سلام.وقتتون بخیر محبوبه خانم. همین چنو دقیقه پیش؛برنجم را در آب و نمک خیساندم..چک کردم در یخچال ؛و تعداد هویج ها را بررسی کردم که انداره هست و یا نه.!!اومدم تو یوتیوب که دیدم شما حدودا 12 ساعت پیش؛طرز تهیه ی هویج پلو رو گذاشتید..😍😍😍 البته تعریف نباشه دستپخت خودم همیشه خوب بوده 😉ولی 100 درصد دوست دارم امروز به روش شما بانوی هنرمند و دوست داشتنی؛هویج پلو را درست کنم. مررسی که هستید عزیزم.😘😍
با سلام من از لحن بيان و صداقت شما خوشم مياد و كانال شما را دنبال ميكنم راستش من موقع سرخ كردن هويج مقدارى پياز داغ طلايى شده بهش اضافه ميكنم وموقع دم نيز غير از زعفران دارچين هم لابلاى برنج ميپاشم وكمى گلاب همراه آب روغن كه طعم بسيار خوبى پيدا ميكنه روش پخت مادرم اينطور بوده روش شما راهم بايد امتحان كنم سپاس از زحماتتان
به به عااااااااالی بانوچه پلوی خوش رنگی نوش جانتون من هم دورست میکنم اما این مرغ وهویج پلوی شماچقدر خوش رنگ وزیبا با رنگ های سفید زرد ونارنجی واقعا دستتون طلا عزیزم 🌸🌺
مرسی 🙏 من تازہ با کانال شما آشنا شدم خیلی از طرز آموز شتون خوشم میاد خیلی خوش سلیقہ ھستید 💐 بہ خانوادہ ام در ایران کانال شمارا معرفی میکنم با آرزوی سلامتی و شادی برای شما 💕
سلام خانم عزیز.اول از هر چیزی خدمت شما خسته نباشید میگم و دوم اینکه من اولین باری که شمارو دیدم یاد معلم کلاس چهارم ابتدایی خودم افتادم سرکار خانم کاظمی.خیلی شباهت عجیبی دارید .و ممنونم از غذاهای خوشمزه ای که درست میکنید .من هر چی میپزم خوشمزه نمیشه نمیدونم چرا.ولی درست میشه .بازم خدا قوت
سلام به روي ماهت جان دلم محيا نازنينم 🌹😘❤️ممنونم از محبتت عزيزم سلامت باشي❤️🌹❤️ خيلي خوشحالم كه ياد آور خاطرات نوجوانيت بودم عزيزم آشپزيت هم به اميد خدا كه عالي خواهد شد 🧿🙏🏻😘🌹❤️
دوست خوبم برنج ایرانی طارم یا هاشمی محلی همینقدر سفید و یکدست میتونه باشه... در خریدش فقط دقت کنید و از آشنا بخرید، ولی اگر خارج تشریف دارید، برنج باسماتی هندی معطر در بسته های 500 گرمی یا 1000 گرمی موجوده که بسیار مطبوع و لذیذه... واگر در سوئد یا اروپای غربی هستید، نوعی برنج تایلندی محلی موجوده که بسیار شبیه برنجهای شمال خودمونه.... و خوشمزه و خوش عطره.... خواستم فقط کمکتون کنم وگرنه محبوبه خانم حتما درست تر راهنماییتون میکنند...
این غذا رو میشه با یه نصف سینه مرغ هم درست کرد خیلی ساده تر و به صرفه تر میشه من به این شکلی که عرض کردم درست میکنم یه نصف سینه را پخته و ریش ریش میکنم...گاها کمی هم زرشک میزنم ...البته ببخشید گفتم.
