Тёмный

قدرت موجودات حرفی غیبی - آیت الله العظمی محمدرضا نکونام 

حضرت آیت الله محمدرضا نکونام
Просмотров 11 тыс.
50% 1

وجودات حرفی
خداوند مخلوقات گوناگون و متنوعی دارد که منحصر به انسان، ملایکه، اجنه و بهایم نیست و افزون بر آن‌ها، در عالم وجوداتی هستند که ما از آن‌ها به عنوان وجودات حرفی نام می‌بریم. البته وقتی از وجود حرفی نام می‌بریم، ممکن است حرفی که در ادبیات در مقابل فعل و اسم است، به ذهن بیاید، درحالی‌که این بخش از بحث، وزان ادبی است که در این‌جا مراد ما نیست.
لازم است در ابتدای هر کتابی، اصطلاحات خاص کتاب معنا شود تا با دیگر کلماتِ مشابه مشتبه نگردد و این کار، از مبادی هر علمی به شمار می‌آید. در بحث حاضر نیز همین‌گونه است؛ زیرا به محض این‌که می‌شنویم «حروف مقطع»، «حروف غریب» و یا «حروف ابجد» یاد حرف‌های ادبی می‌افتیم؛ چراکه آشنایی ما با حروف، تنها در حد ادبیات است؛ درحالی‌که حروف، منحصر به حروف ادبی نیست.
در مرتبه‌ای از استفاده از حروف و اسما و علوم غریبه، برخی بدون کمک انبیا و اولیا، به اقتداراتی می‌رسند که حتی گمان می‌برند می‌توانند در برابر انبیا و اولیا بایستند و البته بزرگ‌ترین آنتی‌تز انبیا و اولیا نیز همین گروه هستند. این گروه، «سحره» بودند که توانمندی آنان از همین مقوله بوده است؛ اما اقتدارات وحیانی انبیا به اندازه‌ای زیاد بوده است که قدرت ساحران را خنثی می‌نموده‌اند.
بر حوزه‌ها هم لازم است که علما و دانشمندان بزرگی را تربیت کند تا بر رشته‌های مختلف علوم و فنون مسلّح و بر آن‌ها مسلط باشند تا بتوانند در برابر هر مدعی «هل من مبارز»ی در دنیا بایستند.
لازم است در حوزه‌ها اتاق‌های مباحثه باشد؛ همان طور که در دنیا اتاق‌های مباحثه هست. باید با افرادی که مدعی، مباحثه یا مناظره نمود و تنها به صدور فتوا بسنده نکرد؛ به ویژه که امروزه کشور در محاصره عرفان‌های شطحی حمایت شده از سوی کشورهای بیگانه است و کسی جز نیروی انتظامی قادر به مبارزه با آن‌ها نیست؛ درحالی‌که حوزه علمیه باید جلوی آن‌ها را بگیرد و با آن‌ها مبارزه علمی و عملی نماید. وقتی حوزه از انجام این مهم ناتوان است، نیروی انتظامی ناچار است خود را گرفتار کاری کند که توان انجام آن را از طریق علمی ندارد.
همان‌طور که جدول عناصر تا کامل‌شدن راهی طولانی دارد، بشر در شناخت حروف نیز مبتدی است و مسیر شناخت آن‌ها را جدی نگرفته است. بشر امروز هم در شناخت طبیعت و عناصر نامحدود و غیر قابل احصای آن معجم است و هم در شناخت حروف و حتی اعداد و از این بابت، می‌توان حروف را معجم خواند؛ اما ناخوانایی حروف نه از این جهت است که برای آن‌ها معنایی نیست، بلکه به‌خاطر ضعف بشر در دانایی و معرفت است.
