دیوانا، اگر مردم همه بشن مولانا دنیا میرود به فنا و بعد به بقا، همه مثل مولانا. اما تکامل چه میشود. پس مولانا منظورش عده ای خاص بود، کجا و کی گفت همه. تو دیوانا شده ای؟
سلام به نظرم فروکوفتن همه دانشها و علوم و عقل انسانی نه صحیح هست نه عقلانی و دائم در حیرانی به سر بردن کاردرستی نیست.خب بااین توصیف مولانا باید همه دانشها و علوم را کنار گذاشت همه چیز هم نا مکشوف بماند تا نکند عنصر حیرانی دچار خدشه شود جامعه ایرانی به قدر کافی حرمت عشق وهنر احساس و شعر را نگه داشته الان کلید مفقود عقل ودانش است که حرمت نداشته و جایگاهی پیدا نکرده.این مطلب طولانی است امید است همین مقدار اشاره مارا متوجه کند که الان دیگر باید به عقل ودانش بهابدهیم تا از این ورطه عقب افتادگیها خرافه پرست ها خارج شویم.ممنون
با درود . نکته گرفتن بر سخن بزرگان ابلهی ست لیکن بنظر میرسد آقای سروش به این مسئله توجه ندارند که مولانا هرگز علوم دنیوی و تعلقات این جهانی را نفی نکرده بلکه همواره تاکید داشته که انسان بایستی از هم هویت شدن با این علوم و دستاورد های آن خود داری کرده و نخواهد که هویت خود را از آنها بدست آورد بلکه باید به این علوم و تکنولوژی صرفاً به عنوان ابزاری جهت رفع نیاز های دنیوی بنگریم و نه بیشتر و قطعاً این گونه دانشها در حد اعلای آن نیز نخواهد توانست انسان را به هدفی که برای آن آفریده شده است حتی نزدیک نماید . پس بیاییم بر سخن بزرگ بی همتایی چون مولانا خرده نگیریم.
صد البته دانشمندانی بودند که با پیامبر دشمنی داشتند وبا ایشان از دریچه عقلی مبارزه وشمشیر میکشیدند چون درک خداوند با علوم و فلسفه که مراد حضرت مولانا چنین بود میسر نمیشود و چه راحت با متوجه نشدن مولانا چه راحت به قضاوت مینشینید البته که دشمنان پیامبران و مردان خدایی فقط جاهلان نبودند که سر دسته انان از عالمان بودند چه زیبا مولانا فرمودند که از این کتاب دو برداشت میشود یا به کمال میرسند یا به افول همان که قران نیز میفرماید بنابراین حرف مولانا اثبات وجود خداوند که صد البته با علم میسر نمیگردد
دیوانا... خود این انسانا داره میگه من نیستما اما تو فهمیدیا آن همانا !!!! تو از کجا فهمیدیا؟ دیوانا تکرار نکنا. کسی که مولانا را گاها نمیفهما، چگونه تو میدانا آن همانا؟ به این شیوه تدریس عرفان نظری میگویندانا. پس بدانا کج نری یانا.