بیداری ما به سمت جلو رفتن نیست بلکه برگشتنه به اصل! وای چه قدر این جمله عالی بود بی نظیر بود. ممنونم ❤💝 تمام جملاتتو تو نوت گوشیم یادداشت میکنم و تو مدیتیشن تکرارشون میکنم. دوست دارم ❣
من امشب کوانتوم رو انجام دادم، تا مرز سکته رفتم😅 کیف داد ولی! کل بدنم بی حس شده بود گریه میکردم بعدش یه ربع پاهام تکون نمیخورد صورت کز کز میکرد ترسیده بودم و توش گیر کرده بودم ولی عجیب بود و باحال.ممنون آنوشا❤
انوشای عزیز افرادیکه مشتاق لایو های تو هستن خسته نمیشن پس حتی اگه طولانی هم شد ناراحت نباش چه قدر قشنگه که وقتمون برای آگاهی با تجربه ها وحرفهای شیرین تو گذاشته بشه ممنونتم آنوشا❤
اخ اخ انوشا جانم اونجا که گفتی یه مدت با خودت میگفتی اگه اینجا بدنیا اومده بودی اگر زبانت انگلیسی بود و غیره من سالهای بعد مهاجرتم اینهارو مدام میگفتم و خیلی خشمگین و عصبانی بودم که چرا من تو ایران به دنیا اومدم و همکلاسی من تو۳۰ سالگی کار خوب، خونه و ماشین و مسافرت و آسایش رو داشت من تازه داشتم تو اپن سن از صفر تو اون کشور مقصد شروع میکردم! چه قدر حسرت میخوردم و غمگین بودم که چرا این دنیا عدالت نیست و بابت چیزهایی که دستم نبود خودمو خیلی اذیت کردم😢😢 مثالا تا عمق وجودم رفت. مرسی که آنقدر نور و عشقی❤
انوشا من در یک ساعتی و نیمی نیو یورک هستم و میتونم بگم هر روز به عشقت یوتیوبما چک میکنم ، ههمیشه دعا میکنم کاش زمان بیشتر از نیم ساعت باشه ویدوهات روحم نوزش میشه و یه جورایی به لطف پیام هر روزت توی این روزای سرد انگار سرپا ایستادم بازم ، تشکر از این حجم مهر و مهربانی🙏🏻🙏🏻💚
آخه تو چقد خوبی فرشته ی زیبای زندگی من از خداوند بزرگ و بی همتا میخوام همیشه سلامت باشی و موفق تا تجربیاتتو به ماهم منتقل کنی زیبای جذاب خواستنی ما شاء الله بهت.. الحمدلله ک هستی و شناختمت💕💕💕💕💕💕💕💕🙂😍😍🥰🥰😘😘😘 همیشه موفق باشی عزیزم
منم ترو دوست دارم، دختر جوان و متفکر ما. عزیزم. دلم میخواد یک روز صدای هم سن هایت بشوی و با همه قوت هایی که داری استفاده کنی و فریاد هموطنان جوانمان باشی و باشیم.
