این پوچ گراییه خوبیش اینه که تهش سخت نمیگیری و کاری رو میکنی که واقعا دوستش داری! درواقع ماحصل پوچ گرایی برای من نمیشه زیاد کار کردن، میشه انجام کارایی که دوستشون دارم. همین:)
مهشید جان خیییییلی لذت بردم و استفاده کردم؛ در عین حال غبطه خوردم که با خوندن این کتاب به چنین درک عمیقی ازش نرسیدم، مشتاق شدم بازم بخونمش. ممنونم ازت ❤️
آخ جووون ویدئو کتاب..😍چقد شیرین توضیح میدید مهشیدجون..😍مهشید عزیز توضیحاتتون راجب کتاب نه تنها اسپویل برای من محسوب نمیشه بلکه اتفاقا بیشتر ترغیب میشم بخونم داستان و..💙
من طاعون و تازه تموم کردم بعد یه مدت طولانی؛ چون با اینکه بی نهایت ازش لذت بردم موضوع و متنش برام یکمی سنگین بود و حتما لازمه بازم بخونمش. در مورد فلسفهای که ازش صحبت کردی، کلا من خیلی به معنای زندگی فکر میکنم و این و قبول دارم که زیباییهایی وجود دارن که چقدر خوبه که تجربهشون میکنیم. موسیقی، ادبیات، هنر، طبیعت و ... همشون از چیزایین که من خیلی خوشحالم که تجربهشون کردم و میکنم ولی هنوز برای من معنی زندگی روشن نشده. هنوز برام مبهمه که چی؟. هنوز مطمئن نیستم اینا میتونن دلایل کافی برای ادامه دادن باشن و اصلا باید ادامه بدیم یا نه. خیلی جنبههای مختلفی در این خصوص ذهنمو درگیر کرده و براش جوابی ندارم. ساباتو توی کتاب تونل یه جملهای میگه که خیلی برای من قابل تامل بود. ساباتو میگه "زندگی کابوسی طولانی مدت است که با مرگ میتوانیم از آن رهایی یابیم و به این شکل بیدار شویم. ولی بیداری نسبت به چه چیز؟" ما نمیدونیم بعد از مرگ چه چیزی در انتظارمونه و فکر میکنم یه دلیل دیگه که باعث میشه خیلیها تامل کنن توی خودکشی این باشه. همونطوری که خودت هم گفتی خیلی حرفا میشه زد در این مورد که در اینجا نمیگنجه.
من خیلی از ویدیو ها ی قدیمی تو دوباره گوش میدم. و آروم میشم. باورت نمیشه چقدر حال من یکی رو میتونی خوب کنی. شاید همین معنای خیلی کوچیکی به زندگی تو هم بده. ازت سپاسگزارم.
خیلی جاها جملات کامو منو توی خودش غرق میکنن و میبینم ساعت ها یا روزهاست دارم بهشون فکر میکنم.. این فکر کردن با موافقت و مخالفت های پی در پی همراهه، ولی توصیفاتش و عقایدش رو دوست دارم و بسیار لذت بخشه💚ممنون که کتاب های خیلی خوب معرفی میکنی بهمون💚💚
امیدوارم حالت خوب باشه و فقط مشغول باشی ❤️ خودت نمیدونی چقدر میشه ازت چیز یاد گرفت و چقدر تمام ویدئوهات قشنگ و باارزشه، حتی ولاگای ساده. 🌸 سلامت و خوشحال باشی همیشه و امیدوارم بیشتر بیای مهشید زیبای دانا ❤️
راستش من هیچ وقت با این اندیشه موافق نبودم که کار کردن میتونه شرافت آدمی باشه یا ما را از بیهودگی نجات بده. به هر حال همه این نویسنده ها در دورانی که صنعت داشت پیشرفت می کرد کار را ستایش می کردند و جادوی سرمایه داری هنوز رنگ و لعاب خوشش را داشت. این همه کار و کار حداقل من یکی را دائم افسرده میکنه. ممنون از ویدئو. لذت بخش بود. منتظریم باز هم با کتاب و یه گپ مفصل برگردی
نکته ی جالبیه. اتفاقا سوال من هم هست بعد از مواجهه با این فلسفه. اگر دنیا و انسان پوچ اند، چه بسا کار کردن نه تنها شرافتمندانه نیست، بلکه گاهی زیر پا گذاشتن شرافته. اگر پوچه زندگی و هدف و معنایی نیست، کار کردنی که باعث آلودگی محیط زیست، آسیب به بسیاری از جانداران، اعصاب خوردی، حق خوری و خستگی و هزاران مشکل دیگست، چرا به عنوان شرافت مطرح میشه؟ چرا دست و پا زدن برای بیشتر داشتن شرافته؟ کجای این فشار و خستگی شرافتمندانست؟ اصلا اگر دنیا پوچه، ما و شرافت ما هم میشه بخشی از این پوچی که وجودش دلیلی نداره. اگر پوچه دنیا و انسان روحی نداره، پس نوازشگری موسیقی و هنر و ادبیات، صرفا یکسری واکشن های فیزیولوژیکی پوچ و بی معنا هستن در بدنی پوچ در دنیایی پوچ... اینها حقیقتا سوالات من هستن در مواجهه با این فلسفه. کامنتتون برام جالب بود🙏🏻💚
خیلی کامنت جالبی بود. ولی واقعا اگه کار نبود چی؟ من فکر میکنم واقعا کار کردن کمک کرده به آدمی برای نجات از بی معنایی. از اونجایی که پنج، شش روز هفته سرش گرمه و وقت نمیکنه اصلا به هیچی فکر کنه، چه برسه به معنای زندگی. جالبه که مذهب میخواسته معنایی بیاره برای آدمی ولی از اونجایی که نتونسته آدمیزاد راه نجات خودشو از بی معنایی کار کردن و کار کردن دیده. شاید راه دیگه ای نبوده، اگه بوده یا اگه هست به نظر شما چیه؟
استادی داشتم در دوران دبیرستان (استاد المپیاد ادبی بودند) "سرکار خانم دکتر مهرپور" که مدرس تحلیل داستان ما بودند. و به شدت به ایشون ارادتمند بودم. الان حس میکنم باید اسمشون رو در چنین جایی متذکر بشم و یاد و خاطرشون رو برای خودم زنده کنم! انسان بسیار دوست داشتنیی بودند و الان من شباهت ها میبینم میان سخن گفتن شما و طرز بیان دلکش شما و استادم! حقیقتا لذت بردم. شاد و پاینده باشید
سلام من این کتاب خونده بودم،خیلی هم مشتاق بودم ویدئو اش بسازی،ممنون ازت یک مقدار برایم سخت بود فهم کتاب،ولی برایم فرق کردن انسانها در طول کتاب مثل فرق کردن کشیک،به فکر فرو بردم
ممنون از ویدیوهای خوبت... من طاعون رو مارچ 2020 خوندم و قرنطینه لذت خوندنش رو دو برابر کرد :)) در مورد کامو و پاندمی، آنفولانزای اسپانیایی توی کودکیش اتفاق افتاده
عالی بود مهشید جان. ده سال پیش خوندن کتابای کامو باعث شد من یه مدت طولانی افسرده باشم. انگار یکی با مشت حقیقت زندگی ای که نمی خواستم قبول کنم رو کوبیده باشه تو صورتم. همچنان نویسنده محبوبمه ولی از دوباره خوندن کتاباش می ترسم😅🥰