بشر هنوز به اقتدار شایستهٔ خود در دانایی و قدرت آفرینش و خلق و شناسایی بی‌نهایت عنصر و ترکیب آن‌ها نرسیده است. به‌خصوص آن‌که آفرینش خداوند سیستمیک و دارای نظم و قاعدهٔ تعریف‌شده برای مصلحت جمعی پدیده‌هاست، اما توان خلق بشر می‌تواند قواعد آفرینش را در هم بشکند و ساختار آن را برای منفعت شخصی خویش به هم بریزد و برای نمونه دست به خلق انسان‌هایی بزند که بسیار زیباتر، ملیح‌تر، دلنشین‌تر، مقتدرتر، دلبرانه‌تر، رعناتر، غمّازتر، مهربان‌تر، باهوش‌تر و با شتاب بیش‌تر در کارپردازی، از انسان‌های فعلی باشد. در آن زمان، معنای آیهٔ شریفهٔ:
تماشایی است.
«أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاْءَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً»( لقمان /۲۰)
نخستین بحث در حروف، شناسایی تعداد حقیقی آن‌هاست. نداشتن تحقیق در این زمینه هم زبان‌شناسی را راجل می‌سازد و هم اقتدار لازم برای توسعهٔ زبان را به دست نمی‌دهد و زیرساخت آن را فراهم نمی‌کند. شناخت آوای دقیق مخارج حروف و اصوات آن، نیاز به تحقیق دارد. هم‌چنین سیستم ترکیب حروف برای ارایهٔ یک معنا هنوز ناشناخته است. ارتباط معنا با لفظ هم‌چون ارتباط روح و نفس سرگردان و نیازمند به بدن است که در صف انتظار تحقق بدن متناسب با خود می‌باشد تا به آن بپیوندد. شناخت حروف چنان به محاق رفته است که دانش‌های مرتبط با آن را به علوم غریبه تبدیل کرده است.
برای مثال در مورد حروم معجم، معجم از عجم به معنای ناخواناست. باید گفت معجم و ناخواناخواندن حروف، اگر به معنای بی‌معنا بودن آن لحاظ شود، اشتباه فاحشی است.
نمی‌شود الفاظ مرکب از حروف بی‌معنا، معنادار شوند. هم تجزیهٔ حروف و مواد اصلی بسیط واژگان دارای معناست و هم ترکیب هدفمند آن‌ها معناساز می‌باشد. نمی‌شود از امر پوچ، بی‌هدف و فاقد حقیقت و معنا، حقیقتی معنادار ساخت؛ معنایی که اعتبار محض نیست و دارای وضع حکیمانه و رابطهٔ معنادار است.
حروف برای الفاظ همانند عناصر بسیط می‌باشد. همان‌طور که هر یک از عناصر دارای اقسامی از سبک تا سنگین می‌باشد و هر یک نیز آثار و خواصی منحصر دارد، حروف نیز دارای معنا و واجد چنین صفاتی است.
این حروف برای ما معجم هستند؛ وگرنه حتی الفاظ مهمل حاصل از آن نیز حکایت از معنایی دارد؛ هرچند مستعمل نمی‌باشد.
بحث حروف را باید در جفر و رمل و اسطرلاب دید و از این علوم به آثار حروف راه یافت.
برای یافت آثار یک حرف باید آن را دور داد. هر کدام از حروف، دارای دور دایره است. همان‌طور که برای شناسایی یک فرد، از تمام زوایای وی عکس برمی‌دارند، برای شناخت یک حرف نیز آن را را با دیگر حروف همراه می‌سازند؛ یعنی الف را با دال و دال را با جیم و جیم را با باء و باء را با تاء تا به آخر، دور می‌دهند که به آن حروف ارضی می‌گویند.
دوردادن حروف هم عدد معینی دارد و هم شکل معینی. از عدد آن در رمل و از شکل آن مانند دوایر و تثلیث و تربیع در اسطرلاب بحث می‌شود.
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام

Опубликовано:

 

15 фев 2021

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии    
Далее
КОТЯТА В ОПАСНОСТИ?#cat
00:36
Просмотров 921 тыс.
تصرف موجودات
6:35
Просмотров 9 тыс.