نخست نیاز بود برداشت و ایراد هایدگر از متافیزیک پیش از خود را مشخص می کردید، و پس از این؛ تعریف خود هایدگر از متافیزیک ارائه شده خود او چیست. برای نمونه، ایراد هایدگر از دکارت این بود که می گفت دکارت بین آبژه و سوبژه تفاوت قائل شده است و در نتیجه ما با چنین دوئالیسمی روبرو هستیم. و اما من(هایدگر) می گویم: سوبژه، آبژه و نیت، هر سه در دازاین یکی است. آری این یک ایراد اساسی هایدگر از امثال دکارت است. و متافیزیک هایدگری از یک تعداد کانسپت و پرسش اساسی تشکیل شده است. هایدگر می گوید: The Being of beings و این B بینگ Being را با حرف درشت می نویسد تا بگوید این (هستی چیزها) تفاوت دارد با خود چیزها (هر آنچه که وجود دارد) که آنها را بصورت اسم جمع یعنی beings می نویسد. می گوید باید به این (هستی=Being) پرداخت. می گوید خود هستنده ها خود را بر ما می نمایانند. یعنی خود را به ما نشان می دهند و البته همزمان نه 100% هستی خود را زیرا ما انسانها بنا به دلایل نارسایی های ساختمان آناتومیک و فیزیولوژیک خود، هرگز قادر نیستیم و نخواهیم بود به 100% طبعیت ذاتی هستنده ها شناخت پیدا بکنیم. البته همین نوع جملات را فلاسفه دیگری مثل کانت هم گفته اند. یعنی عقل ما محدود به چهارچوب عقلانیت خودست و بنابراین و برای نمونه؛ هر بار به هر چیزی بنگریم، فقط دو بعد(و آنهم فقط ابعاد ظاهری و نه باطنی) آن چیز را می بینیم. دیدن بعد سوم در توان انسان نیست. به هر حال، پیشنهاد می کنم در این نوع درسگفتارها، نخست سخنران بفرمایند بگویند تعریف عام/کلی متافیزیک چیست؟ پرسش های اصلی آن کدام است؟ این پرسش ها چه تفاوتی با پرسش های اساسی و اصلی آنتولوژی(و تنها در مقایسه با آنتولوژی است که ما متوجه می شویم معنی متافیزیک چیست و دربردارنده چه چیزهایی است) دارد؟ و متافیزیک خود هایدگر دارای چه نوع مختصاتی است. و این مختصات هم بی گمان بر اساس فهم درست از مفهوم دازاین اوست. و در پایان سپاس فراوان از "گفتارها" که به سهم خود در آموزش و گسترش دانش فلسفه می کوشند. سپاس🙏
