صد افسوس ک خیلی دیر با شعرهای استاد ابتهاج آشنا شدم و هزاران بار شکر ک تونستم با اشعار و افکار این استاد دوست داشتنی آشنا شدم. روحش جاویدان و یادش خوش❤❤❤
دوبار گوش دادم و دیدم. نت برداشتم. برای من موهبت بسیار بزرگی است که به لطف تکنولوژی و تلاشهای یلدا خانم ❤ بیش از گذشته از وجود نازنین و اشعار و صحبت های ایشان بهره می برم. سر خاندان سایه بزرگ سلامت💚. سایه سایه گرامی مستدام.❤ این جمله خیلی مهم بود در 1:35:55 "البته شما اگر دلتون بخواهد همه چیز در زمان شما اتفاق بیافتد" ...باید خواست❤
آفریدگار شعر، از خداوند میخوام، که سالها از عمر من بگیره و به استاد بده، آمین من دیده ام بسیار مردانی که خود میزان شأن آدمی بودند وز کبریای روح برمیزان شأن آدمی بسیار افزودند
سایه برای من دوستداشتنی ترین و با ارزش ترین موجودِ جهان هستی ست، لطفا به نیابت از من و امثال بنده؛ دست استاد را ببوسید❤️💞کاش ساعتها و ساعتها مصاحبه، دکلمه و گفتگوی جدید از استاد بشنویم... 🙏
خواهش میکنم در جایی این ویدیو رو آپلود بکنید تا بتونیم دانلود کنیم و چندین بار بهش گوش بدیم. بخاطر اینترنت ضعیف قادر به دیدن و شنیدن کامل این کار رو ندارم. تشکر💙🙏
تسلیت به همه مردم ایران و خانواده ابتهاج🖤 سایه برای همیشه جاودانه شد؛ زمان میان من و او جدایی افکنده است من ایستاده در اکنون و او در آینده است چه مایه گشتم و آینده حال گشت و گذشت هنوز در پی آینده، حال گردنده است به هر قدم قَدَری گفتم از زمان کَندَم کنون چو می نگرم او ز عمر من کنده است که سر برآوَرَد از این ورطه جز کسی که هلاک کمند شوق کنارش به گردن افکنده است بهانه ی کشش عشق و کوشش دل من همین غم است که مقصود آفریننده است به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمر آرزومند است تو آن زمان به سرم سایه خواهی افکندن که پیش پای تو ترکیب من پراکنده است به شاهراه طلب بیم نامرادی نیست زهی امید که تا عشق هست پاینده است ز دورباش حوادث دلم ز راه نرفت بیا که با تو هنوزم هزار پیوند است به جان سایه که میرنده نیست آتش عشق مبین به کشته ی عاشق که عاشقی زنده است... برا سومین بار این مصاحبه رو دیدم (دوبار پارسال دیده بودم) استاد جاودانه شدن اما یقین دارم همونطور که خودشون توی همین گفتگو فرمودند کسانی در ادامه این راه خواهند آمد و آینده ادبیات فارسی روشن و پرفروغ است.
قربونت برم سايه جان. اگر دوساعت ديگه هم دنبال شعرت ميگشتي من قربونت ميرفتم بعد هم كه كمك از كسي كه ميخواست برات پيدا كند نخواستي. پدرنازنين در جان و دل ما با شعرهايت و بغضهايت و بهانه گيري هايت و اشكهايت جاداري. قربونت برم . تسليت براي دردآلوده سفر آخرين آقاي شجريان. در سوگش نشسته ايم همه. تو بمان سابه جان. كه اين شعرهاي نغز تنها از دل تو برميايد
آن چه هست گرچهام غافل و نابینا به فهمِ آنچههست لیک نیک پیداست آن کو تا ببیند آنچههست؛ حالام اندر پردههایِ رنگ رنگ از آنچههست لیک در دل جاری است بانگِ الم تَر زآنچههست؛ گر نبود بانگِ الم از آنچههست لحظهای بودن محال در آنچههست mahmoodhele
من نام دیگر مثنوی " بانگ نی " را بی اجازه ی سایه ! می گذارم " مسافر دریا " و به جرئت می گویم که در شعر پارسی تا امروزشاعری از " دریا " چنین برداشتی نداشته است و تو از سفرت به این دریا نه " به قدر کوزه ای " بل به وسعت جانی بی کران گوهر برگرفته و برای ما ره آوردی داشته ای جانانه ! سفرت مبارک باد ای " سایه ی خورشید سواران " ن . ر ( هنر ) معلم کوچک زبان فارسی
پسرم اینجا تو المان به دنیا اومده هر وقت تو رو میبینه میگه بابا توام پیر شی اینقدر گوگولی میشی ؟ گفتم گوگولی شاید ولی این بابا یکی دیگه اس عشفه !!!!! عشق :)
فقت باید گوش بود / حتی سوال هم نپرسید/ سراسر حسِ این ادم / بسیار هم بروز میده / ن فقط تو شعراش / داستانهاش / توی آب خوردنش هم میبینی از هجوم فکر ب یاد آب افتاده انگار... من ک شاعر نیستم / شعر خون هم نیستم / اما درک میکنم کسانی ک اینکاره هستن چقدر دلشون بخواد تجاربشون ب زبان شیرینشون بشنون / پیشنهادم اینکه حتما دفعه های دبگه ای هم باشه و ب ترتیبی ک ایشون بتونن انتقال علم بکنن / هرچی ک خودشون بخوان/ حتا بدون حضور هیچکس/ اما یک دوربین. مرسی ازین اتفاقی ک بوجود اوردین 😊😊
درک شعر نیاز به شعور دارد، تا بتواند گاهی عمق و معنای سوررئالیسمی نهفته در آن را برداشت صحیح کند. !! پیکاسو هم در نقاشی کوبیسم اش بظاهر چند خطوط درهم و برهم میکشید، با رنگهای درهم رفته، ولی آن کسی که شعور و سواد سبک را میدانست و می فهمید، که او چه میگوید !! امیدوارم شما هم روزی شعورتان آنقدر رُشد کند، که با فهم عمیق در مورد شعر بزرگان ادب نظر دهید، نه با عُقده و بیماری پارانویدی، و مازوخیسمی روانی !!
@@AA-gv1nv بچه کوچولو، و ناز نازی، و بچه نَنه !!، همانطوریکه گفتم وقتی شعور نباشه، درک وجود ندارد، تنها حرفی که از ذهن عقده ای و گرفتارت بیرون آمد، نوشتی : تو دیگر صداتا ببر !! بنابراین میشود گفت که توی بی تربیت عقده ای ساخته و پرداختهِ مکتب ولایتی ، با فرهنگ مُندَرس و نخ نما، بهتر از این نباید انتظار داشت. !! حیف شد، نمیخواستم جوابی بنویسم، چون لیاقتش را نداری !!