولی گوشیمو گرفت گفت تا باز نکنی نمیدم منم مجبور شدم باز کنم🙈🙈🙉🙉🙉🙉
داشتیم تخمک میخوردیم و فیلم میدیدیم با داداش و بابام ما نمیگیم تخمک میگیم تخمه تخمک افتابگردون من تموم شد دیدم داداشمم تموم کرده به بابام گفتم تخماتو بده بخوریم بابام 😮