سلام محبوبه جون ....شما خیلی تمیز و مرتب غذا درست میکنید و از زعفرون هم خیلی استفاده میکنید تقریبا"تو همه ی غذاهاتون.فکر میکنم واسه همینه که صورتتون خیلی شادابه.منم تصمیم گرفتم که تو همه ی غذاهام از زعفرون استفاده کنم.میشه بپرسم شما تو چه شهری هستید و اهل کجائید؟
جونتون سلامت...عزیز دلمی....خیلی خوشحال شدم جوابم رو دادید روحیه و انرژی گرفتم....هر وقت شما رو میبینم انرژی میگیرم و از این همه سلیقه تون لذت میبرم.خیلی دوستتون دارم نازنینم 😘😘😘😘😘امیدوارم همیشه همینطور شاداب و سلامت باشید و همیشه بدرخشید...🤲🏼 خدا شما رو برای ما حفظ کنه مهربانوی نازنین🤲🏼 خیلی آشپزی تون خوبه و من کلی ازتون درس گرفتم کارتون بیسته بیست👌 منم تهران هستم.....مهربانوی خوشگل و نازنین فداتون از دور روی ماهتون رو میبوسم بوس بوس😘😘😘😘😘💖💖💖💖💖
1وقتی از محلی میگذشت، كور مادرزادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علّت گناه چه کسی بود كه این مرد، نابینا به دنیا آمد؟ خود او گناهكار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلكه تا در وجود او كارهای خدا آشكار گردد. 4تا وقتی روز است، باید كارهای فرستندهٔ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب میآید کسی نمیتواند كار كند. 5تا وقتی در جهان هستم، نور جهانم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گل ساخت و گل را به چشمان كور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشمهای خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت. 8پس همسایگان و کسانیکه او را در وقتیکه گدایی میکرد میشناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست كه مینشست و گدایی میکرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» امّا دیگران گفتند: «نه این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی كه اسمش عیسی است گل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت كه به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و چشمهای خود را شستم و بینا شدم.» 12آنها پرسیدند: «آن شخص كجاست؟» پاسخ داد: «نمیدانم.» تحقیق فریسیان دربارهٔ شفای كور مادرزاد 13آنها آن مرد را كه قبلاً نابینا بود، نزد فریسیان بردند، 14زیرا عیسی در روز سبت گل ساخته و چشمان او را باز كرده بود. 15در این وقت فریسیان از او پرسیدند كه چگونه بینا شده است. آن مرد به آنان گفت: «او روی چشمانم گل مالید و من شستم و حالا میتوانم ببینم.» 16عدّهای از فریسیان گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون سبت را رعایت نمیکند.» دیگران گفتند: «شخص گناهكار چگونه میتواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنان دو دستگی به وجود آمد. 17آنها باز هم از آن شخص كه نابینا بود پرسیدند: «نظر تو دربارهٔ آن کسیکه میگویی چشمان تو را باز كرد چیست؟» او پاسخ داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمیکردند كه آن مرد كور بوده و بینایی خود را باز یافته است تا اینكه والدین او را احضار كردند. 19از آنان پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت میدهید كه كور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اكنون میتواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما میدانیم كه او فرزند ما میباشد و نابینا به دنیا آمده است. 21امّا نمیدانیم اكنون چگونه میتواند ببیند یا چه كسی چشمان او را باز كرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان میترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً توافق كرده بودند كه هركس اقرار كند كه عیسی، مسیح است او را از كنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.» 24پس برای بار دوم آن مرد را كه قبلاً كور بود، احضار كرده گفتند: «سوگند یاد كن كه حقیقت را خواهی گفت. ما میدانیم كه این شخص گناهكار است.» 25آن مرد پاسخ داد: «اینکه او گناهكار است یا نه من نمیدانم فقط یک چیز میدانم كه كور بودم و اكنون میبینم.» 26آنها پرسیدند: «با تو چه كرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا میخواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم میخواهید شاگرد او بشوید؟» 28پس به او دشنام دادند و گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما میدانیم كه خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص، ما نمیدانیم كه او از كجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنان گفت: «چیز عجیبی است كه شما نمیدانید او از كجا آمده است درحالیکه چشمان مرا باز كرده است. 31همه میدانیم كه خدا دعای گناهكاران را نمیشنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادهٔ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را میشنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده كه کسی چشمان كور مادرزادی را باز كرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمیتوانست کاری بكند.» 34به او گفتند: «تو كه در گناه متولّد شدهای، به ما تعلیم میدهی؟» و بعد او را از كنیسه بیرون انداختند. كور دلان 35وقتی عیسی شنید كه او را از كنیسه بیرون کردهاند، او را پیدا كرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد پاسخ داد: «ای آقا، كیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیدهای و او همان کسی است كه اكنون با تو سخن میگوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده كرد. 39عیسی سپس گفت: «من بهخاطر داوری به این جهان آمدهام تا كوران بینا و بینایان كور شوند.» 40بعضی از فریسیان كه در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصودت این است كه ما هم كور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر كور میبودید گناهی نمیداشتید، امّا چون میگویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»