آنوشا جون گفته های این لایو ات، واقعا ستودنی است...وقتی مثال لایه های پیاز و رسیدن به اصل خود رو زدی،بی نهایت منقلب شدم و همین رو میخواستم، نکته و مشکل اصلی من همین جاست ، حرکت معکوس به اصل رسیدن و این بار با ذهن هوشیار❤
محبتت کم نشه به خاطر قلب مهربانت، رسول هستم ،تازه باهات آشنا شدم ،،،! و اما واقعا زنده شدم باحرفات،،،. البته خیلی باتجربه و خیلی از خودم دپر افتادم، در آلمان🎉
سلام عشق 🎉 سلام با عشق 😍🤍 آنوشای عزیز ؟؟!!! میدونی ؟!!!؟؟ نه نه نه نمیدونی !!! ولی میدونی!! میدونی که اینجوری عشقی 🤍 میدونی که عشقی و اینجوری در عشق خدمت میکنی و به عشق و با عشق و در عشق خدمت میکنی ❤❤❤🎉🎉🎉 تو شهودی تو واصل به اصلی تو اصلا خودت وصل به اصلی که اینجوری دگرگونی ایجاد میکنی و رها میکنی و من بشخصه راهی راهی ❤راهی❤ جز ❤جز ❤جز ❤تسلیم ❤تسلیم❤تسلیم ندارم ... اما این تسلیم دیگه با عشقه ❤ جبر نیست 😢 عشقه ❤شهوده❤اصله ❤ وصل شدن به اصله ❤❤ آنوشا با عشق دوستت دارم با عشق دوستت داریم و با عشق ما رو میخای که اینجا دور هم جمعیم ... تو این تضادها ...اینجا باهم ،باعشق ، با آگاهی و برای عشق ، با همیم ... با همه وجود دوستت دارم ❤❤❤❤
چقدر زيبا حرف ميزنى، لطفا در مورد سايه ها و بخش تاريك وجودمون و اينكه چطورى بپذيريمشون و درمانش كنيم و ازشون رها بشيم بيشتر توضيح بده آنوشاى زيبا و پر از عشق و آرامش، باز هم ممنونم ازت و دوست دارم✨❤️❤️🙏🏻💫✨💫
آنچه را کز دل برآید لاجرم بردل نشیند . وچه خوش بر دلم نشستی وچه خوش لحظاتم را سرشار از دوست کردی ومن اینجا طواف خود کردم. مانترای امروز من وذکر تمام سلولهای بدنم این بود: «عمری به هرکوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام بنشین تماشایت کنم» وچه خوش لحظه ایست این یکی شدن با او در همه چیز!! وچه سروری دارد این لحظه شراب نخورده مست حضورم تماشا کن تماشا کن که همه چیز اوست. ❤❤❤❤❤❤❤
بر اساس چه اصلی راجع به ای دی اچ دی اینطور میگی انوشا جان ؟ منبع رو لطفا بگو چون دختر من به تازگی دایاگنوز شده من بابد بدونم این مطلب که گفتی منبع علمی اش کجاست ؟ مرسی
آنوشای عزیزم تو یکی از بزرگترین معجزات زندگی من هستی. لطفا راجع به فراموشی و رهایی از خاطرات عشق از دست رفته، برامون صحبت کن. من گرفتارشم. سالهاست کمک خواستم ولی بی نتیجه بوده. 23 ساله در گیرشم. خواهش میکنم مانا باش تا ابد.
وقتی حرفات شنیدم و گفتی سنگینی به ما خدمت میکنه ، یاد حال دو روز پیشم افتادم که چقد تو سنگینی بودم و داره همش بهم خدمت میکنه و انقد شکرگذارش شدم که اشک ریختم، ممنون از تو آنوشا عزیز❤
درود آنوشای عزیزم..الان احساس کردم که نیاز دارم باهات حرف بزنم و از اونجایی که امکانش نیست و IG رو امروز دی اکتیو کردم.تنها راه ارتباط اینجا به ذهنم اومد..امیدوارم ببینی پیامم رو..من ۲۲سالمه. ۴ سال میشه که هر از گاهی یه حسی رو تجربه میکنم. و شدیدا از این وضعیت میترسم. این ۱ ماه اخیر باز مدیتیشن و لایوهای شمارو شروع کرده بودم که باز این حملات شروع شد. به طور عجیبی با خودم غریبه میشم ، احساس میکنم فراموشی گرفتم ، اضطرابم بیشتر از قبل میشه ، و حس میکنم قراره دیوانه بشم:)) این دفعه آگاهیم بیشتر از قبله ولی میترسم دست و پاهام شل میشه ، و کل روز این حس ادامه داره.. در حدی که به سرم زده برم ام ار ای شاید مشکل از مغزم باشه چرا این حس رو تجربه میکنم؟ و چرا داره بیشتر میشه؟