صبح یک روز بهاری در سال 1358 در حالی که انقلابیون کنترل تهران و دیگر شهرهای کشور را در دست دارند یک زن پس از آنکه مطمئن می شود توسط نیروهای امنیتی تعقیب نمی شود وارد خانه ای می شود که بالاترین طبقه آن مخفیگاه شاپور بختیار آخرین نخست وزیر پادشاهی ایران است.
او مامور مخفی سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد است. زن بلافاصله پس از دیدن بختیار نامه ای به او می دهد که در آن نوشته شده: «من یک دوست هستم، می خواهم شما را از کشور خارج کنم، بزودی به دیدن شما می آیم. اگر موافق خروج از کشور هستید نامه را پاره کنید و روی تکه کاغذ باقی مانده بنویسید “براون” و آنرا به این خانم پس بدهید».
بختیار که به دنبال راه فراری است، پیشنهاد را می پذیرد. از 22 بهمن ماه گذشته که او با یک هلیکوپتر محوطه نخست وزیری را که انقلابیون به آن نزدیک شده بودند ترک کرد، چند مخفیگاه عوض کرده بود. بیم آن می رفت که محل اختفای او لو رفته و به دست انقلابیون بیفتد. از مدتی قبل دوستان نزدیکش به همراه ویوین دختر بزرگش در فکر خارج کردن او از ایران بودند. چند روز بعد مامور موساد به مخفیگاه بختیار در تهران می رود تا هماهنگی های اولیه را برای فراری دادن نخست وزیر سابق انجام دهد. او به بختیار می گوید که آدم ما در انگلیس پیگیر خروج شما از ایران است. بختیار اما نمی داند که آدم موساد در انگلیس کیست. چندماه بعد است که او آدم موساد در انگلیس را در پاریس ملاقات می کند. او داود آلیانس سرمایه دار یهودی ایرانی تباری است که با همکاری موساد نقشه فرار بختیار را طراحی کرده است.
سلام و خوش آمدید به کانال پروفایل. ما پیش از این داستان زندگی شاپور بختیار آخرین نخست وزیر دوره سلطنت پهلوی را در ویدیوی جداگانه ای برایتان روایت کرده ایم. اکنون این ویدیو داستان فرار شاپور بختیار از ایران با کمک موساد است. فراری دلهره آور آن هم پیش چشم ماموران امنیتی در فرودگاه مهرآباد.
20 сен 2024
